eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
611 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره تابوت تو بر چهره اگر چنگ زدند لیک پای سر جد تو همه چنگ زدند دور تابوت تو ناله ز دل تنگ زدند دور زینب همه از چهار طرف سنگ زدند
سلام ما به رسول و به پارۀ تن او که هست در دو جهان دست ما به دامن او... سلام ما به امامی که همدم فقراست سلام ما به عزیزی که یوسف زهراست سلام ما به امامی که پاره شد جگرش سفر رسید به آخر، در آخر صفرش سلام ما به شهیدی که مرگ خود طلبید چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید سلام ما به رضا و به گریۀ پسرش که قاتلش شده فرزند قاتل پدرش میان حجرۀ دربسته دست و پا می زد جواد و حضرت معصومه را صدا می زد کجا روم؟ به که گویم؟ که سوخت سورۀ نور گرفت شعله دلش با سه دانۀ انگور تمام عمر، غم دوستان کبابش کرد شرار زهر به یک نیمه روز آبش کرد به نازنین بدنش پیرهن سرشک افشاند از آن وجود به جز استخوان و پوست نماند ز ضعف، دیده گهی باز کرد و گاهی بست گهی به پای ستاد و گهی به جای نشست جواد، اشک به رخ ناله در نهادش بود رضا سرش به روی دامن جوادش بود پدر نظاره به ماه رخ پسر می کرد پسر ز سوز جگر گریه بر پدر می کرد پدر نگه به پسر کرد و چشم خود را بست پسر کشید ز دل آهی و به سوگ نشست الا تمام محبّان ز دیده خون بارید از این وداع، وداعی دگر به یاد آرید همان وداع که تنها عزیز پیغمبر نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر پسر نگاه به اشک غم پدر می کرد پدر نظاره به خون سر پسر می کرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشت پسر نشانه ز زخم هزار قاتل داشت پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش قطره قطره آب شده پدر به چهرۀ فرزند خویش چهره نهاد پسر کنار پدر ناله ای زد و جان داد... ✍️غلامرضا سازگار
زمزمه کجایی ای نازنین پسرم پاره شد جگرم ای تقی جانم به ره مانده دیدگان ترم تا رخت نگرم ای تقی جانم جواد من ای جواد من به من بسته راه چاره شده پاره پاره شده قلب سوزانم دو چشمم پر از ستاره شده بی شماره شده درد پنهانم جواد من ای جواد من
نسیم قدسی یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا خلیل را دست ذبیح را دل مسیح را لب کلیم را پا نخست نعلین ز پای برکن سپس قدم نه به طور ایمن که در فضایش ز صیحه لَن فتاده بیهوش هزار موسی ز آستانش ملایک و روح رسانده بر عرش صدای سبّوح به خاک راهش چو شاﺓ مذبوح رُسُل به ذلت همی جبین سا نسیم جنت وزان ز کویش شراب تسنیم روان ز جویش حیات جاوید دمیده بویش به جسم غلمان به جان حورا فلک به گردش پی طوافش ملک به نازش ز اعتکافش ز سربلندی ندیده قافش صدای سیمرغ نوای عنقا مهین مطاف شه خراسان امین ناموس ضمین عصیان سلیل احمد خلیل رحمن علی عالی ولی والا بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل سراغ بویت مگر فشاند پری به کویت چو مرغ جنت به شاخ طوبی ✍️نیّرتبریزی
و هم نقضوا عهدالكتاب و فرضه و محكمه بالزور و الشبهات (آن‎ها عهدی را که در آیات محکم و واضح کتاب خدا بر آن‎ها واجب شده بود، با شبهه‎ها و افتراهای خود، شکستند.) و لا تك الامحنه‌كشفتهم بدعوی ضلال من هن وهنات و این (غصب خلافت حضرت علی) نبود مگر امتحانی از جانب خداوند، که کفر آن‎ها را ظاهر کند به علت قصد و غرض‎های باطلشان. زرایا ارتنا خضره الافق حمرة وردت اجاجاً طعم كل فرات این‎ها مصایبی است که آسمان سبز را به سرخی کشانید و در کام ما تمام آب‎های گوارا را تلخ کرد. ولو قلدوالموصی الیه امورها لزمت بمامون علی العثرات اگر این مردم کارهای خود را به همان کسی که حضرت پیامبر (ص) جانشین خود کرده بود، می‎سپردند، به حقیقت خود را به کسی که از هر لغزشی ایمن است، می‎سپردند. بكیت لرسم‌الدار من عرفات و اذریت دمع العین بالعبرات در عرفات برای برجای مانده‎های خانۀ اهل بیت گریه کردم و آب چشم خود را ریختم و گریستم. اذا لم نناج الله فی صلواتنا باسمائهم لم یقبل الصلوات (کسانی که) اگر زمانی در نماز خود نام مبارک آن‎ها را نبریم، خداوند نمازهایمان را قبول نمی‎کند. فكیف یحبون النبی ورهطه وهم تركوا احشائهم و غرات پس چگونه حضرت پیامبر را دوست دارند، در حالی که خویشاوندان او را کشته‎اند و وجود آن‎ها از کینه و نفرت، انباشته است. افاطم لو خلت الحسین مجدلا وقدمات عطشاناً بشط فرات اذا للطمت الخد فاطم عنده واجریت انهاراً علی الوجنات ای فاطمه، اگر حسین را که بر خاک کربلا افتاده و کنار فرات تشنه لب جان داده را در خیالت تصور کنی، بر گونۀ خود می‎زنی و نهرهای آب بر صورت خود جاری می‎کنی. افاطم قومی یابنة الخیر فاندبی نجوم سموات بارض فلات ای فاطمه، بلند شو! ای دختر بهترین خلق خدا! بلند شو و بر فرزندانت که ستاره‎های آسمانند و بر زمین افتاده اند، نوحه كن. و قبر ببغداد لنفس زكیه تضمنها الرحمن فی الغرفات و قبری که در بغداد است برای جان پاکی که خداوند او را در غرفه‎های بهشتی دربرگرفته است. [از ابن بابویه روایت شده است كه دعبل گفت: چون به اینجای قصیده رسیدم، حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: می‌خواهی در اینجا دو بیت الحاق كنم كه قصیده تو تمام شود؟ گفتم: بله ای فرزند رسول خدا. پس حضرت این دو بیت بعد را فرمود:] و قبر بطوس یالها من مصیبه الحت علی الاحشاء بالزفرات الی الحشر حتی یبعث‌الله قائماً یفرج عنا الغم و الكربات و قبری که در طوس است. وای از آن مصیبت که تا قیامت آتش حسرت و ناله‎های جانسوز در وجود من می‎افزاید. تا آن روزی که خداوند قائمی را ظاهر کند که فرجی بر غم‎ها و مصیبت‎های ماست. علی بن موسی ارشد الله امره و صلی علیه افضل الصلوات که صاحب آن قبر علی بن موسی است. خداوند امرش را به صلاح آورد و بر او بهترین درودها را نثار کند. ✍️دعبل خزاعی
به دیده سرمه کند خاک آستان رضا را دلی که مرکب همت کند سمند قضا را بزرگوار امامی که فیض رحمت عامش به زیر چترِ هدایت گرفته شاه و گدا را مقیم کویِ وصالش گره ز دل بگشاید چو برگ غنچه که بیند به خود نسیم صبا را اگر شکسته دلی، مومیایِ رحمت او جو که در خزانۀ او جسته‌ام کلید شفا را ز بوریا به سریرت نهد به دست عنایت نبوید از تو چو با داغ سینه بوی ریا را علی جمال ِخدا دید و در نهاد تبارش توان معاینه دیدن کمال لطف خدا را تو گر رضای رضا جویی از سزای سزا به که در رضای رضا دیده‌ام سزای سزا را به ناخدایی او، هر که دل به موج فنا زد به خاک تیره فشاند سبوی آب بقا را سخن دراز نگویم که وصف طرۀ لیلی به گرد گردن مجنون نهد کمند بلا را به کیمیاگری‌اش در نهاد تیرۀ خود بین نه برق گنبد زرین و بارگاه طلا را به یک کرشمه هزاران غمت ز دل بزداید دمی که بر تو گمارد نگاه عقده‌گشا را تو را به پوزش آن جان پرگناه تو بخشد به گونه‌های تو گر بنگرد سرشک صفا را درآ و خاک درش توتیای دیدۀ خود کن به پیش آن‌که نیوشی به جان خروش درا را تو برگ زردی و برسان ِ تند باد خزانی نقیب مرگ به گوشت زند صفیر صلا را دلی که قبله‌گهش خاک آستان رضا شد دگر رها نکند آستین قبله‌نما را خطا بود که ضمانش به جان و دل نپذیری کسی که ضامن جان گشته آهوان ختا را تو زهر خوشۀ انگور بین و حیلۀ مأمون که از زمانه برانداخت راه و رسم وفا را امامِ ما، که روانش خجسته باد، دمادم زند خروش که برکن بنای جور و جفا را زند خروش که گر کین من به معرکه خواهی به کین هر چه ستمگر گشاده دار لوا را رضا نه از پی تسلیم خواندت به شهادت که در عزای شهیدان کِشی ز مهلکه پا را به تیغ تیز گرت دست می‌رسد نپسندد خدای عز و جل از تو دست عجز و دعا را خیانت است خموشانه سر به سجده نهادن به گوش مسلم و ترسا رسان خروش رسا را روان عالمی از مار سامری بگدازد اگر که موسی عمران نهد به گوشه عصا را کمر به خدمت ارباب جور و مفسده بستن جنایتی است قوی‌پنجگان نیزه‌ربا را دلی که قصد ستمگر کند به جوشن ایمان دلاورانه به خون شوید آستین قبا را لگام خامه نگیرد اگر به چامه فریدون سمند فکرت او بشکند حریم ادا را ✍️فریدون توللی باحذف یک بیت: درین زمانه هزاران رضاست بندیِ مأمون تو برگشاده به ظالم زبان مدح و ثنا را نقد:در این زمانه و هر زمانی فقط یک امام وجود دارد آن هم امام زمان(عج) است.
حرکت امام رضا(علیه السلام) از مدینه روزدحوالارض وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن 👇👇👇 آســمـانِ مــديـنــه در ســيــنـه كوهی از بغض و نالـه ها دارد چـون شــنــيـده امــام آيـنـه هـا قـصــد تــرك مــديــنه را دارد كـوچـه هـای مـديـنـه می ديـدند لــحــظــۀ تــلــخِ رفــتــنِ او را صـحـنـۀ الـتـمـاس كــاسـۀ آب لـرزش دسـت حضـرت زهـرا به زنـان قـبـيـلـه اش فـرمـود: مرهمی بهر زخم هجران نيست من به اين شهـر بر نمی گـردم احتـياجی به آب و قرآن نيست تـوشـه را هم به روح پيغـمبر صـلـوات و سـلام هـديـه كـنـيد چنـد روزی بـرای غـربت من ای زنـان مـديـنـه گـريـه كـنـيد بـيـن ايـتـام بـا رعـايت عـدل هـــمـۀ ثــروتـم شـود قــسـمـت خــانـۀ ســاده و مـحــقــر مـن تـا ابـد وقـف روضـه و هـیـأت طبـق مـعمـول هـرشب جـمعه مجلس روضه باز پا برجاست هـمه شركـت كـنـيـد ای مـردم بـانـی روضه مادرم زهراست خـوب بر آخـريـن وصيت من گوش جان، ای قبـيـلـه بسپاريد بــر مــزار غــريــب اجــدادم در بقـيع شمع و لالـه بـگـذاريد اين سـفارش هـميشه اشـكم را می برد در خروش و جـزر و مد بـر سـر قــبـر مــادر عــبـاس حرف مشك و عطش نبايد زد! ✍️وحیدقاسمی کانال شعر و سبک👇👇👇 https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
وزن:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن .......................... به سوگ نخل‌های بی‌سرت گیسو پریشانم شبیه خانه‌های خسته‌ات در خویش ویرانم شب طوفان نباشد، صبح ساحل از صدف خالی‌ست که من این روزهای سخت را از عشق می‌دانم تو رفتی ای قنوتت تشنه با یکریز باران‌ها و من چون مشک خالی در کنار رود می‌مانم به هرجا ذکر خیر توست با اروند با کارون به هر موجی روایت‌هاست از تو ماه تابانم کدامین صفحۀ قرآن جیبیِ تو ترکش خورد که عطر یاس و یاسین می‌دهد امروز قرآنم من ایمان دارم ای خورشید، بعد از این شب یلدا به نورت فتح خواهی کرد خونین‌شهر چشمانم و خرمشهرها دیده‌ست با چشمان خود ایران و خرمشهرها در پیش دارد باز ایرانم ✍️زهرا سپه‌کار کانال شعر و سبک👇👇👇 https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
وزن:مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع ................. ما دردها و داغ‌ها را می‌شناسیم غوغای باد و باغ‌ها را می‌شناسیم... نام علی را زینت سربند کردیم اروند و بهمن‌شیر را دربند کردیم... ما هفت دریا بی‌نشانیم و غریبیم ما پنج وادی آیۀ امّن یجیبیم... ما مرد دریا، مرد صحرا، مرد دشتیم ما یادگار حملۀ والفجر هشتیم هر کس که آن‌جا بود بی‌نام و نشان بود آن‌جا زمین دلبازتر از آسمان بود... ای چفیه‌های مانده در باران کجایید؟ سجّاده‌های روشن ایمان کجایید؟... در هر رواق سنگری عطر خدا بود تنها دعا بود و دعا بود و دعا بود آنان که در این امتحان پیروز بودند در کربلای پنج، دشمن سوز بودند... ما عیش دشمن را به کامش زهر کردیم کاری که ما در فتح خونین‌شهر کردیم ققنوس‌ها بودند و آتش می‌خریدند تن‌های عاشق زخم ترکش می‌خریدند خاکی، ولی آیینۀ افلاک بودند سنگرنشینان آبروی خاک بودند فریادهای خفته را خاموش بردیم یک کربلا آیینه را بر دوش بردیم... جز «همّت» و مردی و جانبازی ندیدیم ما عاشقی مانند «خرّازی» ندیدیم این‌جا پر از اسطوره‌های جاودانی‌ست این سرزمین خاکی‌ست، امّا آسمانی‌ست هان ای بلاجویان دشت کربلایی آه ای شهیدان، ای شهیدان خدایی من در شما دیدم جهانی بی‌کران را بعد از شما بستند راه آسمان را بعد از شما ماندیم ما و زندگانی شرمنده‌ایم ای روح‌های آسمانی رفتید تا ما چند روزی زنده باشیم می‌خواستید از عکستان شرمنده باشیم... شعر بلند عشق را با خون سرودید اصلا شما انگار این جایی نبودید... ✍️عباس شاه‌زیدی کانال شعر و سبک👇👇👇 https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
آن قد°ر گفته ایم به جان جوادتان ماخود حساب جان شما را نکرده ایم این خانواده که همه از جان گذشته اند در سائلی چه با گل زهرا نکرده ایم؟ در پنج روز عمرِ گل ای رهگذر، دریغ جز گل فروشی از تو به گل سود می رسد؟ بیش از هزار سال از این باغ برده ایم کی وضع و حال عشق به بهبود می رسد؟ باران گرفت، دیده ی ابری، بقیعی است ماه بقیع روی به بغداد کرده است تکرارِ بی وفایی همسر چه جانگزاست تاریخ، مثل صاعقه فریاد کرده است این بیست و پنج سال چه با این امام شد قلب شکسته رو به خدا برد خانه کرد امواج غم به مُعجزِ موسی نکرد رحم قومش تلافی همه در این زمانه کرد جان صدف که غوطه به دریای زهر خورد گوهر شکست و وسعت دریا کویر شد دست جواد با همه جودش گشوده ماند تا روزِحشر، ماهِ همیشه منیر شد "طاهر" ۳۱تیرماه۹۹
گر چه از غم، شکسته بالِ من است اشک من شاهد ملالِ من است همه‌شب این زبان حالِ من است یا جوادالائمه ادرکنی! حالِ ابر بهار دارم  من دیده‌ای اشک‌بار دارم من «از جهان با تو کار دارم من» یا جوادالائمه ادرکنی! من که مهر تو را خریدارم هم دل‌آزرده، هم گرفتارم «گره افتاده است در کارم» یا جوادالائمه ادرکنی! شد گواهِ شکسته‌بالی من چشم پُر اشک و دستِ خالی من نظری کن به خسته‌حالی من یا جوادالائمه ادرکنی! درد ما را نگفته، می‌دانی نامه را نانوشته می‌خوانی منم و این دو چشم بارانی یا جوادالائمه ادرکنی! ای کرم عبدِ خانه‌زادِ شما رحمت و جود در نهاد شما نَبضِ من می‌زَند به یاد شما یا جوادالائمه ادرکنی! خواهم از بَندِ غم نجات از تو التماس از من التفات از تو تا به دستم رسد برات از تو یا جوادالائمه ادرکنی! ✍🏻محمدجوادغفورزاده(شفق)