#داستان_کوتاه
فرزند شیخ رجبعلی خیاط میگوید پدرم چیزهایی می دید که دیگران نمی دیدند. یکی ازدوستان پدرم نقل میکرد. یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه میکند. از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و خود ایشان اینطور نگاه میکند! نگاهی به من کرد و فرمـود: تو هم میخواهی ببینی من چی میبینم؟ ببین! نگاه کردم دیـدم همینطور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند. شیخ رجبعلی فرمـود این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همینطور با خـودش به آتش جهنـم می بَرَد.
📚 کتاب بوستان حجاب، ص ۱۰
به کانال شنیدنی ها بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/3458138312C6790d171c6
.
📜 مصحف فاطمه (س)
امام صادق عليهالسلام چنین نقل فرموده است:
هنگامی که پیامبر خدا صلىاللهعليهوآله رحلت کرد، آنچنان فاطمه علیهاالسلام اندوهگین شد، که اندازه آن را جز خدا نداند،
خداوند فرشتهای را نزد فاطمه (س) فرستاد، تا فاطمه (س) را دلداری دهد و با او سخن بگوید.
فاطمه (س) جریان را به علی علیهالسلام گزارش داد (شاید از این رو که علی (ع) آن سخنان را بنویسد و یا مونس فاطمه (س) باشد)،
حضرت علی (ع) به فاطمه (س) فرمود: هر گاه حضور فرشته را احساس کردی و صدایش را شنیدی، مرا خبر کن.
فاطمه (س) هنگامی که احساس حضور فرشته میکرد و صدایش را میشنید، به علی (ع) اطلاع میداد،
علی (ع) نزد فاطمه (س) میآمد و هر چه میشنید مینوشت، تا آنکه از آن سخنان، "مصحف فاطمه" را به وجود آورد،
در آن مصحف، سخن از حلال و حرام نیست، بلکه در آن علم و حوادث آینده است.
📔 الکافي: ج١، ص٢۴٠
#حضرت_زهرا #داستان_کوتاه
به کانال شنیدنی ها بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/3458138312C6790d171c6