#نکته_مداحی
#نکته_علمی
#رباعی
#دوبیتی
#مولودی_خوانی
👈نکتۀ مهم در کاربرد رباعی و دوبیتی در مولودی خوانی
یکی از کاربردهای مهم رباعی و دوبیتی در مولودی خوانی، در ابتدا برای صلواتگرفتن از اهل مجلس و انتها برای اتمام مجلس است که تأثیر نسبتاً خوبی بر مستمع در نشاط آغازین و حسن ختام دارد؛ اما کاربرد تقریباً نادرست از این قالب شعری، این است که چند رباعی پشت سر هم در ابتدای برنامه خوانده شود؛ البته ممکن است دلیل این اشتباه، کمبود وقت و یا خواندن سرود بیشتر و میل به شورخوانی و کفزنی باشد که این هم دلیل صحیحی نیست. مصراع چهارمِ رباعی و دوبیتی، حکم فرود و نتیجهگیری دارد و اگر در ابتدا خوانده میشود باید از نوعی بهره برد که دارای کلمات صلوات، محمد(ص) و...باشد تا مستمع با شنیدن آن صلوات بفرستد؛ برای انتهای مجلس نیز باید از نوعی بهره جست که دارای فرود و نتیجهگیری خوبی باشد، مانند نمونههای ذیل:
ـ . رباعی شروع:
بر روشنیِ چشم پیمبر صلــوات
بر آینۀ جمالِ حیـــدر صلـــــوات
میلاد جواد، مظهرِ جود و سخاست
نذر قدمش بخــوان مُکرّر صلوات
(رسول میثمی)
ـ . رباعی پایان:
با مهر تو دل سپهری از نور شود
با یاد تو سینه وادی طور شود
تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا
کز آمدنت فاطمه مسرور شود
(سید هاشم وفائی)
در رباعی فوق که برای فرود و پایان مجلس، مثال زده شد، با آمدن نام مبارک حضرت فاطمه(سلام الله علیها) میتوان صلوات فاطمی و یا این دعای فاطمی را برای ختم مجلس خواند و سپس دعاهای دیگر را ذکر نمود:
«اِلهی بِفاطمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّالمُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک»...
✍️مجیدطاهری
نظرات خود را به این آدرس ارسال فرمایید:
@Dr_majid_taheri
کانال ما را به مداحان عالیقدر معرفی نمایید:
https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
#مسمط
#ولادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
حریم کعبه است این جا و خیل پرده دارانش
به نزدیکش زنی، استاده دور از چشم یارانش
صفای باطنش پیداست از اشک چو بارانش
صفات نیک در ذاتش، فلک حیران، ملک ماتش؟
حرم محو مناجاتش، برآید کاش حاجاتش!
گرفتارست و می خواند، خدا را با دل و جانش
الهی! ذکر یارب یاربم باشد به لب تا کی؟
ز اندوه مَنِ بیدل، بنالد مرغ شب تا کی؟
دلم آمد به جان، این سوز و ساز و تاب و تب تا کی؟
ببین برق نگاهم را، سرشکم را گواهم را
مؤثّر کن تو آهم را، به من بنمای راهم را
که من مشتاق آن راهم که پیروزی ست پایانش
اگرچه بر سر راهم، غم ایام سد بسته
ولی صبر من این غم را به «حبلٌ مِنْ مَسَد» بسته
خدایا! دل به مهرت فاطمه بنت اسد بسته
تویی قدّوس و سبّوحش، قرار قلب مجروحش
اگر فانی شود روحش، توییکشتی، تویی نوحش
که هرکس با تو دل دارد چه باک از موج توفانش
به محبوبی که اندر بطن من گوید سخن با من
به آه عافیت سوزی، که یا او می کشد یا من
مرا مپسند بیش از این، گلاب اشک در دامن
که من آن عاشقی هستم، که با یاد تو پیوستم
به الطاف تو دل بستم، بگیر از مرحمت دستم
که درد از پا مرا افکند و لطف توست درمانش
-------------
پس از چندیکه آن ریحانه چون تُندر خروشیدی
ز دودِ آهِ خود رخت سیه بر کعبه پوشیدی
به بزم قُرب حق خود را کشیدی بس که کوشیدی
حقیقت حیرت آور شد، دلش پابند باور شد
خدایش یار و یاور شد، قرین لطف داور شد
به تقدیری که هر صاحبدلی شد محو و حیرانش
سروشِ غیب گفت: ایکعبه! اینک گوشِ جان بگشا
پی عرض ادب، لعلِ لب خاموشِ جان بگشا
به استقبال گوهر، چون صدف آغوشِ جان بگشا
که نورِ نور می آید، کلیم طور می آید
به شوق و شور می آید، ز راهی دور می آید
که او جانان ما می باشد و آمد به لب جانش
حرم خندید و وا شد سینه سنگین دیوارش
خرید از عشق و مستی، ناز مهمانِ پری وارش
به مهر مادری سوگند! کرد از غم سبکبارش
چه مهمانی که حق یارش، سعادت میهماندارش
جهان در حیرت از کارش، نهان در پرده اسرارش
سحر در انتظارِ فجر صادق از گریبانش
سه روز آمد به شب، وین بُهت و حیرت همچنان باقی
شکیب از دست شد در عین مهجوری و مشتاقی
که ناگه هاتفی گفتا: «اَلا یا اَیها الساقی
اَدِر کاسا و ناوِلها» که بی غم شد همه دلها
که آمد شمع محفلها، علی حلاّل مشکلها
که در راه طلب دست نیازِ ما و دامانش
------------
هلال ابرو مَهی از مشرق بیت الحرام آمد
کلیم اللّه کلام آمد، خلیل اللّه مرام آمد
سخن کوتاه کن! باب الکرم باب الکرام آمد
فروغی منجلی آمد، جلال حق جلی آمد
ولایت را ولی آمد، علی آمد علی آمد!
که شد روشنگرِ کون و مکان رخسار تابانش
علی کانون فیض و چشمه فیّاضِ سرمد شد
علی شیرازه امّ الکتاب و نفسِ احمد شد
علی آیینه دار وحی و مرآت محمّد شد
علی تا جلوه گر آمد، شب غم را سحر آمد
نهال حق به برآمد، یتیمان را پدر آمد
علی سیمرغ عشقست و بجو در قاف قرآنش
علی در کهکشانِ دین و دانش آفتاب آمد
علی روح نماز و معنی فصل الخطاب آمد
علی مصداق «قُل مَن عِندَهُ اُمّ الکتاب» آمد
علی از غیر حق خالی، علی افلاک را والی
علی «لولاک» را تالی، علی اَعلی، علی عالی
علی آن کس که حق جَلَّ عَلی باشد ثناخوانش
عجب تر آیتی از آیت کهف و رقیمست او
به خلوتگاه «سُبحانَ الَّذی اَسری» مقیمست او
خداجویانِ عالم را «صراط المستقیم» ست او
که یک روح و دو تن دارد، دو گل در یک چمن دارد
دو شمع انجمن دارد، حسین و هم حسن دارد
ولی پرورده دامان زهرا جان به قربانش
----------
علی، آن کس که مرغِ دل به شوقِ وصل او پر زد
علی آن کس که جبریلِ امینش حلقه بر در زد
علی، آن کس که شاید تکیه بر جای پیمبر زد
نظر با ما خَلَق دارد، به دین گوی سبق دارد
به صورت نور حق دارد، عنایت با «شفق» دارد
امیدست آن که بشمارند او را از محبّانش
محمّدجواد غفورزاده (شفق)
ستایشگران خورشید / 286
#رباعی
#میلادامیرالمومنین_علیه_السلام
*
آن روز که از کعبه درخشید علی
بخشید ضیا به ماه و خورشید علی
با دست دعای مادرش بنت اسد
بگشود زکعبه در توحید علی
*
سرچشمۀ عشق با علی آمده است
گل کرده بهشت تا علی آمده است
شد کعبه حرمخانۀ میلاد علی
کزکعبه صدای یا علی آمده است
*
بر دین رسول حق ولی آمده است
خورشید ولا نور جلی آمده است
جبریل امین برای دیدار علی
با زمزمۀ علی علی آمده است
*
روزی که علی زکعبه آمد بوجود
از بهرعلی خدا در از کعبه گشود
در بست بداد خانۀ خود به علی
حقا که علی ست خانه زاد معبود
**
دانی که علی مظهر خَلاّق مجید
از بهرچه در خانۀ حق گشت پدید
زیرا که علی منادی توحیداست
باید که عیان شود ز بیت توحید
(خوشدل تهرانی)
***
در بیت احد سِرّ احد می آید
از بنت اسد یکی اسد می آید
بر یاری امت محمد امشب
گلواژۀ الله ُ صمد می آید
(شیدانیشابوری)
#شعر_ولادت #امام_علی_علیه_السلام
#ماه_رجب
آغاز کنم کلام خود با حیدر
در هر دم و بازدم مدد یا حیدر
خلقی به جهان نبود الا حیدر
مردی به جهان نباشد الا حیدر
چشمان خدابین علی عین الله
لا حول ولاقوة الا بالله
از مبدا و مقصود جهان آگاهی
تو نقطه ی زیر باء بسم اللهی
هر چند که تو علی ولی اللهی
تو محور لا اله الا اللهی
در چهره ی تو عیان شده وجه الله
لا حول ولاقوة الا بالله
در زیر ید قدرت تو جن و ملک
گردیده به روی شصت تو چرخ فلک
میکالِ ملک خورده ز دست تو نمک
از هیمنه ی تو کعبه برداشت ترک
ای صاحب سرّ و سرور و سرّالله
لا حول ولاقوة الا بالله
کعبه صدف و تو گوهر دردانه
جان دو جهان به دستت ای جانانه
کعبه که نبود غیر یک بتخانه
تو گام زدی درون آن مردانه
با آمدن تو کعبه شد بیت الله
لا حول ولاقوة الا بالله
غیر از تو که مظهر العجایب باشد ؟
منظور ز لیلة الرغایب باشد
بوسیدن مقدم تو واجب باشد
بر عشق تو ذوالجلال طالب باشد
ای نورُ عَلی نور و ای نور الله
لا حول ولاقوة الا بالله
میدان به وجودت به تکاپو افتاد
دشمن ز هراس تو به زانو افتاد
شمشیر به دست تو به هو هو افتاد
خورشید ز برق آن به سوسو افتاد
بر دست تو و تیغ دو سر، ای والله
لا حول ولاقوة الا بالله
ای حمد و نباء ، قل هوالله احد
ای شاءن نزول ذکر الله صمد
در بیشه ی توحید تویی شرزه اسد
بسم الله و یاعلی مدد با یک عدد
کوثر به قد تو گفته ماشاالله
لا حول ولاقوة الا بالله
____________________
باحذف بندآخر
نه تنها من نه تنها تو نه تنها آن که دین دارد
که عالم هر چه دارد از امیرالمؤمنین دارد
حیدر حیدر...
جانم علی ...
بگو در چنته خود هر چه دارد رو کند اما
مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارم
حیدر...
یدالله و لسان الله و عین الله و وجه الله
کدام انسان در این دنیا صفاتی این چنین دارد؟
حیدر ..
زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند
فقط حیدر فقط حیدر فقط حیدر یقین دارد
بگو با یار و با اغیار
غیر از حیدر کرار ردای جانشینی را نه آن دارد نه این دارد
علی جانم ...
حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود
زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد
بخوان آیاتی از نهج البلاغه کاملاً پیداست
که او هم یک کلام الله اعجاز آفرین دارد
بگو موسی بگو عیسی بگو آدم بگو خاتم
که هر چه انبیا دارند امام المتقین دارد
تمام کهکشان می چرخد آری روی انگشتی
که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد
چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که
رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد؟
از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد
از آن اشک است آری هر چه دُر این سرزمین دارد
خدا بی شک برای شیعیان در جنت الاعلی
از انگور ضریحش خوشه خوشه دست چین دارد
خدا رو شکر هم کفوی برایش هست در عالم
علی خیر البشر خیر النساء عالمین دارد
بگو تا سوره ی کوثر بخواند تازه می فهمی
چقدر این قاری قرآن صدای دلنشین دارد
زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است
به پایان آمد این دفتر ولی نه نقطه چین دارد
علی مولا علی مولاعلی مولا ....
جشن میلادِ شمس ولایت شد،شادی اهل ولایت بی نهایت شد
(ساقی کوثر مولا علی حیدر،
ای به عالَم تاج سر مولا علی حیدر)
چشم عالم شد محو تماشایش،خانه ی کعبه مُزیّن بر قدمهایش
عشق ناب او طعم عسل دارد،فاطمه بنت ِ اسد گل در بغل دارد
ماهِ روی او شد قبله ی مقصود،کعبه تا روز ابد نازد بر این مولود
ای همه جانها بادا به قربانش،آیه های مؤمنون گلواژه ی جانش
شکر للّه که بر او گرفتاریم،ما تمسّک بر ولای مرتضی داریم
زندگی ما شد فانی عشقِت،آرزو داریم شویم قربانی عشقِت
با شهیدان ما همراه و یکرنگیم،با سعودی ها همه آماده ی جنگیم
ذکر ِ هر کی با ما یار و همراهه،اشهد انّ علیاً ولیُ اللهه
***********************