زمزمه
باز چشما گریونه لبها نوحه خونه
بوی محرّمت میاد، سیاه پوشونه
چه روزایی، چه شبایی که به زیر پرچمت
بی قراره بی قرارم تا بیاد محرمت
مولا (سلام من به کربلا)3
مدیون چشماتم بس که خاطر خواتم
یک پای ثابت تموم هیئتاتم
تو محرم خونۀ من می شه خیمۀ عزات
قسمتم کن که بتونم نوکری کنم برات
مولا سلام من به خواهرت
به اکبر و به اصغرت
به اون سه ساله دخترت
مولا (سلام من به کربلا)3
زمینه سیاهپوشی
دل شده مضطر
بوي محرمت میاد مولای بي سر ۳
برده اي هوشم
با اذن زهرا مادرت سياه مي پوشم
علم نوكري ِ تو دارم رو دوشم
ميون روضه ها برات من در خروشم
دل شده مضطر
بوي محرمت میاد مولای بي سر ۳
شور و نوا شد
دل غريبم عازم كرببلا شد
كبوتر دلم جلد گنبد طلا شد
گريه كن و پريشون خون خدا شد
دل شده مضطر
بوي محرمت میاد مولای بي سر ۳
دل پر آه ِ
روي لباي فاطمه سوز ِ و آه ِ
مولای ما روي زمين تو قتلگاه ِ
به روي نيزه ها عيان يه قرص ماه ِ
دل شده مضطر
بوي محرمت میاد مولای بي سر ۳
واحد
سینه زنای باصفا محرم نزدیکه
گریه کنای روضه ها محرم نزدیکه
دوباره به گوشم ، ميرسه نواي ، حي علي العزا
دنيا ميشه پر غم ، براي عزاي ، سلطان ِ كربلا
بي خبران خبر خبر ؛ محرم نزديكه
فاطمه گشته خونجگر ؛ محرم نزديكه
سينه زناي با صفا ؛ محرم نزديكه
گريه كناي روضه ها ؛ محرم نزديكه
دلاي شكسته ، عاشقاي بيدل ، حي علي العزا
فاطمه براي ، سينه زن ِ ارباب ، داره به لب دعا
شورو نوا به پا شده ؛ محرم نزديكه
زمزمۀ عزا شده ؛ محرم نزديكه
خادماي هيئت ، بياين برا خدمت ، حي علي العزا
شباي محرم ، تو هفت آسمونش ، روضه داره خدا
شده عزا برا حسین ؛ محرم نزديكه
مياد نواي يا حسين ؛ محرم نزديكه
سينه زناي با صفا ؛ محرم نزديكه
گريه كناي روضه ها ؛ محرم نزديكه
واحد
دوباره این دلم شده، اسیر و مبتلای تو
مگر محرم آمده، که شد بپا عزای تو
حسین من حسین من...
اگر ز تو جدا نیام، به شکر حق حسینی ام
تمام حاجتم بود، دیدن کربلای تو
به یک اشارۀ لبت، گره ز کار وا شود
دل شکستهام رسد، به صحن با صفای تو
شبیه خط آیهها، که ظاهرش سیاهی است
باعث روسپیدی است، سیاهی عزای تو
چه کارکردهای حسین، که در میان عالمین
شدهاست خون بهای تو، فقط خدا، خدایتو
خدا کند در دو جهان، چه در نهان چه درعیان
کُنیه و اسم من شود، نوکر با وفای تو
خوشا بر آنکه حاجتش، ز سوی حق روا شود
رسد زمان مُردنش، میان روضههای تو
در این دهه ز مادرت، ز دخترت ز خواهرت
طلب کنم که قسمتم، شبی شود دعای تو
واحد
باز دوباره فصل ماتم می رسد آروم و نم نم
تبل و سنج و شال مشکی شد زمان غصه و غم
اشک ریزان قلب سوزان می خرند از هر دو عالم
سینه زن ها گریه کن ها می رسد بوی محرم
-گوشه دل وا کن که وقت روضه خوانی گشته است
رنگ و بوی کوچه هامون آسمانی گشته است
کاروانی از مدینه راهی دشت بلاست
کربلا دیگر زمان میزبانی گشته است
وای از این غم، وای از این غم
وایِ من از قلب زینب
ذکر لب ها یا حسینه هستی زهرا حسینه
شکر حق که عمریه من رزق سالم با حسینه
کل عالم سائل اند و سید و مولا حسینه
خوشبحاله هر کسی که نوکر آقا حسینه
کربلا شب های جمعه بی نظیر و با صفاست
فاطمه مهمان شاه تشنه کام سر جداست
یا حسین این دل دوباره خسته از دوری شده
تنگ دیدار شبای جمعۀ کرببلاست
وای از این غم، وای از این غم
وایِ من از قلب زینب
واحد
جانم حسین جانم حسین
خوشا جانی که جانانش حســـین است
خوشا دردی که درمـــانش حسین است
بـُــــــــــــــوَد فرمانروای کـــشور دل
خوشا مُلکی که سلطـــانش حسین است
بـــــــه چرخ دین نجـــوم بی شماریست
ولی ماه درخشــــــــــــانش حسین است
بــــــــــــه نـــامش دفتر توحید مفتوح
خوش آن دفتر که عنوانش حسین است
حَسن جـــــــــــان عزیز مصطفی بود
ولـــــــــــــی آرامش جانش حسین است
چه صحرائی است یا رب وادی عشق
که تنهــــــــــا مرد میدانش حسین است