اشعار مولودی امام محمدباقر(علیه السلام)، صفحه ۳۵۹ کتاب آموزش مولودی
کلاسهای کانون فرهنگی آموزشی ولایت,مرکزآموزش مداحی(برادران،خواهران،نوجوانان)
📚استادمجیدطاهری
مولف پانزده کتاب تخصصی در آموزش مداحی، کارشناس ارشد و برگزارکننده ی دهها دوره ی رسمی،ناشر رسمی تخصصی آموزش مداحی در کشور، موسس و دبیر انجمن ادبی مداحان
📂
یکشنبه ها از ساعت۸.۴۵مداحی خواهران
دوشنبه ها از ساعت ۱۸ انجمن ادبی مداحان
سه شنبه ها از ساعت۱۶ جزء خوانی قرآن کریم
چهارشنبه ها از ساعت۱۸ مداحی برادران
پنجشنبه ها از ساعت۱۰ مداحی نوجوانان پسر
پنجشنبه ها از ساعت۱۳مداحی خواهران
📒برگزاری کارگاههای تخصصی در طول سال
🎙آموزش مداحی خواهران و دختران توسط خانم مظاهری
ثبت نام:۳۳۲۵۰۹۳۰
Www.vmadahi.ir
Www.taamaah.ir
📚با اعطای مدرک رسمی
🎤کلاس خصوصی با شرایط ویژه برگزار می شود.
مکان:
تهران،میدان امام حسین(علیه السلام)
اتوبان امام علی(علیه السلام)
خ ثارالله(علیه السلام)غربی
پلاک۱۱۱
#آموزش_مداحی_ولایت
امروز سه شنبه، جزء بیست و یکم قرآن کریم از ساعت۱۶ تا ۱۷ قرائت شد، دوستانی که بطور حضوری امکان شرکت ندارند، هر هفته با این برنامه همراه باشند.🌺
📚قصیدۀ توحیدیه از عطارنیشابوری برای مداحی
📂بخشی از قصیدهای که در ابتدای انجمن ادبی مداحان اهلالبیت(علیهم السلام) تاریخ دوشنبه 28بهمن1398 خوانده شد تقدیم میشود: این قصیده از عطار نیشابوری در اصل144بیت بوده و بیش از 40 آیۀ قرآن کریم را تضمین نموده است؛ اما برای مجالس اهلالبیت(علیهمالسلام) این ابیات برگزیده شد:
چشم بگشا که جلوۀ دیدار
متجلیست از در و دیوار
«نَحنُ اَقرَب اِلَیه» آمده است
دورافتادهای تو از پندار
«کُلُّ شَیءٍ مُحیط» میبینم
آنچه میبینمش به نقش و نگار
او به پیش تو ایستاده چو سرو
سر فرو بردهای تو نرگس وار
سرمهای گر ز نور، بیبصری
نکشی در دو چشم بر سر کار
اندرون و برون، نشیب و فراز
از پس و پیش و از یمین و یسار
شاهد لااله الاهو
پیش تو پرده گیرد از رخسار
کاروانِ«نَفَحتُ مِن روحی»
به سرای تو برگشاید بار
«تَمّ وَجهُالّه»آیدت به نظر
«وَهُوَمَعَکُم» نمایدت دیدار
این تماشا چو بنگری گویی
«لَیسَ فِیالدّار غَیرُهُ دیّار»
احدیّت اگر تو بشماری
احدیّت رساندت به هزار
همه یک قطرهییست از دریا
همه یک دانهییست از خروار
گر تو عینالیقین به دست آری
سوی عینالیقین بیابی بار
روی عینالیقین عیان بینی
شوی از کائنات برخوردار
پس به خود گویی و به خود شنوی
«لِمَنِالملُک واحدِالقهار»
عشق او در دلت کند منزل
روز روشن نمایدت شب تار
محو گردی چنان که از مستی
نشناسی همی سر و دستار
به همین دیده بنگری ظاهر
صورت خویش را زصورت یار
گر به این بال و پر کنی پرواز
شاهبازی تودر جزیل شکار
هر که اینجا ندید محروم است
در قیامت ز لذت دیدار
«مَن عَرَف رَبّهُ» نمیفرمود
گر نمیدید حیدر کرّار
«مَن رَآنی فَقَد رَآه ُالحَق»
از چه رو گفت احمد مختار
رمز «مَن کانَ هذهِ الاَعمی»
بشنوید ای کران کودن کار
این سخن درتو کی کند تأثیر
دارد آئینۀ دلت زنگار
«مَن طَلَبنی وَجَدنی» آمده است
عاشقان را به دست، دستافزار
کارکن کار پیش ازآنکه عجل
بدرآرد زهستی تو دمار
چند خواهی نشست صُمٌ بُکم
پا به دامن چو صورت دیوار
منزل تو نه دور نزدیکست
پایمردی بکن قدم بردار
«فَتَمَنّوُا المَوت اِن کُنتُم
صادقین» آمدست در اخبار
گر بمیری تو پیشتر زاجل
نکند برتو تیر و خنجر کار
ملک الموت را شود به یقین
همچو سیماب کشتنت دشوار
صید عنقا کجا تواند کرد
بوالفضولی که او رود به شکار
«دَع نَفسَک نِعال» را بشنو
ای برادر ز گوش پنبه درآر
دین احمد گزین مسلمان شو
بگذر از خویش بُگسل این زُنّار
خویشتن را تو در میانه مگیر
سدّ اسکندر از میان بردار
تا«اَمَلّ ُالّسان»شود خاموش
تا«بَطَلُّالّلسان» کند اقرار
هستی خویش را زکات بده
بر سر دوستی بکن ایثار
(عطار، 1397، 68)
عطارنیشابوری، فریدالدین،(1397). دیوان عطار(به تصحیح سعید نفیسی)، چاپ اوّل، تهران:کتابسرای میردشتی
@ostadtaheri
شنبه،روزشهادت امام هادی(علیه السلام)
مرثیه امام هادی (علیه السلام)
کسی کـه بندۀ خاص خدای یکتا بود
وجـود اطهر او در هجوم غـم ها بـود
هماره ذکر خداوند بـر لبش گل کـرد
همیشه گلشن محـراب از او مصفا بـود
زخاک سامره اش نور بر فلک تابد
که او تجّلی آئینه های تقوا بـود
اگرچه ریخت شبانه به خانه اش دشمن
نداشت بیم ز خصم و به یاد زهرا بـود
ز زهر دشمن ظالم، ز پا فتاد کسی
که پاره های دل او پُراز خدایا بـود
*
صلی الله علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی
*درحجرۀ دربسته رو به قبله نشسته و قرآن می خواند که به خانه اش حمله کردند و امام را با سر و پای برهنه به حضور آن حاکم ظالم آوردند؛ ملعون در کنار سفرۀ شراب نشسته بود ، حضرت را به حرام دعوت کرد ؛ امام هم به خواستۀ او شعری خواند که تمام مجلس را به گریه درآورد:
بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
[گردنكشان] بر قله كوهساران شب را به روز آوردند در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى مىكردند، ولى قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.
نه تنها این بار، بلکه بسیار به حضرت ظلم و جسارت کردند؛ می خواهیم به حضرت عرض کنیم یا امام هادی شما را به مجلس شراب بردند و آزُردند؛ اما خانوادۀ شما نبودند این صحنه را ببینند، دلها بسوزد برای آن آقایی که سر بریده اش را به مجلس شراب آوردند، ودر حضور خانواده اش با چوب خیزران به لبهاش می زدند.
بزم شراب ... تشت طلا ... چوب خیزران
می زد یزید بر لب او پیش دخترش
دخترامام حسین داشت نگاه می کرد:
نزدیک بود تا که کنیز کسی شود
رنگش پرید و زد گره ای زیر معجرش
همۀ شهدا از این اشکها فیض ببرند همۀ گذشتگان هم...یا امام هادی!
سر داشتی به روی تن اما حسین نه
صد شکر داشتی بدن اما حسین نه
هم آب بود هم دهن اما حسین نه
کردند بر تنت کفن اما حسین نه
همه صدا بزنند یا حسین!...
@ostadtaheri
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست کز او بوی مشک می آید
هنوز ناله زلب های خشک می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
جواب طفلک ششماه داده شد باتیر
عدو به تیر جفا داده بود اورا شیر
چرا نگفته کسی آب مهر مادر اوست
برای چیست که عطشان علی اصغر اوست
چه کربلاست که سقای آن شده بیدست
عدو زکینه سرش با عمود کین بشکست
چه کربلاست که آبش به قیمت جان است
به گوش جان همه جا ناله های طفلان است
مگر به کرببلا آب قیمت جان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
چه کربلاست علی اکبر اربا اربا شد
شهید کینه به پیش دو چشم بابا شد
علی انسانی
@ostadtaheri
نوحه امام هادی(علیه السلام)
یا حجت بن الحسن ای نور دیده
عزای جدّ غریب تو رسیده
ای اُمید همه سرت سلامت
مهدیِ فاطمه سرت سلامت
واویلا واویلا آه و واویلا...
مسموم ِ زهر جفا شد امام ِ ما
گریان شد از غربتش حیدر و زهرا
گرچه از داغش هر دیده پُر آب است
غصه ی ما از آن بزم شراب است
واویلا واویلا آه و واویلا...
گریه کن ِ این دو غم شد هر خاص و عام
یک بزم شراب اینجا یکی هم در شام
اولاد زهرا با چشمان ِ گریان
لبهای خونین و چوب خیزران
واویلا واویلا آه و واویلا...
@ostadtaheri
شور شهادت امام هادی(علیه السلام)
یا زهرا بیا امشب سامرا داره کوچه هاش بوی کربلا
چی بگم از این درد بی حساب
ای وای ای وای ای وای
آقامون و بردن بزم شراب ای وای ای وای ای وای
چه غمی تو نگاشه ناله ای تو صداشه
امون از دل زینب رو لباشه
وای غریب آقا...
آه از غصه هاش در پیش نگاش کندن قبرشو تو زندون براش
دل آقامون و آتیش زدن ای وای ای وای ای وای
بی اجازه تو خونش اومدن ای وای ای وای ای وای
امون از زهر کینه آرزوش فقط اینه
بمیره دم آخر تو مدینه
وای غریب آقا...
روز خوش ندید طعنه هی شنید پشت مرکبِ
دشمن می دوید
شبیه رقیه پریشونه ای وای ای وای ای وای
آقامونو بردن تو ویرونه ای وای ای وای ای وای
میزنه دیگه ناله رو لبش یه سئواله
که چه کرد سر بابا با سه ساله
وای غریب آقا...
@ostadtaheri
https://www.instagram.com/p/B8y2J2Mp_JQ/?igshid=96ijsh4zke3z
برناکسان حرام است تشریف پادشاهی
ای شرم این که بردی پیراهن حسین است
محمدسهرابی