eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت محسن(علیه السلام) خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت چنان مسمار در قلبم فرو رفت که محسن گفت مادر سینه ام سوخت شاعر : استاد سازگار *همۀ روضه ها باید ختمِ به کربلا بشه ؛ بریم کربلا ... هر مادری که بچه ش رو از دست میده ، داغ به سینه ش میشینه ... تو عوام اینطوریه میگن اگه مادری بچه ش رو ندیده باشه راحت تر تحمل میکنه ... اگه مادری بچه ش رو بغل نگرفته باشه راحت تره ... اما وای به حالِ اون مادری که بچه ش رو شیر داده ... وای به حالِ اون مادری که لبخندِ بچه ش رو دیده ... وای به حالِ اون مادری که بچه ش رو بوسیده ...(خوب چی میخوای بگی؟) میخوام بگم من یه مادر سراغ دارم کربلا .... * حسین ..... پیراهنی که دوخته ام بهرِ محسنم او را به کربلا تنِ طفلِ رباب کن ....
(سلام‌الله‌علیها) زبان حال حضرت زهرا (سلام الله علیها) با جناب سلمان (رحمت الله علیه) : بیدار هستم تا سحر از درد ، سلمان در پشت در بَد زد مرا نامرد ؛ سلمان تو شاهدی  من هم کلام جبرئیلم زهرا کجا و عده ای ولِگرد، سلمان فهمید تا پشت درم ؛ لج کرد و هُل داد رد شد ز روی پیکرم خونسرد ؛ سلمان ممنون عموجان که عبا رویم کشیدی دادِ مرا مسمار، در آورد، سلمان خیلی برای غربت حیدر دلم سوخت پیش همه دیدی؟ که گریه کرد سلمان!!! وقتی زمین می خورد پیشم زنده می شد آن خاطرات ِدستمالِ زرد سلمان حیدر زمین می خورد و قنفذ کیف می کرد از پا درآورده مرا این درد سلمان
هفته بسیج گرامی باد.
آن مادری که بال و پرش درد می کند هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند هم بین خانه گفت و شُنودش اشاره شد هم آسمانِ روسری‌اش پُر ستاره شد
بشین خونه رو آب و جارو نکن بذار زخم پهلوت بهتر بشه خودم از پس غربتم بر میام نمیخوام چشات واسه من تر بشه اگه درد داری میدونم عزیز با این دردا باید مدارا کنی در خونه مونو عوض میکنم به شرطی نیایی درو واکنی نمیتونم از کوچمون رد بشم چیکار کرده این کوچه با روح من یه عمره ازت شرمسارم عزیز منو بسته بودن تو رو میزدن نگاهت رو این روزا از من نگیر تو عطر ِنجیب ِبهشتی برام خودت داری میری ولی پشت در دو خط یادگاری نوشتی برام نوشتی شبا تشنه میشه حسین همین غصه داره تو رو میکشه نوشتی ظریفه، شبیه گله حواست بهش باشه پرپر نشه واسه مرد خونه نشینی بده دعا کن واسه تلخی لحظه هام دعاکن بتونم تحمل کنم دعاکن نمونم دعا کن بیام ✍️حامد عسکری
جنت که خود به نام شبستان فاطمه‌ست سجاده ای به گوشۀ ایوان فاطمه‌ست بال فرشتگانِ خدا غرق حسرت ِ خاک گلین حجرۀ طفلان فاطمه‌ست نام علی شده به عدد با نمک یکی نام علی خودش ز نمکدان فاطمه‌ست فرمود مصطفی که فدایش شود پدر روحی که هست در تنم از آنِ فاطمه‌ست وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است جان علی و آل علی جان فاطمه‌ست تنها نه جلوه گاه رُخش مهر و ماه شد چشمان حیدر آینه گردان فاطمه‌ست جایی که جود و بخشش پروردگار هست بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه‌ست عارف کسی شده‌ست که زهراست قطب او فانیِ در ولی شدن عرفان فاطمه‌ست از جان خود به پای ولایت گذاشته اسلام وامدار ز ایمان فاطمه‌ست فرماندۀ قیام برای امام اوست ظالم شکست خوردۀ میدان فاطمه‌ست بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح یک جلوه از اُبهّت طوفان فاطمه‌ست کشتار نه! هدایت و هشیاریِ بشر در قلب ذره ای‌ست که تابان فاطمه‌ست در سایۀ ولایت فرزند مرتضی ایران سپاه حیدر و ایران فاطمه‌ست عالَم تمام ملک علی شیر ِلافتی‌ست ایران میان این همه اُستانِ فاطمه‌ست در آستان قدس رضا نور مادری‌ست یعنی رضا نگین سلیمان فاطمه‌ست ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم این اقتدار ما ز شهیدان فاطمه‌ست با این حساب قبر شهیدان بی پلاک پایین پای مرقد پنهان فاطمه‌ست مشهور شد حسن به کرامت در اهل بیت خوان حسن نتیجۀ احسان فاطمه‌ست عالم تمام بی سر و سامان کربلاست اما حسین بی سر و سامان فاطمه‌ست آن که به او همه شهدا قبطه می خورند با هر دو دست ، دست به دامان فاطمه‌ست بخشیده می شوند همه با دو دست که چون مصحف شریف به دستان فاطمه‌ست تیغ کلام و خطبۀ زینب به شهر شام تفسیر آیه آیۀ قرآن فاطمه‌ست حجت تمام کرد به آیات و محکمات این اشک ها ز غربت برهان فاطمه‌ست عشق علی چنان زده آتش به جان او در، مُشتعِل ز سینۀ سوزان فاطمه‌ست در بارگاه قدس که جای ملال نیست چشمان قدسیان همه گریان فاطمه‌ست مانده‌ست ذوالفقار علی در نیام صبر قلب خدای صبر، پریشان فاطمه‌ست شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود شیر خدا همیشه نگهبان فاطمه‌ست
حضرت فاطمه(س) به نقل از پدر بزرگوار خود فرمود: یا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّی عَلَیکِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ ای فاطمه! کسی که بر تو درود بفرستد، خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند. (بحارالانوار، ج100، ص194، ح10؛ مستدرک الوسائل،ج10، ص211) یا فاطمه ای منشأ خیر و برکات مهر تو بود قبولیِ صوم و صلات فرمود نبی خدا گناهش بخشد هر کس که برای تو فرستد صلوات ✍️سیدرضامؤید
شهادت صدیقهءکبری حضرت زهرا(س) بر عا لم بشریت ،خصوصا بر شیعیان و ارادتمندان حضرتش تسلیت باد🥀🥀 با حله ای از نور...! ا ی ما ه بگو راز گل یاسمنش ر ا! تا و ا نکند ا ز تنِ گل پیرهنش را هان ای ملک از آب بهشتی به گل افشان تا غسل د هد یاس کبود چمنش را هان ای ملک این طاهره انسیهء حورا ست! با حُله ا ی ا ز نو ر بپوشان بدنش را این درد کمی نیست که خورشید ولایت شب دفن کند نیمه ء خاموش تنش را کر بود مگر شهر که د ر یا ی بلاغت با چا ه بگو ید ز غر یبی سخنش را آ ن چا ه چه می کرد ز غم‌ناله ء مو لا با سنگی ا گر قفل نمی زد دهنش ر ا ا ی مونس غم ها ی علی بعد تو حیدر پیش که برد سینه ء بیت الحزنش را؟ یا فا طمه بر خیز که تا با تو بگو ید مو لا ی غر یبا ن غم تنها شدنش ر ا امروز در این غمکده غوغای غریبی ست همر ا ه خود آورده حسین و حسنش را بگذ ا ر گل و راز دلش بسته بمانند تا منجی عا لم بنما ید و طنش ر ا! ا ی چشم ترم خانه بپرداز که چندیست حس می کنم ا ز بو ی سحر آمدنش را «کوثر» جگرم سو خت ز مظلومی زهرا زین بیش مگو قصه ء درد و محنش را ✍️محمد قولی میاب« کوثر » ۱۴۰۲/۸/۶
مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها) 🎙🎙🎙🎙 تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر ✍️حاج غلامرضا سازگار
مادرم رفت و آه بعد از او کار من غیر آه و شیون نیست گر مرا تاب گفتنی باشد در شما طاقت شنیدن نیست چشم‌های حسن به در مبهوت چشم‌های حسین بر تابوت دامن خواهرم پر از یاقوت و مرا جز گهر به دامن نیست قصّه‌ی عمر او به مثل غزل غصّه‌هایش قصیده شد به مَثَل ما رباعیّ سوگ او امّا هیچ یک را سر سرودن نیست سایه‌اش تا که بر سر من بود صد گلستان برابر من بود «گل اگر بود، مادر من بود چون که او نیست گل به گلشن نیست» همه شب فکر و ذکر ما مادر شاهد آتش دل ما "در" قصّه‌ای مثل قصّه‌ی ما در همه‌ی آفرینش اصلاً نیست بی رخش جلوه، مهر دارد؟ نه ماه و انجم، سپهر دارد؟ نه سر نگیرد بنفشه از زانو و زبانی به کام سوسن نیست نیست جز رنگ زرد بر چهره نیست جز اشک سرخ در دیده غیر آه کبود نیست به لب غیر رخت سیاه بر تن نیست بر سر تربتش چو پروانه هیچ یک را ز شعله پروا، نه صبحمان تیره زآن که بی رویش هیچ تکلیف روز روشن نیست گوشه‌ی چشم او اگر چه کبود مادرم روشنای چشمم بود رفت آن روشنی زچشم و دگر روشنایی به دیده‌ی من نیست *** پدرم را که شد ز حق، محروم و کسی مثل او نشد مظلوم سر غصّه به چاه گفتن هست پای رفتن به کوی و برزن نیست 😭 (سروده‌ی ۱۳۹۰ _ مصراع داخل گیومه از است؛ البتّه دقّت نظر دارید که بیت «پروین»، برای این غزل، حکم یک مصراع را پیدا کرده است)