eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
دوشنبه ها طبق ساعت رسمی از ۱۸تا۲۰ از مداحان و شاعران گرامی اهل بیت(علیهم السلام)دعوت می شود دراین جلسه ی علمی،ادبی شرکت فرمایند. آدرس دائمی: میدان امام حسین(علیه السلام) اتوبان امام علی(علیه السلام) خ ثارالله(علیه السلام)غربی پ۱۱۱
#غزل #فاعلاتن_فعلاتن_فعلاتن_فعلن #اربعین اربعین آمد و دل رفت خدایی بشود جان من کی بشود کرببلایی بشود اربعین آمده تا عشق، تبلور بکند خاکی از خاک شود کنده هوایی بشود "روزها فکر من این است و همه شب سخنم" یک دقیقه نکند صرف جدایی بشود "در ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد" عشق آمد که سبب سازِ رهایی بشود کربلا منزل عشاقِ ز دنیا خالی ست عمر باید که فقط وقف گدایی بشود آمدن، فعل همیشه ست خیالت راحت نرسد وقت بیایی و نیایی بشود منتقم منتظرمنتظران ست آنجا نیست مفهوم که حرفی ز کجایی بشود #مجید_طاهری ۶مهر۱۳۹۹
باسلام اشعار کتاب نشانه ها و اشاره ها(کاربردی) را می توانید از این گروه، در ایتا مشاهده و سبک آنها را نیز دریافت نمایید!👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3859087387Cc3f95260cd
باسلام با نصب پیام رسان "بیرق" متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی به کانال آموزش مداحی استادمجیدطاهری به آدرس زیر بپیوندید: https://beyraghmessenger.ir/join/ostadmajidetaheri اگر با گوشی وارد می شوید دانلود نسخه ی اندروید را بزنید و اگر با کامپیوتر وارد می شوید دانلود نسخه ی ویندوز را بزنید.
باسلام امشب (چهارشنبه۱۶مهر)از ساعت۱۸ تا۲۰.۳۰ در مرکز ولایت ، کلاس آقایان و توسل شب اربعین حسینی(علیه السلام) برقرار است. (با رعایت اصول بهداشتی)
شکایت می کند پایم چرا اینقدر مهجور است چرا امسال از پروانگی دیوانگی دور است شکایت می کند دستم که دستش آه، کوتاه است ضریحی را که می گیرد فقط یک حلقه از آه است شکایت می کند گوشم که نشنیده ست فریادت چرا پرتم چرا پستم چرا کم می کنم یادت شکایت می کند چشمم ز بَختش سخت دل گیر است نشد مستی کند آخر دگر از جان خود سیر است شکایت می کند آغوش از معشوق خود خالی ست چه بی روح ست هر لحظه عجب امسال بد سالی است شکایت می کند جسمم که دور از موج دریاهاست نجف تا کربلا فوجی که در این جاده ها برپاست خدا را شکر از اعضا که هر یک شِکوِه ای دارند فقط این دل، تپش هایش زیارت نامه می خوانند به گِل مانده ست پاهایم نشد تا اربعین آیم حسینی تا شود قصدم حسینی تا شود پایم سه ساله خوب می دانست از ناله نشد آرام که آرامش فقط آنجاست از معشوق گیری کام مجیدطاهری ۱۷مهر۱۳۹۹
چشمان خود را باز کن ای باب رحمت این بار هم اعجاز کن هنگام دعوت دریای اشکم از تلاطم می خروشد با دختر خود راز کن قبل از عزیمت یعقوب، مبهوت است از این گریه هایم برخیز و بنگر اشکهایم را ز غربت بر در زند اینک اجل ای وای ای وای مهلا" حبیبی! فاطمه را نیست طاقت رجعت نکن ای که رسول الله هستی ای که فرستاده خدایت سوی امت بابا بمان ما را ز بی یاری مدد کن انذار کن این ناکسانِ بی مروت این ریسمان° دستانِ سر تا پا جفاکار این ملحدان این غاصبانِ بی شرافت امروز بینم خانه ام آتش گرفته تنها نمایم مقتدای خود حمایت آماده کردم صورتم را بهر سیلی پهلوشکسته می شوم بهر امامت محسن شود کشته بدون جُرم، بابا انسان رسیده تا به سرحدَِ رذالت راحت گذشتی از تمام رنجهایت گفتی نخواهی ذره ای مزد رسالت زهرت خوراندند و دلت آلاله کردند بایست بنویسند پروازت شهادت اسلام آوردی و ترسیمی الهی شد مفتخر انسان و شد زیور عبادت قرآن، سخن های خدا را طرح کردی دادی به انسان نقشه بر گنج هدایت سنگت زدند افروختند آن مشعل از کین شد باز راهی بر ستم ها تا قیامت این عشق گردیده حُدوثش جان احمد اما بقا با کربلا باد از رشادت ای باغبان این باغ را پرورده بودی دیدند سر زد هر گلی با رنج و زحمت بی رحم کفاری که با پا لِه نمایند هرچه ثمر را در سقیفه از شرارت دیدارمان نزدیک خواهد بود جانا بینی چه ها کردند آنها با امانت امروز باید منتقِم دیگر بیاید دیگر بیاید سر شود دوران غیبت ۲۴مهر۱۳۹۹ مجیدطاهری
ازخاک کفش داریِ تان می‌توان گرفت عزت برای روز قیامت اباالحسن! خُدّام کفش داری ِتان اذن می‌دهند ما را برای وقت شفاعت ،اباالحسن ! ....... چشمم که ازضریح شما چشم می‌گرفت می خواست تا که شاهد قدسی ببیندَش حاجت بهانه بود که بالای اشک ها گلچین بدون جرم و گناهی بچیندَش ......... نیت اگر چه دائماً از یاد می‌رود دائم ولی خداست به دل، جان من رضاست با بوسه‌های دور درآن موج ازدحام نقش ضریح گشت که ایمان من رضاست ......... با اینکه دست خالی و درخواب آمدم برگشتم از همان در وبیدار درحرم دل تنگ آمدم که به  میقات خوانی ام احرام بسته ام شوم احضار در حرم ....... اینجا اگر که تشنه و با درد آمدم دردم دوا و سائل سیراب می‌شوم گاهی به پشت پنجره فولاد می‌روم از سوز تشنگان حرم آب می‌شوم ....... اینجا زنی  نشسته و با قلب پُرامید طفلی دخیل بر حرم یار کرده است یا یک جوان عاشقی از شهرهای دور پای پیاده، رهرو ِ دلدارکرده است! ....... نزدیک حوض مثل کبوتر نشسته است آبی ودانه ای و گذرنامه ای و باز درهای آسمان همه گویا گشوده شد تا سوی کربلای حسینی بَرَد نماز ..... شب‌ها رقیه‌ها همگی جمع می‌شوند در روضه ، روضۀ لب عطشان گرفته اند لب تشنه در حضور طبیب رئوف ِ ما گریان به قلب سوخته درمان گرفته اند ....... هر دفعه جان من به خراسان مُشرّف است اشکم درانتظار زیارت به کربلاست فرموده اند اشک فقط درغم حسین بانی اشک من بخدا حضرت رضاست (مجیدطاهری)