آن مادری که بال و پرش درد می کند
هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند
هم بین خانه گفت و شُنودش اشاره شد
هم آسمانِ روسریاش پُر ستاره شد
#زمزمه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
بشین خونه رو آب و جارو نکن
بذار زخم پهلوت بهتر بشه
خودم از پس غربتم بر میام
نمیخوام چشات واسه من تر بشه
اگه درد داری میدونم عزیز
با این دردا باید مدارا کنی
در خونه مونو عوض میکنم
به شرطی نیایی درو واکنی
نمیتونم از کوچمون رد بشم
چیکار کرده این کوچه با روح من
یه عمره ازت شرمسارم عزیز
منو بسته بودن تو رو میزدن
نگاهت رو این روزا از من نگیر
تو عطر ِنجیب ِبهشتی برام
خودت داری میری ولی پشت در
دو خط یادگاری نوشتی برام
نوشتی شبا تشنه میشه حسین
همین غصه داره تو رو میکشه
نوشتی ظریفه، شبیه گله
حواست بهش باشه پرپر نشه
واسه مرد خونه نشینی بده
دعا کن واسه تلخی لحظه هام
دعاکن بتونم تحمل کنم
دعاکن نمونم دعا کن بیام
✍️حامد عسکری
#قصیده
#فاطمیه1402
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
جنت که خود به نام شبستان فاطمهست
سجاده ای به گوشۀ ایوان فاطمهست
بال فرشتگانِ خدا غرق حسرت ِ
خاک گلین حجرۀ طفلان فاطمهست
نام علی شده به عدد با نمک یکی
نام علی خودش ز نمکدان فاطمهست
فرمود مصطفی که فدایش شود پدر
روحی که هست در تنم از آنِ فاطمهست
وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است
جان علی و آل علی جان فاطمهست
تنها نه جلوه گاه رُخش مهر و ماه شد
چشمان حیدر آینه گردان فاطمهست
جایی که جود و بخشش پروردگار هست
بخشش به روز حشر به فرمان فاطمهست
عارف کسی شدهست که زهراست قطب او
فانیِ در ولی شدن عرفان فاطمهست
از جان خود به پای ولایت گذاشته
اسلام وامدار ز ایمان فاطمهست
فرماندۀ قیام برای امام اوست
ظالم شکست خوردۀ میدان فاطمهست
بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح
یک جلوه از اُبهّت طوفان فاطمهست
کشتار نه! هدایت و هشیاریِ بشر
در قلب ذره ایست که تابان فاطمهست
در سایۀ ولایت فرزند مرتضی
ایران سپاه حیدر و ایران فاطمهست
عالَم تمام ملک علی شیر ِلافتیست
ایران میان این همه اُستانِ فاطمهست
در آستان قدس رضا نور مادریست
یعنی رضا نگین سلیمان فاطمهست
ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم
این اقتدار ما ز شهیدان فاطمهست
با این حساب قبر شهیدان بی پلاک
پایین پای مرقد پنهان فاطمهست
مشهور شد حسن به کرامت در اهل بیت
خوان حسن نتیجۀ احسان فاطمهست
عالم تمام بی سر و سامان کربلاست
اما حسین بی سر و سامان فاطمهست
آن که به او همه شهدا قبطه می خورند
با هر دو دست ، دست به دامان فاطمهست
بخشیده می شوند همه با دو دست که
چون مصحف شریف به دستان فاطمهست
تیغ کلام و خطبۀ زینب به شهر شام
تفسیر آیه آیۀ قرآن فاطمهست
حجت تمام کرد به آیات و محکمات
این اشک ها ز غربت برهان فاطمهست
عشق علی چنان زده آتش به جان او
در، مُشتعِل ز سینۀ سوزان فاطمهست
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
چشمان قدسیان همه گریان فاطمهست
ماندهست ذوالفقار علی در نیام صبر
قلب خدای صبر، پریشان فاطمهست
شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود
شیر خدا همیشه نگهبان فاطمهست
حضرت فاطمه(س) به نقل از پدر بزرگوار خود فرمود:
یا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّی عَلَیکِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ
ای فاطمه! کسی که بر تو درود بفرستد، خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند. (بحارالانوار، ج100، ص194، ح10؛ مستدرک الوسائل،ج10، ص211)
یا فاطمه ای منشأ خیر و برکات
مهر تو بود قبولیِ صوم و صلات
فرمود نبی خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات
✍️سیدرضامؤید
شهادت صدیقهءکبری حضرت زهرا(س)
بر عا لم بشریت ،خصوصا بر شیعیان و
ارادتمندان حضرتش تسلیت باد🥀🥀
با حله ای از نور...!
ا ی ما ه بگو راز گل یاسمنش ر ا!
تا و ا نکند ا ز تنِ گل پیرهنش را
هان ای ملک از آب بهشتی به گل افشان
تا غسل د هد یاس کبود چمنش را
هان ای ملک این طاهره انسیهء حورا ست!
با حُله ا ی ا ز نو ر بپوشان بدنش را
این درد کمی نیست که خورشید ولایت
شب دفن کند نیمه ء خاموش تنش را
کر بود مگر شهر که د ر یا ی بلاغت
با چا ه بگو ید ز غر یبی سخنش را
آ ن چا ه چه می کرد ز غمناله ء مو لا
با سنگی ا گر قفل نمی زد دهنش ر ا
ا ی مونس غم ها ی علی بعد تو حیدر
پیش که برد سینه ء بیت الحزنش را؟
یا فا طمه بر خیز که تا با تو بگو ید
مو لا ی غر یبا ن غم تنها شدنش ر ا
امروز در این غمکده غوغای غریبی ست
همر ا ه خود آورده حسین و حسنش را
بگذ ا ر گل و راز دلش بسته بمانند
تا منجی عا لم بنما ید و طنش ر ا!
ا ی چشم ترم خانه بپرداز که چندیست
حس می کنم ا ز بو ی سحر آمدنش را
«کوثر» جگرم سو خت ز مظلومی زهرا
زین بیش مگو قصه ء درد و محنش را
✍️محمد قولی میاب« کوثر » ۱۴۰۲/۸/۶
مرثیۀ حضرت زهرا(سلام الله علیها)
🎙🎙🎙🎙
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
✍️حاج غلامرضا سازگار
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
مادرم رفت و آه بعد از او
کار من غیر آه و شیون نیست
گر مرا تاب گفتنی باشد
در شما طاقت شنیدن نیست
چشمهای حسن به در مبهوت
چشمهای حسین بر تابوت
دامن خواهرم پر از یاقوت
و مرا جز گهر به دامن نیست
قصّهی عمر او به مثل غزل
غصّههایش قصیده شد به مَثَل
ما رباعیّ سوگ او امّا
هیچ یک را سر سرودن نیست
سایهاش تا که بر سر من بود
صد گلستان برابر من بود
«گل اگر بود، مادر من بود
چون که او نیست گل به گلشن نیست»
همه شب فکر و ذکر ما مادر
شاهد آتش دل ما "در"
قصّهای مثل قصّهی ما در
همهی آفرینش اصلاً نیست
بی رخش جلوه، مهر دارد؟ نه
ماه و انجم، سپهر دارد؟ نه
سر نگیرد بنفشه از زانو
و زبانی به کام سوسن نیست
نیست جز رنگ زرد بر چهره
نیست جز اشک سرخ در دیده
غیر آه کبود نیست به لب
غیر رخت سیاه بر تن نیست
بر سر تربتش چو پروانه
هیچ یک را ز شعله پروا، نه
صبحمان تیره زآن که بی رویش
هیچ تکلیف روز روشن نیست
گوشهی چشم او اگر چه کبود
مادرم روشنای چشمم بود
رفت آن روشنی زچشم و دگر
روشنایی به دیدهی من نیست
***
پدرم را که شد ز حق، محروم
و کسی مثل او نشد مظلوم
سر غصّه به چاه گفتن هست
پای رفتن به کوی و برزن نیست
😭
(سرودهی ۱۳۹۰ _ مصراع داخل گیومه از #پروین_اعتصامی است؛ البتّه دقّت نظر دارید که بیت «پروین»، برای این غزل، حکم یک مصراع را پیدا کرده است)
#جواد_هاشمی_تربت
#شب_جمعه
#زیارت_اباعبدالله
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#کوفه
#مجلس_ابن_زیاد
هزار بار بگو شِمرُ جالِسٌ صَدره
ولی نگو دَخَلَت زَینبُ عَلَی بن زیاد
.
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه میآید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده
فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد
روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکهای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسۀ مادر ندارد
#بخشی_ازشعرقاسم_نعمتی
در فراق امام زمان(عج)
مناسب برای گوشه های دستگاه آواز همایون
(درآمد اول،درآمد دوم، چکاوک، بیداد، بیات راجه)
------
ای که رخسار تو از چشم ترم پنهان است
بی تماشای رخت هر دو جهان زندان
است
-----
بی خبر بودنم از حال تو بیمارم کرد
یک خبر از تو مرا خوبترین درمان است
-----
کاش میشد که تماشای تو رزقم بشود
من که چشمم به در و آهِ دلم حرمان است
------
به کجا روی کنم تا به تماشات رسم
من که چشمان ترم غرق غم و گریان است
-------
ای که با گوشه ی چشمت غم دل را ببری
نظری کن به گدا حال دلش ویران است
-----
کودکی را ز خیال تو به پیری بردم
وصل حاصل نشد و دیده که سرگردان است
------
روضه ها خواندم و از داغ تو آتش شده ام
بی سبب نیست که آه دل من سوزان است
-------
(رمضی) از دربدری راه به جایی نبری
که قرارت همه در بندگیِّ سلطان است
✍️محمد حسین علیرمضانی
این شعر را یکی از پیرغلامان زنجانی پیشنهاد کرده است(با حذف دو بیت) :
در کعبۀ دل، قبلۀ امید حسین است
جان باختۀ مکتب توحید حسین است
آن ماهِ فروزنده که در چرخ ولایت
شد مشتریاش زهره و ناهید حسین است
در برج جوانمردی و ایثار و شهادت
ماه است ابوفاضل و خورشید حسین است
کو دولت جبارِ یزیدِ دَنی، اما
در خاطرهها زندۀ جاوید حسین است
آن کاو ز ازل رخت شهادت ز سرِ شوق
با قامت افراشته پوشید حسین است
✍️محسن حافظی کاشانی
#جمعه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
با گُل، سخنی از سَر ِ احساس مگو
دارد دل من به جمعه وسواس مگو
آخر گُل من می رسد از راه ولی
حرفی ز دَر و آتش و از یاس مگو
✍️مهدی مرصّعی