eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
واحد و زنجیرزنی جاده و اسب مهیاست ، بیا تا برویم کربلا منتظر ماست بیا تا برویم ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم خاک ، درخون خدا می شکفد می بالد آسمان ، غرق تماشاست بیا تا برویم تیغ ، در معرکه می افتد و بر می خیزد رقص شمشیر چه زیباست ، بیا تا برویم . از سراشیبی تردید اگر برگردیم عرش ، زیر قدم ماست بیا تا برویم دست عباس ، به خونخواهی آب آمده است آتش معرکه برپاست بیا تا برویم زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان راه ما ، از دل دریاست بیا تا برویم کاش ، ای کاش ! که دنیای عطش می فهمید آب ، مهریه ی زهراست بیا تا برویم چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم آخر راه ، همین جاست بیا تا برویم فرصتی باشد اگر ، باز در این آمد و رفت تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم ✍️ابوالقاسم حسین جانی گوشواره:یاحسین واویلا
واحد و زنجیرزنی دوازده بند محتشم کاشانی بند اول: باز این چه شورش است که در خلق عالمست *** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین *** بى نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا که کرد *** کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع مى کند از مغرب آفتاب *** کاشوب در تمامى ذرّات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست *** این رستخیز عام که نامش محرّم است در بارگاه قدس که جاى ملال نیست *** سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است جنّ و ملک بر آدمیان نوحه مى کنند *** گویا عزاى اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقَیْن *** پرورده در کنار رسول خدا حسین گوشواره: یامظلوم...
بنـد دوم کشتى شکست خورده طوفان کربلا *** در خاک و خون فتاده به میدان کربلا گرچشم روزگار بر او فاش مى گریست *** خون مى گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر، گلابى بغیر اشک *** زان گل که شد شکفته ببستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان *** خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دَد همه سیراب و مى مکید *** خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیّوق مى رسد *** فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمى که لشکر اعدا نکرد شرم *** کردند رو به خیمه سلطان کربلا آندم فلک بر آتش غیرت سپند شد *** کز خوف خصم، در حرم افغان بلند شد گوشواره: یامظلوم...
بنـد سـوّم کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدى *** وین خرگه بلند ستون، بى ستون شدى کاش آن زمان در آمدى از کوه تا به کوه *** سیل سیه که روى زمین قیر گون شدى کاش آن زمان ز آه جگر سوز اهل بیت *** یک شعله برق خرمن گردون دون شدى کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان *** سیماب وار، گوى زمین بى سکون شدى کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک *** جان جهانیان همه از تن برون شدى کاش آن زمان که کشتى آل نبى شکست *** عالم تمام غرقه دریاى خون شدى آن انتقام گر نفتادى به روز حشر *** با این عمل معامله دهر چون شدى آل نبى چون دست تظلّم بر آورند *** ارکان عرش را به تلاطم درآورند گوشواره: یامظلوم...
بنـد چهـارم برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند *** اوّل صلا به سلسله انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید *** زان ضربتى که بر سر شیر خدا زدند بس آتشى ز اخگر الماس ریزه ها *** افروختند و بر جگر مجتبى زدند و آنگه سرادقى که مَلَک محرمش نبود *** کندند از مدینه و بر کربلا زدند وز تیشه ستیز در آن دشت، کوفیان *** بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند بس ضربتى کز او جگر مصطفى درید *** بر حلق تشنه خَلَف مرتضى زدند اهل حرم دریده گریبان گشاده مو *** فریاد بر در حرم کبریا زدند روح الامین نهاد به زانو سر حجاب *** تاریک شد ز دیدن آن، چشمِ آفتاب گوشواره: یامظلوم...
بنـد پنجـم چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید *** جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید نزدیک شد که خانه ایمان شود خراب *** از بس شکست ها که به ارکان دین رسید نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند *** طوفان بآسمان ز غبار زمین رسید باد آن غبار، چون به مزار نبى رساند *** گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید یکباره جامه در خُم گردون به نیل زد *** چون این خبر به عیسى گردون نشین رسید پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش *** از انبیا به حضرت روح الامین رسید کرد این خیال، وهمِ غلط کار، کان غبار *** تا دامن جلال جهان آفرین رسید هست از ملال گرچه برى ذات ذوالجلال *** او در دلست و هیچ دلى نیست بى ملال گوشواره: یامظلوم...
بنـد شـشم ترسم جزاى قاتل او چون رقم زنند *** یکباره بر جریده رحمت قلم زنند ترسم کزین گناه، شفیعانِ روز حشر *** دارند شرم کز گنه خلق دم زنند دست عتاب حق بدر آید ز آستین *** چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند آه از دمى که با کفن خون چکان ز خاک *** آل على چو شعله آتش علم زنند فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت *** گلگون کفن به عرصه محشر قدم زنند جمعى که زد به هم صفشان شور کربلا *** در حشر، صف زنان صف محشر به هم زنند از صاحب حرم چه توقّع کنند باز *** آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند پس بر سنان کنند سرى را که جبرئیل *** شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل گوشواره: یامظلوم...
بنـد هفتـم روزى که شد به نیزه سر آن بزرگوار *** خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار موجى به جنبش آمد و برخاست کوه کوه *** ابرى به بارش آمد و بگریست زار زار گفتى تمام زلزله شد خاک مطمئن *** گفتى فتاد از حرکت چرخ بى قرار عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر *** افتاد در گمان که قیامت شد آشکار آن خیمه اى که گیسوى حورش طناب بود *** شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار جمعى که پاى محملشان داشت جبرئیل *** گشتند بى عمارى و محمل، شترسوار با آن که سر زد این عمل از امّت نبى *** روح الامین ز روح نبى گشت شرمسار وانگه ز کوفه خیل الم رو بشام کرد *** نوعى که عقل گفت قیامت قیام کرد گوشواره: یامظلوم...
بنـد هشتـم بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد *** شورِ نشور و واهمه را در گمان فتاد هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکند *** هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد هر جا که بود آهویى از دشت پا کشید *** هر جا که بود طایرى از آشیان فتاد شد وحشتى که شور قیامت زیاد رفت *** چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد *** بر زخم هاى کارى تیغ و سنان فتاد ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان *** بر پیکر شریف امام زمان فتاد بى اختیار نعره هذا حسین از او *** سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد پس با زبان پُر گله آن بضعة الرّسول *** رو در مدینه کرد که یا ایّها الرّسول گوشواره: یامظلوم...
بنـد نهـم این کشته فتاده به هامون حسین تست *** وین صید دست و پا زده در خون حسین تست این نخل تر، کز آتش جان سوز تشنگى *** دود از زمین رساند به گردون حسین تست این ماهى فتاده به دریاى خون که هست *** زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست این غرقه محیط شهادت که روى دشت *** از موج خون او شده گلگون حسین تست این خشک لب فتاده دور از لب فرات *** کز خون او زمین شده جیحون حسین تست این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه *** خرگاه زین جهان زده بیرون حسین تست این قالب طپان که چنین مانده بر زمین *** شاه شهید ناشده مدفون حسین تست چون روى در بقیع به زهرا خطاب کرد *** وحشِ زمین و مرغ هوا را کباب کرد گوشواره: یامظلوم...
بنـد دهـم اى مونس شکسته دلان حال ما ببین *** ما را غریب و بى کس و بى آشنا ببین اولاد خویش را که شفیعان محشرند *** در ورطه عقوبت اهل جفا ببین در خلد بر حجاب دو کَوْن آستین فشان *** و اندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین نى نى در او چو ابر خروشان به کربلا *** طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین تن هاى تشنگان همه در خاک و خون نگر *** سرهاى سروران همه بر نیزه ها ببین آن سر که بود بر سر دوش نبى مدام *** بر نیزه اش به دوش مخالف جدا ببین آن تن که بود پرورشش در کنار تو *** غلطان بخاک معرکه کربلا ببین یا بَضْعَةَ الرَّسول ز ابن زیاد داد *** کو خاک اهل بیتِ رسالت به باد داد گوشواره: یامظلوم...
بنـد یازدهـم خاموش محتشم که دل سنگ آب شد *** پیمانه صبر و خانه طاقت خراب شد خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک *** مرغ هوا و ماهى دریا کباب شد خاموش محتشم که ازین شعر خونچکان *** در دیده اشک مستمعان خون ناب شد خاموش محتشم که از این نظم گریه خیز *** روى زمین به اشک جگرگون کباب شد خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست *** دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب *** از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین *** جبریل را ز روى پیمبر حجاب شد تا چرخ سفله بود خطایى چنین نکرد *** بر هیچ آفریده جفا این چنین نکرد گوشواره: یامظلوم...