ولادت امام موسی کاظم(علیه السلام)
بیستم ذی حجه
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
مژده اى دل که به ما تاج سرى داد خدا
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
سجدۀ شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
شجر طیبۀ گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
مَلَک از کنگرۀ عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیکو سیَرى داد خدا
بهر آزادى ابناء بشر بار دگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل
مژدۀ آیت فتح و ظفرى داد خدا
تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
شادمانم منِ "ژولیده" که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
(مرحوم ژولیدۀ نیشابوری)
چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوۀ دیگر گرفت
آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
دُرّ مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت
موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آنکه نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت
آنکه روشن از جمالش گشت آیات خدا
وانکه رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت
هم ادب رونق از آن گنجینۀ آداب یافت
هم سخن زیور از آن کِلک سخن گستر گرفت
شد رها از بند محنت آنکه از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت
از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زانکه فیضش چشمه از سر چشمۀ داور گرفت
در صف محشر شفاعت یافت آنکو چون ( رسا )
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت
(مرحوم دکتر قاسم رسا)
بزم ما را باز آمد عالم آرایى دِگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دِگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل، موسایى دگر
صادق آل نبى را داده حّى بى نیاز
از براى تشنگانِ علم، دریایى دگر
گرچه زهرا را به عالم نیست همتایى، ولى
شد حمیده با چنین فرزند،زهرایى دگر
اى صبا بر گو به زهرا دیده روشن چون خدا
داده بر فرزند تو شمس دلارایى دگر
گر که مریم مام یک عیسى بود، حق از کرم
داده بعد از پنج عیسى بر تو عیسایى دگر
از پى ترویج دین و حفظ قرآن مجید
هادى ما در طریقت گشته مولایى دگر
تاجهان مرده را زانفاس گرمش جان دهد
زد قدم دراین جهان اینک مسیحایى دگر
یوسفى آمد که یوسف هم بُوَد زندانی اش
زانکه زندان رفتن او راست معنایى دگر
تا کَنَداز ریشه بنیاد بنى العباس را
زد قدم امروز، انسان سازِ فردایى دگر
تا که در عالم به آقایى رساند شیعه را
حق به آقایى خود آورده آقایى دگر
غیر آل للَّه ما را نیست در محشر شفیع
از در دربار آنان پس مرو جایى دگر
در جزا برگ عبور ما به امضاء بسته است
معتبر جز مهر آنان نیست امضایى دگر
گر به تیغى بند بند شیعه را سازى جدا
در سرش جز عشق آنان نیست سودایى دگر
شعر من ران ملخ هست و منِ (ژولیده) مور
غیر اینم بر سلیمان نیست کالایى دگر