eitaa logo
جنگ شناختی
385 دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.6هزار ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل میکنند در روستایی کدخدای ده چند روزی غایب شده بود بعدش هرچه خانواده ش و اهالی محل گشتند پیداش نکردند رفتن پیش قاضی شهر لذا قاضی هم حکم داد که کدخدا قطعا مرده بنابراین بزرگان روستا و خانواده کدخدا تصمیم گرفتن که اعلام کنند کدخدا ازدنیا رفته و براش مجلس ختم گرفتن و سردر ورودی روستا پرچم عزا نصب کردند وهمه هم بهمدیگه تسلیت میگفتند که از قضا بعد چندروز برگشت و مواجه شد با پرچم عزا و درودیوار محله سیاه پوش شده، اومد داخل مسجد دید مردم مشغول عبادت هستند لذا رفت پشت بلندگو گفت اینهمه پرچم عزا و تسلیت برای چیه؟؟؟گفتند کدخدا مرده این کدخدای نگون بخت گفت بابا کدخدا منم من نمردم زنده ام چی دارین میگین اما اهالی محل میگفتند الا ولابد تو مردی خودت نمیدونی که مرده ای هرچی این کدخدا میگفت اهالی باور نمی کردند که کدخدا زنده هست خلاصه با چوب و چماق کدخدا را از محل بیرون کردن و گفتن پدرسوخته تو مرده ای میگی من نمردم فکر کردی ما نمی‌فهمیم 😜 خلاصه حکایت داستان ما شده مثل داستان آقای پزشکیان بنده خدا صد بار میگه من کارشناس نیستم من اقتصاددان نیستم من مدیر نیستم من توانایی اداره کشور ندارم من نمیدونم چکارکنم . بازم بعضیها میگویند تو. واقعا بی نظیری و تو ناجی ملت ما هستی و شعار میدن «هم کارشناسی هم مدیر پزشکیان مدیر 😂