♦️جلسه هجدهم منتهی الامال♦️
▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪
1.زیدبن حارثه
در دورۀ جاهلیت اسیر شد و او را برای حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها) آوردند و ایشان او را به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بخشید. پدرش وقتی متوجه شد خدمت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد تا وجهی دهد و آزادش سازد، حضرت فرمود او مختار است به آمدن یا ماندن، زید گفت هیچ کس را جز رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انتخاب نمیکنم و حضرت، او را فرزند خویش اعلام فرمود، تا اینکه آیۀ چهارم سورۀ احزاب(ما جعل ادعیاءکم ابناءکم) و آیۀ چهلم همان سوره(ما کان ابا احد من رجالکم) نازل شد و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) او را همان "زید به حارثه" خطاب نمودند و در پایان، او در جنگ موته به شهادت رسید.
2.سعدبن عُباده
بزرگِ انصار و فردی کریم و بخشنده بود و جد و پدر و پسرش نیز بخشنده بودند. او را با حالت بیماری به سقیفه آوردند تا پس از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خلافت برسانند که نزدیک بود در زیر دست و پای مردم کشته شود. او و خزرجیان با "عمر" درگیر شدند و از سقیفه بیرون رفتند و هیچگاه با ابوبکر و عمر بیعت نکرد که در پایان در حوالی دمشق کشته شد.
3.ابودُجانه(سِماک بن خَرَشَه)
از بزرگان صحابه و شجاعان بوده است. در جنگ یمامه(پس از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ) با سپاه مُسَیلَمه(که ادعای پیامبری کرده بود) شجاعتهایی داشت که از آن جمله این بود که بر سپری نشست و او را با نیزه به داخل باغ پرتاب کردند و او با دشمنان، جنگ بسیاری کرد و در آنجا کشته شد و به نقلی دیگر زنده بود تا در جنگ صفین در همراهی با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به شهادت رسید. شیخ مفید در کتاب الارشاد از حضرت امام صادق(علیهالسلام) روایتی آورده که در آن نام ابودجانه با سلمان و ابوذر و مقداد و مالک اشتر در بین بیست و هفت یار حضرت قائم(علیهالسلام) آمده است. او صاحب حرزی از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که برای امان یافتن از شرّ انسانهای شرور یا حیوانات موذی و خوابهای ترسناک، مفید است.
♦️جلسه نوزدهم منتهی الامال♦️
▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪
1.عبدالله بن مسعود
از سابقین مسلمین و عالم قرائت قرآن کریم است و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده که قرآن را اول از او بیاموزند. سر ابوجهل را در جنگ بدر جدا کرد و بر جنازۀ ابوذر حاضر شد.خواجه ربیع از اصحاب او بود.ص214
2.عماربن یاسر
از بزرگان اصحاب رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و از دوستان خالص امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بود. او و پدر و مادر و برادرش، از ابتدای اسلام ایمان آوردند و مشرکین قریش شکنجههای سختی به آنها دادند و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آنها را تسلی میداد و امر به صبر مینمود و دعا میکرد خدایا بیامرز آل یاسر را و آمرزیدهای!کفار قریش پدر و مادرش(یاسر و سمیه) را در راه اسلام شهید کردند و عمار را در آتش افکندند و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود:«یا نارُ کونی برداً و سلاماً علی عَمار کَما کُنتِ برَداً و سلاماً علی ابراهیم» و آتش آسیبی به او نرسانید و نیز فرمود:از سر تا پای عمار پر از ایمان است. عمار در صفین در خدمت امیرالمؤمنین(علیهالسلام)شهید شد و نود و یک سال داشت. او در جنگ صفین گفت:ای خدای من!هیچ کاری نمیدانم که بر رضای تو بهتر از جنگ با این گروه باشد! و به یاران خویش گفت:...خاطر خود را جمع نمایید که امیرالمؤمنین(علیهالسلام) مقتدای ماست و فردای قیامت با دشمنان خصومت خواهد کرد.امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بر بالین او فرمود:هر که از وفات عمار دلتنگ نشود از مسلمانی نصیبی ندارد...عمار بارها استحقاق بهشت را پیدا کرد...حق با او بود و او با حق بود...بر عمار نماز خواندند و او را در خاک نهاد..ص214
3.قیس بن عاصم(ره)
او مردی عاقل و بردبار بود. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به او فرمود: همراهی با تو وجود دارد که با تو دفن شود ولی او زنده است؛ اگر او کریم باشد تو را گرامی خواهد داشت و اگر پست باشد به داد تو نخواهد رسید و با او محشور خواهی شد و از او سئوال خواهی شد پس او را صالح قرار بده! اگر او فاسد باشد از او وحشت خواهی کرد؛ قیس عرض کرد یا نبی الله دوست داشتم که این موعظه به نظم آورده شود تا ما در عرب به آن افتخار کنیم و برای خود نگاه داریم؛ آن حضرت حسان بن ثابت را فراخواندند تا این موعظه را به نظم درآورد و پیش از آنکه حَسان بیاید خودشان آن را به نظم آوردند.ص217
4.مالک بن نویره(ره)
از خاندان پادشاهان و شجاعان روزگار و فصحای شیرین گفتار و صحابۀ رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و مخلصان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بوده است. او به سبب محبت اهل بیت(علیهمالسلام) به دست خالدبن ولید کشته شده است. او به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)گفت به من راه ایمان را بیاموز! آن حضرت فرمود:ایمان گواهی به «لااله الاالله» است و به اینکه من رسول خدا هستم و اینکه نماز پنج گانه بخوانی و روزه بگیری و زکات بدهی و حج خانۀ خدا را انجام دهی و اینکه بعد از من وصی من(با اشاره به امیرالمؤمنین(علیه السلام)) را دوست بداری و بناحق خون نریزی و دزدی و خیانت نکنی و از خوردن مال یتیم و شرب خمر بگریزی و ایمان به احکام شریعت من بیاوری و حلال مرا حلال و حرام مرا حرام بدانی و حق ضعیف و قوی را به جای آری! رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) او را اهل بهشت خواندند. ؛ دو نفر از حضرت اجازه گرفتند و آن بشارت را به او رساندند و به او التماس نمودند که برای ما طلب مغفرت کن، مالک گفت:خدای تعالی شما را نیامرزد که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) صاحب شفاعت را رها کرده و از من درخواست میکنید که برای شما استغفار کنم. او پس از رحلت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به مدینه آمد و با ابوبکر مشاجره کرد و خلافت او را نپذیرفت. خالدبن ولید او را کشت و زنان آنها را اسیر کرد.ص219
♦️جلسۀ بیستم منتهی الامال♦️
▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪
1.تاریخ ولادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
روز جمعه بیستم جمادی الاخره (جمادی الثانی) سال دوم یا پنجم از بعثت.ص221
2.چگونگی عطاگشتن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)
خداوند متعال توسط جبرئیل(علیهالسلام)دستور داد تا پیامبر، چهل شبانه روز از حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها)جدا زندگی نماید و پس از آنکه طعامی از بهشت برای حضرت فرستاد و ایشان تناول نمود این دختر گرامی را عطا فرمود. ص222
3.به دلیل دشمنی زنان مکه با حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)چه کسی مونس حضرت خدیجه(سلاماللهعلیها)بود و چگونه؟
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در شکم مادر.ص223
4. خداوند با حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) به پیامبر و همسرش چه هدیهای عطا فرمود؟
خداوند از نسل این دختر گرامی، امامان و پیشوایان دین را جانشینان خود گرداند.ص223
5.خداوند چه کسانی را برای کمک به حضرت خدیجه(سلام الله علیها)برای به دنیا آوردن فرزند فرستاد؟
ساره همسر حضرت ابراهیم(علیهالسلام)،آسیه(همسر فرعون)، حضرت مریم(سلاماللهعلیها)، کلثوم خواهرحضرت موسی (علیهالسلام)
6.حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)ابتدا پس از ولادت چه سخنی گفت؟
شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست و همانا پدرم رسول خدا بزرگ انبیاء است و همسرم بزرگ اوصیاء است و فرزندانم بزرگ فرزندان است.ص224
7.روایت امام صادق(علیهالسلام) دربارۀ نامهای مبارک حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) و همسر ایشان چه بود؟
نُه نام داشتند:فاطمه(به معنی جدا شده از شَرّ و بدی)، صدیقه(به معنی معصومه)، مبارکه(صاحب برکت)، طاهره(پاکیزه)،زکیه(رشدکننده در کمالات و خیرات)، راضیه(راضی به قضای حق تعالی)،مرضیه(پسندیدۀ خدا)،محدثه(ملک با او سخن میگفت)،زهرا(نورانی از جهات ظاهری و معنوی) و جز امیرالمؤمنین(علیهالسلام)تا روز قیامت همسری برایش نبود و این یعنی مقام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از انبیاء و اوصیای ایشان بجز پیامبر آخر نیز بالاتر است.ص225
8. حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)در بازگشت از سفرها اول به خانۀ چه کسی میرفتند؟
حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها).ص225
9. حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)دربارۀ حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)چه فرمودند؟
فاطمه پارۀ تن من است، هر که او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده و هر که او را آزرده کند مرا آزرده است، فاطمه عزیزترین مردم است نزد من.ص226
10.رفتار متقابل حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) چگونه بود؟
احدی در گفتار و سخن شبیهتر از فاطمه به رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نبود و هنگامی که فاطمه به نزد آن حضرت میآمد به او خوش آمد میگفت و دستهای او را میبوسید و در جای خود مینشاند و هنگامی که حضرت به خانۀ فاطمه میرفت فاطمه برمیخاست و از آن حضرت استقبال میکرد و خوش آمد میگفت و دستهای آن حضرت را میبوسید.ص226
11.درخواست ام ایمن(سلاماللهعلیها) در هنگام سختی چه بود و خداوند چه عنایتی به او فرمود؟
او در بیابان از تشنگی به خداوند گفت:خداوندا من خادمۀ حضرت فاطمهام، آیا مرا از تشنگی هلاک خواهی کرد؟پس ظرف آبی از آسمان برایش آمد و او آشامید و تا هفت سال محتاج خوردن و آشامیدن نشد.ص226
12.ماجرای چادر حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)چه بود؟
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) چادر حضرت را نزد یک یهودی به امانت گذاشت و یهودی چادر را به خانه برد، زن او متوجه نوری در خانه شد و هر دو متعجب شدند و دیدند نور از چادر است و جریان را با هشتاد نفر از نزدیکانشان در میان گذاشتند و همه به برکت چادر حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) مسلمان شدند.ص226
﷽
مرثیه حضرت زینب(سلام الله علیها)
▪¤▪¤▪¤▪¤▪¤▪¤▪¤▪¤▪
غریب و بیکس و بی یار و آشنا زینب
به درد و رنج و غم و غصه مبتلا زینب
.
کنون که وقت وداع است زین جهان خراب
به حال خویش دمی نوحه سرنما زینب
.
فغان که جان به غریبی سپردی و نبود
کسی به دور تو از خویش و اقربا زینب
.
ز صبح روز ازل تا به شامگاه ابد
برون نشد ز تنت جامۀ عزا زینب
.
در این دو روزۀ عمر اندر این جهان خراب
زجور چرخ کشیدی چه ظلمها زینب
.
زگریه چشمۀ چشمت چوبحر شد چون دید
شکسته گوهر دندان مصطفی زینب
.
گشوده شد دَرِ غم بر رُخت دمی که شکست
ز ضرب در کمر خیرة النسا زینب
.
زمانه خاک غمت آن زمان فشاند بسر
که گشت شق سر سلطان اولیا زینب
.
توئی که با دل صد پاره در لگن دیدی
هزار پاره دل زار مجتبی زینب
.
تو آن اسیر بلائی که کاروان بلا
عنان کشید تو را سوی کربلا زینب
.
توئی که برتو بلا بر سر بلا آمد
چو گشت جای تو آن دشت پر بلا زینب
.
توئی که تشنه سر شش برادرت از تیغ
به پیش چشم تو شد از بدن جدا زینب
.
توئی که شمر ستمگر به پیش دیدۀ تو
سر حسین تو ببرید از قفا زینب
.
توئی که زیر سم اسب اشقیا دیدی
تن برادر خود را چو توتیا زینب
.
توئی که بر قد اکبر کفن تو پوشیدی
به جای خلعت شادی به صد نوا زینب
.
توئی که سینه نمودی ز پنجۀ غم چاک
چو چاک شد گلوی اصغر از جفا زینب
.
توئی که بر سر بازار شام از ره ظلم
زدند برسر تو سنگ برملا زینب
.
توئی که با دل آزرده نزد ابن زیاد
بدی ستاده و می خورد او غذا زینب
.
توئی که بازوی زار تو از جفا بستند
ز ریسمان ستم قوم بی حیا زینب
.
توئی که بود تو را در خرابه شب تا صبح
ز خاک بستر و از خشت متکا زینب
.
به حال مرگ اگر دوش «جودیا» بودی
از این مکالمه دادی تو را شفا زینب
شاعر:عبدالجواد جودی خراسانی
باحذف یک بیت
#شعروسبک_مداحی
#مداحی
#شعر
ایتا👇
http://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
تلگرام👇
https://t.me/sher_sabk_maddahi
جلسۀ بیست و یکم منتهی الامال
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
1.نحوۀ تقسیم وظایف زن و مرد:
از امام محمد باقر(علیهالسلام) روایت شده که حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)مقرر فرمود کارهای بیرون از خانه مثل: آوردن آب و هیزم و آنچه در خانه مورد احتیاج است ، به عهدۀ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) باشد و کارهای داخل خانه مثل:آسیاکردن، نان و طعام پختن و نظافت خانه با حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) باشد.ص227
2.ماجرای «اَلجارُ ثُمَّ الدّار»
امام حسن(علیهالسلام) فرمود:در شب جمعه مادرم فاطمه(سلام الله علیها)در محراب خود ایستاده و مشغول بندگی حق تعالی گردید و پیوسته در رکوع و سجود و قیام و دعا بود تا صبح شد، شنیدم که پیوسته برای مرد و زنهای مؤمن دعا میکرد و نام آنها را میبرد و برای خود دعایی نمیکرد؛ گفتم ای مادر چرا برای خود دعا نکردی؟فرمود:«یا بُنَی! الجارُ ثُمّ الدّار» پسرم، اول باید برای همسایه دعا کرد، بعد خود.ص227
3.سختی کشیدن حضرت فاطمه(سلام اللهعلیها):
روزی حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به خانۀ حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آمد و ایشان را دید که لباسی ضخیم از شتر پوشیده و با دستهای خود گندم آسیا مینماید و در آن حالت به کودکش شیر میدهد؛ وقتی حضرت او را در آن حالت مشاهده فرمود اشک از دیدههای مبارکش روان شد و فرمود:ای دختر گرامی، امروز تلخیهای دنیا را بچش برای حلاوتهای آخرت! حضرت فاطمه(سلام الله علیها) جواب دادند:یا رسولالله حمد میکنم خدا را بر نعمتهای او و شکر میکنم خدا را بر کرامتهای او، سپس حق تعالی این آیه را فرستاد:«وَلَسَوفَ یُعطِیکَ رَبّکَ فَتَرضی، بزودی پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خشنود شوی!».ص227 بازهم روایت شده که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) آن قدر، گندم آسیا کرد که دستهای مبارکش آبله پیدا کرد و پینه بست.ص228
4.فراوانی عبادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
از حسن بصری که معروف به زهد و تصوف بوده نقل شده که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عابدترین امت بود و در عبادت حق تعالی آنقدر برپا میایستاد که پاهای مبارکش ورم میکرد.ص228
5.حیای حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به ایشان فرمود:چه چیزی برای زن بهتر است؟ایشان پاسخ دادند:آنکه مردی را نبیند و مردی او را نبیند؛ حضرت نیز او را به سینه چسبانید و فرمود:«ذُرّیّةً بَعضُهَا مِن بَعض». (از پدران برگزیده زاده شده و در پاکی همانند یکدیگرند)(تفسیر نور)
از امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز نقل شده که شخص نابینایی از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اجازه خواست تا وارد خانه شود، ایشان خود را پنهان نمود پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)فرمود به چه علت خود را پنهان نمودی، آن مرد که نابینا است؟پاسخ دادند:اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم، اگر پنهان نباشم بوی عطر مرا متوجه میشود، حضرت فرمود:شهادت میدهم که تو پارۀ تن من میباشی!
باز هم پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از اصحاب خویش سئوال فرمود که زن در چه حالی به خدا نزدیکتر است؟نتوانستند جواب دهند و ایشان شنیدند و پاسخ دادند:به کارهای خانه مشغول باشد و از خانه بیرون نیاید.ص228