eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
شاعر: محسن حنیفی موضوع: حضرت فاطمه (علیهاالسلام) گونه:مرثیه قالب شعر:غزل مناسبت:فاطمیه منبع:زخمه وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن .................................... پنجره‌فولاد صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد، شد هر کجا شد حرف ازآن بانو، به نیکی یاد شد گردش تسبیح او افلاک را تدبیر کرد از پر سجاده‌اش روح‌القدس ایجاد شد او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد حُر هم از یُمن ادب بر نام او آزاد شد... معنی نازک برای روضه‌اش آورده‌ام وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود دست او روزی‌رسان خانۀ‌ صیاد شد این در آتش گرفته نیز حاجت می‌دهد این در آتش گرفته، پنجره فولاد شد روضۀ‌ مظلومه، بعد از رفتنش مکشوفه شد تا مصیبت‌خوان کوچه صورت مقداد شد...
شاعر: اوحدی مراغه‌ای موضوع: مناجات قالب شعر:غزل منبع:دیوان اوحدی مراغه‌ای وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ............................... راه گم کردم... راه گم کردم، چه باشد گر به‌راه آری مرا؟ رحمتی بر من کنی و در پناه آری مرا؟ می‌نهد هر ساعتی بر خاطرم باری چو کوه خوف آن ساعت که با روی چو کاه آری مرا راه باریک است و شب تاریک، پیش خود مگر با فروغ نور آن روی چو ماه آری مرا رحمتی داری، که بر ذرات عالم تافته‌ست با چنان رحمت عجب گر در گناه آری مرا... خاطرم تیره‌ست و تدبیرم کژ و کارم تباه با چنین سرمایه کی در پیشگاه آری مرا؟...
شاعر: محمدعلی مجاهدی موضوع: شعر عرفانی قالب شعر:غزل منبع:سیری در قلمرو شعر توحیدی وزن:مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن .................................... تا منزل خورشید چشمی که به حُسن تو نظر داشته باشد حیف است ز خورشید خبر داشته باشد یک دم نشود آینه از روی تو غافل ترسم که به حُسن تو نظر داشته باشد... آفاق جهان در نظرش وادی طور است رندی که دل از غیر تو برداشته باشد من بندۀ آن دل که در این قحط محبت نالد به طریقی که اثر داشته باشد بر پردۀ نی‌ْنالۀ عشّاق نوشته است: آن ناله بلند است که پر داشته باشد دامان دلی گیر که چون لاله به هر دور جامی به کف از خون جگر داشته باشد تا منزل خورشید فقط یک مژه راه است گر شبنم ما شوق سفر داشته باشد بگذار به یکتایی خود شهره بماند حیف است ز یوسف که پسر داشته باشد جز خون جگر روزیِ روز و شب او نیست این عاقبتِ آن که هنر داشته باشد...
شاعر: سعدی شیرازی موضوع: مناجات شعر عرفانی قالب شعر:غزل منبع:کلیات سعدی وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن .......................................... مقصود عاشقان مقصود عاشقان دو عالم لقای توست مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست... بودم بر آن‌که عشق تو پنهان کنم ولیک شهری تمام غلغله و ماجرای توست هر جا که پادشاهی و صدریّ و سروری‌ست موقوف آستان درِ کبریایِ توست... هر جا سری‌ست، خستۀ شمشیر عشق تو هر جا دلی‌ست، بستۀ مهر و هوای توست کس را بقای دائم و عهد قدیم نیست جاوید پادشاهی و دائم بقای توست... امّید هر کسی به نیازی و حاجتی‌ست امید ما به رحمت بی‌منتهای توست هر کس امیدوار به اعمال خویشتن «سعدی» امیدوار به لطف و عطای توست
شاعر: فؤاد کرمانی موضوع: امام حسین علیه‌السلام گونه:عرفانی قالب شعر:غزل منبع:شمع جمع وزن:مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن ............................... با غم دل خُرّم‌اند ای که به عشقت اسیر، خیلِ بنی‌آدم‌اند! سوختگان غمت، با غم دل خُرّم‌اند هر که غمت را خرید، عشرت عالَم فروخت باخبرانِ غمت، بی‌خبر از عالَم‌اند در شکن طُرّه‌ات، بسته دل عالمی‌ست وآن همه دل‌بستگان، عقده‌گشای هم‌اند یوسف مصرِ بقا، در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن، آمده با دِرهم‌اند تاج سر بوالبشر، خاک شهیدان توست کاین شهدا تا ابد، فخر بنی‌آدم‌اند... چون به جهان خُرّمی، جز غم روی تو نیست باده‌کشان غمت، مست شراب غم‌اند عقد عزای تو بست، سنّت اسلام و بس سلسلۀ کائنات، حلقۀ این ماتم‌اند گشت چو در کربلا، رایت عشقت بلند خیل ملک در رکوع، پیش لوایت خم‌اند خاک سر کوی تو، زنده کند مرده را زان که شهیدان او، جمله مسیحا دم‌اند هردم از این کشتگان، گر طلبی بذل جان در قدمت جان‌فشان، با قدمی محکم‌اند سرّ خدای ازل، غیب در اسرار توست سرّ تو با سرّ حق، خود ز ازل تواَم‌اند محرم سرّ حبیب، نیست به غیر از حبیب پیک و رُسُل در میان، محرم و نامحرم‌اند در غمِ جسمت «فؤاد» اشک نبارد چرا؟ کاین قطراتِ عُیون، زخم تو را مرهم‌اند
شاعر: صغیر اصفهانی موضوع: امام علی علیه‌السلام گونه:مدح و منقبت قالب شعر:رباعی منبع:فصل شکوه وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی) ............................... علی علی می‌گویم عمری‌ست که دم‌ به‌ دم علی می‌گویم در حال نشاط و غم علی می‌گویم تا حال، علی گفتم و ان‌شاءالله تا آخر عمر هم علی می‌گویم
شاعر: استاد:محمدعلی مجاهدی موضوع: یاران شهید شهدا شعر پایداری گونه:حماسی قالب شعر:غزل منبع:ایستاده باید مرد, شهادت‌نامه, خون تو پایان نداشت وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ................................... ایستاده باید مرد! چرا چو خاک چنین صاف و ساده باید مرد؟ و مثل سایه به خاک اوفتاده باید مرد؟ به گلشنی که شقایق اسیر دلتنگی‌ست به روی دست، سر خود نهاده، باید مرد قسم به خون شهیدان که در سراچۀ رنگ به رنگِ لالۀ با داغ زاده، باید مرد چو عاشقانِ ز جان دست شسته، باید رفت چو بیدلانِ دل از دست داده، باید مرد اگر که راه به پایان جاده خواهی برد هلا ز خویش در آغاز جاده باید مرد در این قبیله کسی عاشق شهادت بود که گفت: بیشتر از این، زیاده، باید مرد به پایمردی سقّای کربلا سوگند که: با دو دست پر و بال داده، باید مرد... پیام سرخ شهیدان کربلا این است که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
شاعر: علی گلی حسین‌آبادی موضوع: عاشورا امام حسین علیه‌السلام گونه:مدح و مرثیه قالب شعر:غزل مناسبت:عاشورا وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ........................................... لا یبایع مثله با زخم‌های تازه گل انداخت پیکرش تسلیم شد قضا و قدر در برابرش مردی که عاشقانه‌ترین داغ را نوشت از بس شکوه داشته لبخند آخرش می‌خواست نور تازه بپاشد در آسمان مردی که آفتاب، شد آن روز منبرش می‌گفت «لا یبایع مثله» نه با زبان با لحن قطره قطرۀ خون، زیر حنجرش او جانماز سرخ زمین را که باز کرد هفت آسمان رسید به الله اکبرش تنها گواه زلف پریشان او، نسیم حرفی نزد، از اینکه که چه شد روی نی سرش تنها بسنده کرد به یک جمله بعد از آن سر بسته بود روضه که «ای وای خواهرش»
شاعر: هادی جانفدا موضوع: امام حسین علیه‌السلام هلال محرم گونه:مرثیه قالب شعر:غزل مناسبت:اول محرم وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن .......................................... غم عالم داغ تو در سراچۀ قلبم چه می‌کند؟ در این فضای کم غم عالم چه می‌کند؟ دل موکبی‌ست وقف پذیرایی از غمت در موکبم امیر دو عالم چه می‌کند؟ چشمی که از شنیدن نام تو اشک ریخت در روضه‌ها و مجلس ماتم چه می‌کند؟ اشکی که آتش دل ما را فرونشاند پیداست با لهیب جهنم چه می‌کند! آن‌کس که صبح و شام برای تو خون گریست با رؤیت هلال محرم چه می‌کند؟ زهرا تمام مدت حمل تو گریه کرد شادی چنین ظهور کند غم چه می‌کند؟ زینب رشیده بود و کنار غمت خمید پس مادر تو با کمر خم چه می‌کند؟ احمد که تاب دیدن بغض تو را نداشت با دیدن مصیبت اعظم چه می‌کند؟ نوح و خلیل و موسی و عیسی چه کرده‌اند؟ یا رب ببین پیمبر خاتم چه می‌کند؟ در قتلگاه تو دل درندگان شکست تنهایی تو با دل آدم چه می‌کند؟.. چشمانم از خجالت لب‌هایت آب شد در دشت خشک، قطرۀ شبنم چه می‌کند؟ بیش از هزار و نهصد وپنجاه و چند گل! با لاله‌زار زخم تو مرهم چه می‌کند؟
شاعر: سیدمحمد بهشتی موضوع: امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا(گودال قتلگاه) گونه:مرثیه قالب شعر:غزل مناسبت:عاشورا وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ........................................... جوشن کبیر هنوز داشت نفس می‌کشید؛ دیر نبود مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود هزار و نهصد و پنجاه سال می‌گریم بر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود دو چشم بی‌رمقش سورۀ دخان می‌خواند به تن چه داشت؟ به جز جوشن کبیر نبود.. رسید طالب پیراهنی؛ دریغ نکرد رسید سائل انگشتری؛ فقیر نبود نمی‌سرود چنان و نمی‌نوشت چنین اگر که شاعر این قصّه ناگزیر نبود شهید معرکه غسل و کفن نمی‌خواهد ولی سزای تنش تکّه‌ای حصیر نبود
شاعر: فؤاد کرمانی موضوع: امام حسین علیه‌السلام گونه:عرفانی قالب شعر:غزل مناسبت:عاشورا منبع:شمع جمع وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن .......................................... جان جهان جز تو ای کشتۀ بی‌سر که سرا‌پا همه جانی کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانی ما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنی زنده اندر تن عشّاق چو ماهیّت جانی عجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد دوست را جز دل عاشق به جهان نیست مکانی ما تو را در دِل و بیگانه تو را یافته در گِل هر کسی را به تو از رتبۀ خویش است گمانی خلق در کوی تو جویند نشان از تو ولیکن بی‌نشان تا نشوند از تو نجویند نشانی.. وه که گر چشم حقیقت بگشاییم به رویت همه‌جا وَز همه‌سو در دل و در دیده عیانی.. جایی از نور تو خالی نَبُوَد در همه عالم چون تو در قالب امکان مَثَل روح روانی پیش عشّاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشد بِه که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی عاشقان را نَبُوَد ایمنی از قهر الهی مگر از لطف تو آرند به کف، خطّ امانی سخن آن بِه که نگوییم در اوصاف کمالت زآن‌که ما را نَبُوَد در خور مدح تو لسانی..