خاطره
روز ۲۹بهمن سال۱۳۹۹ به عیادت حاج غلامرضاسازگار به خانه شان رفتیم، در این جلسه، آقایان: حاج اکبر و حاج محمد بازوبند، حاج حمید بهاری، حاج حسن آهی، حاج سیداحمدخوانساری، حاج حسین علامه، حاج داود نورصالحی حضور داشتند که هریک از وزنه های جامعه ی مداح بودند.
حاج محمد بازوبند در حضور آقای سازگار گفت: روزی از ایشان پرسیدم که سرّ جلوه گری شما و اشعارتان چیست؟ ایشان پاسخ داد شبی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم، حضرت به لبهای من بوسه زد؛ دیگر آنکه در جوانی وقتی از کار بر می گشتم اول به خانه ی پدرم سر می زدم و خرجی آنها را می دادم و بعد به خانه ی خود می رفتم ، روزی مادرم مرا در آغوش گرفت و گفت پسرم! الهی که مثل خورشید بدرخشی! لذا ایشان واقعا" در جامعه ی مداحان، درخشندگی ویژه ای دارد.
یکی از آقایان گفت: هیچ مداحی نیست که حداقل یک خط از اشعار (بعضی از شاعران) را نخوانده و در سینه نداشته باشد؛ (بعضی از شاعران) چه الان، چه تا قیامت، افتخار جامعه ی مداح هستند.
در ذهن خود گفتم: مرحوم واعظ کاشفی، صاحب کتاب روضه الشهدا، تا دویست سال کتابش خوانده می شد و آنقدر این کتاب را از شیعه و سنی می خواندند که تاکنون "روضه خوانی"، معروف و ماندگار شده و بخاطر این کتاب است که عبارت "روضه خوانی" تا الان معروف است، وگرنه معنی روضه خوانی، در باغ و بوستان خواندن است و ربط زیادی به مرثیه خوانی ندارد؛ ولی متاسفانه این کتاب، سالهاست که به دلیل برخی تحریفاتش خوانده نمی شود؛ در نتیجه باید خدا بخواهد تا کسی یا اثری بماند و بدرخشد و یا از بین برود، حتی اگر کسی یا کتابی منسوب به اهل بیت(علیهم السلام) باشد.
نصایح آقای سازگار:
ایشان گفتند:من این نصیحت را به خودم می کنم: سعی کنیم محشور بشویم نه مشهور!خیلی ها مشهور بودند رفتند به فراموشی و اسمی هم از آنها نیست. آقاپسری آمد به من گفت:من به این مردم گفتم "سازگار" دایی منه، تو رو خدا اگر این ها سئوال کردند مرا کنف نکن! اینها رفتند، من رفتم توی فکر و گفتم یا امام حسین!من گفتم شما ارباب مایی! ما را خیت نکن در جامعه، قبولمون کن به نوکری. ان شاء الله امیدواریم که دلمون پیش ارباب باشه. بهترین نصیحتم به خودم اینه که سازگار! منبر میری مردم را پشت سر امام حسین ببین! امام حسین را پشت مردم نبین!یعنی اون که می خواهی بگی ببین رضای امام حسین هست رو منبر بگو، اگر نیست نگو!.
امیدوارم ان شاء الله خودم عامل این نصیحت باشم، آقایان که هستند، من کوچکتر از این هستم که نصیحت کنم.
نصایح حاج اکبر بازوبند:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا والاخره یا اباعبدالله انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمومنین و الی فاطمه و الی الحسن و الیک بموالاتک...
یکی باید منو نصیحت کنه، این تعارفی که مردم می کنند مال من نیست مال امام حسینه، خداکنه بحق حضرت زهرا بفهمیم درِ خانه ی چه کسی داریم خدمت می کنیم، گفت: من را غلامی تو بود تاج افتخار این تاج را به افسر شاهان نمی دهم، برای سلامتی همه ی بزرگترها صلوات بفرستید!
آقای حسین علامه!
یک روز در خانه ی مداحان شما(آقای سازگار)تشریف بردید منبر، برای من خیلی درس بود، اومدید شعرتان را بخوانید، شعر خودتون یادتون رفت، شما گفتید سنم بالا رفته شعر خودم یادم میره، اما امیدوارم دم جان دادنم اسم اربابم یادم نره امیدواریم ما هم مشمول این دعا باشیم!
آقای سازگار:
علی قصری که آوازه اش همه جا بود، دهه ی اول محرم گفت من پیر شدم هیج جایی دعوتم نکردند، گفتم یا امام حسین! من بی کارم و از نظر اقتصادی هم لنگم! یک نفر اومد در خانه مان را زد، یه پاکت به من داد و گفت حاج علی! پنج خانه که سیاهی بالایش خورده میری یاالله می گی و یه روضه می خوانی، این هم مال دهه گیت! بعدش که رفت پاکت را باز کردم دیدم چند برابر پول دهه گیم از امام حسین عنایت شده.
خود من گفتم یا امام حسین! مداح ها که بالا پایین ندارند و توی این کرونا که همه تعطیلند، اما یه جوری امام حسین اداره می کنه که اصلا حالیمون نیست؛ زنگ زدند از مشهد و گفتند شما را به عنوان بهترین شاعر آستان قدس انتخاب کردیم و تجلیل کردند و پنج تا سکه دادند.
ادامه
👇👇
ادامه👇👇👇
آقای سازگار که چند روز قبل، نشان درجه ی یک هنر را از وزارت ارشاد دریافت کرده بود، ابیاتی از این شعر خویش را خواند:
دلم خوش است که عمری به پای گل خارم
مباد آن که برون افکنی ز گلزارم
چگونه یار بخوانم تو را که می بینم
تو خوب تر ز گل استی و من کم از خارم
دو قطره اشک خجالت، هزار کوه گناه
کرامتی که همین است جنس بازارم
محبت تو نیاید ز سینه ام بیرون
اگر کُشند به تیغ و کِشند بر دارم
به چشم پادشهان ناز می کند پایم
که خاک راه غلامان حضرت یارم
به حشر هم که برانی مرا ز خویش هنوز
از این که نام تو بردم به تو بدهکارم
پر از توام به تهی دستی ام نگاه مکن
مگو که هیچ ندارم، ببین تو را دارم
تو و رفاقت من حیف، حیف از تو
من و محبت تو، خواب یا که بیدارم
شراره ای بزن از سوز خویش بر جگرم
کز این شراره بسوزد تمام آثارم
به نار عشق تو یک عمر سوختم مگذار
دوباره روز قیامت برند در نارم
🌹ولادت حضرت علی(علیه السلام)🌹
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
ای که پیش آورده ای شوری به بار
ای تجلی آفرین ای آبشار
در زمستانم بهار آورده ای
مقدمت آغوش ها را صد بهار
هر غزل امضا گرفت از رویتان
بویتان خوشبوترین خوشبو نگار
کعبه از شوقت گلستان بوستان
آشکارا کرد در خود بر جدار
مادرت مرد آفرینی کرده است
هستِ عالم شد ز هستت بی قرار
تا شنیده شد ز بالا یاعلی
گشت شیطان تا قیامت شرمسار
یاعلی شد رمز هر پروانه ای
یاعلی در عرش حق شد ماندگار
یاعلی شد میوه بر هر شاخ و برگ
شاخه ها سر خم کنندش بی شمار
شد رجب قرآنیان را عالمی
عالمی از یادها بر لوح یار
کوثرش را این علی ساقی شود
تا بتابد مثل خورشید این تبار
یا علی گو تا که بالایی شوی
تا بیارندت مگر تا در مدار
لحظه ها را کن به عشقش بی قرین
آی مداحش شو در این روزگار
روزگاری که گرانی می کند
صبر ایمان سر، خدا شد برکنار
آفریدم تا شود قربش هدف
تا لقایش را بگیرم من به کار
می رساند رزق را او بیش و کم
حیدری می مانمش در کارزار
اوست جانم اوست هستم هستی ام
یا امیرالمومنین گیرم شعار
طاهر از این نام دارد زندگی
تاقیامت باشدش این افتخار
مجیدطاهری
هفتم اسفند۱۳۹۹
غزل مرثیه حضرت زینب(سلام الله علیها)
سوزنده آتشــی به دل و جان زینب است
غوغایِ صبر،حاصل ِ ایمان زینب است
سالار او حسین کـه بی یارگشته بود
چشمش همه به غرّش طوفان زینب است
دشتی زخون ِلاله عذاران جوانه زد
باران ِآن زاشک فراوان زیـــنـب است
ماهی که در سپــــــــهر نگاهش غروب کرد
بر روی نیـــزهها مه تـابـان زینـب است
جان را کـــه "طاهر" از سـرمستــی نثار کرد
از شستـــشوی کامل باران زیــــنب است
مجیدطاهری۱۳۹۴
غزل۳۵۵۲
هرچه دریافت کلیم از نظر بینا بود
کف این بحر گهرخیز ید بیضا بود
نرسیدیم به جایی که ز پا بنشینیم
ساحل خار و خس ما کف این دریا بود
در فضایی که دل از تنگی جا می نالید
آسمان یک گره خاطر آن صحرا بود
بیشتر نوسفران طالع شهرت دارند
ورنه آوارگی ما، چه کم از عنقا بود؟
یک سر تیر ز ما سایه جدا می گردید
روزگاری که دل وحشی ما با ما بود
پیش ازان دم که رسد بحر به شیرازه موج
صف مژگان تو در دیده خونپالا بود
در غم این شادی ناآمده را می دیدیم
چهره صبح ز زلف شب ما پیدا بود
حسن یک جلوه مستانه درین بزم نکرد
تنگی حوصله ها مهر لب مینا بود
نرسیدیم به پروانه راحت صائب
خط آزادی ما نقش پر عنقا بود
(صائب تبریزی)
💠 حدیث روز 💠
🌱 پاداش شیرین درختکاری
🔻پیامبر خدا صلياللهعليهوآلهوسلم:
ما مِن رَجُلٍ يَغرِسُ غَرساً إلاّ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الأجرِ قَدرَ ما يَخرُجُ مِن ثَمَرِ ذلِكَ الغَرسِ
❇️ هر كه نهالي بكارد، خداوند به مقدار ميوهاي كه از آن درخت به دست ميآيد، در نامه اعمال او پاداش مينويسد.
📚 كنزالعمّال، ح ۹۰۵۷
•┈┈••✾••┈┈•
📚تکنیک همخوانی
یکی از عواملی که ممکن است هنرجو را از صدا و نوای خود دلزده نماید این است که به خویش سپرده شود و در تنهایی کار کند؛ لذا ممکن است از تمرین نتیجهای نگیرد و از کار خود احساس خوبی نداشته باشد؛ از طرفی اگر قرار نباشد که استاد با او کار نماید، شاید نتواند به ظرایف و لطایف مورد نظر دست یابد؛ در حقیقت، این استاد است که به تمام ریزهکاریها اشراف دارد و میتواند آنها را ببیند و رعایت نماید؛ معمولاً دید هنرجویان، گذرا بوده و تمام زوایا را شامل نمیشود؛ بنابراین استاد باید حتی کلمه به کلمه، نوع مشاهدات هنرجویان و طرز برخورد آنها را با اشعار و نواها بررسی نماید.
♦️ همراهی با استاد و استفاده از نفَس و نوای گرم او، بسیار میتواند به هنرجوی مداحی کمک کند. نقش مؤثر تقلید، در قرائت قرآن کریم، مداحی و آواز، از قدیم محرز بوده و توانسته به علاقمندان کمک نماید. الگوگیری از تمام حرکات و شکل دهانِ استاد، در حین خواندن، میتواند راهنمای خوبی برای هنرجو باشد. استاد بصورت «مصراع مصراع» بخواند، سپس هنرجو تکرار نماید؛ یا اینکه هنرجو در حین خواندنِ شعری که از قبل با الگوگیری از صوتِ استاد آماده کرده از راهنمایی و راهبریِ او استفاده نماید. هرجا هنرجو خواست از نوای مورد نظر خارج شود و یا اینکه خواست یکنواخت بخواند، راهنمایی شود و
👥صدای استاد، هنرجو را به مسیر اصلی بکشاند؛ صدای استاد، زیر صدای هنرجو و یا روی آن بیاید و صدای نپخته را شکل دهد. «زیر صدا» به این معنی است که اول استاد شروع به خواندن نماید سپس هنرجو بخواند و خواندن خویش را با استاد هماهنگ نماید و «روی صدا» به این معنی که اول هنرجو شروع نماید بعد استاد با او بخواند.
👥تشویق استاد در حین خواندن، بسیار میتواند مایۀ دلگرمیِ هنرجو باشد؛ حتی اگر یک جا بتواند خوب از عهدۀ کار برآید و مورد تشویق قرار گیرد بهتر از آن است که سایۀ یأس و نا امیدی، بر کل کار بیفتد و او را بکلی منصرف سازد؛ بنابراین تکنیک «همخوانی» میتواند یکی از بهترین تکنیکهای لازم برای به ارتقاء رساندن هنرجویان در آموزش و پرورشِ هنرجویان باشد.
✍مجیدطاهری