شاعر
میلاد عرفانپور
موضوع
شعر پایداری
ایران اسلامی
قالب شعر:رباعی
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
...................................
سرو است و به ایستادگی متهم است
از شش جهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع:
«جمهوری اسلامی ایران، حرم است»
شاعر
محمود اکرامیفر
موضوع
ایران اسلامی
قالب شعر:غزل
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
............................................
ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
سرزندهتر از صبح خراسان بدرخشی
شادابتر از سیب «سمرقند» بمانی
در سایۀ مردان «حماسه-غزل» خود
بِشکوهتر از روح «دماوند» بمانی
گفتند تورا مرز هنرخیز و گهرخیز
وقت است از آنگونه که گفتند بمانی
وقت است که «کارون» بشوی راه بیفتی
وقت است که سرشار چو «اروند» بمانی
وقت است از آنگونه که تاریخنویسان،
در وصف تو مبهوت بمانند، بمانی
درگیر سخنهای نه چندان خوش و ناخوش
سرگرم خودت، تا کی و تا چند بمانی؟
ایرانِ سراسر غزل و عشق و حماسه
امید که دور از تب ترفند بمانی
پرشورتر از قبل بجوشی و ببالی
در سایۀ الطاف خداوند بمانی
شاعر
عباس شاهزیدی
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت
قالب شعر:رباعی
مناسبت:پنجم جمادی الاول
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
..............................
از غیب ترنّم حضوری آمد
از قلۀ آسمان چه نوری آمد
بعد از حسن و حسین در خانۀ وحی
«زینب» چه فرشتۀ صبوری آمد
شاعر
حمید سبزواری
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:ترجیعبند
مناسبت:پنجم جمادی الاول
منبع:آینۀ صبر
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
.........................................
ای ز دیدار رخت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
شاعر
سیدرضا مؤید
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:قصیده
مناسبت:پنجم جمادی الاول
منبع:جلوههای رسالت
وزن:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
....................................
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری رو به شکوفایی بود
خانهای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود
تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل،
با ملائک همه در حال صفآرایی بود
به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود
تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود
دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود
دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود...
بُوَد از صبر و رضا نایبۀ خاص امام
نازم او را که به این قدر توانایی بود...
به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود...
شاعر
مشفق کاشانی
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعرغزل
مناسبت:پنجم جمادی الاول
منبع:آینۀ صبر
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
...................................
شبی كه مطلع مهر از، طلوع زینب بود
فروغ روز نشسته، به دامن شب بود
هزار رود نواگر ز كوثر و تسنیم
روان به خانهٔ زهرا، به بوی زینب بود
هزار چشمۀ خورشید، از كرانۀ شب
دمیده از دل مهتاب و چشم كوكب بود
شكوفهبار لب مرتضی به باغ دعا
ستارهریز دم مصطفی، به یا رب بود
شراب نور ز خمخانۀ سحر، جوشید
كه جام سرخ شقایق، ز می لبالب بود
اگرچه «زینِ اَب» او را نهاد نام، رسول
خدای داند، كاو زینت «اُم و اَب» بود...
شاعر
محسن عربخالقی
موضوع
حضرت زینب علیهاالسلام
گونه:ولادت, مدح و منقبت
قالب شعر:ترکیببند
مناسبت:پنجم جمادی الاول
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
..............................
آنان که مشق اشک مرتب نوشتهاند
با خط عشق این همه مطلب نوشتهاند
آنان که بال گریه درآوردهاند را
همدوش انبیاءِ مقرب نوشتهاند
این چند خط مختصر اما مفید را
هر روز خواندهاند که هرشب نوشتهاند
تقدیر دو پیالۀ ما را هزار سال
پیش از شروع گریه، لبالب نوشتهاند
تکلیف چشمهای مرا از همان نخست
از روی اشک حضرت زینب نوشتهاند
یعنی که تشنگیام از این مشرب است و بس
یعنی امام گریۀ ما زینب است و بس
ای دختر تجلی توحید، آمدی
ای ماه! روی دامن خورشید آمدی
ای لالهای که قبل شکوفاییات حسین
هرگز چنین شکفته نخندید، آمدی
هر چند در حجاب ولایت نهفتهای
روشنتر از تمام موالید آمدی
در خانۀ زمینی زهره از آسمان
ای ماه، ای ستارۀ ناهید! آمدی
راهی دراز را به هوای برادرت
باصد هزار آرزو، امید آمدی
از نسل آفتابی و مهتاب در حجاب
پلکی بزن به روی برادر کمی بتاب...
هر کس که از مقام تو سر دربیاورد
باید به پیشگاه غمت سر بیاورد
روز ولادت تو روا بود جبرئیل
یک سوره مثل سورۀ کوثر بیاورد
ای دخترِ بزرگ دو معصوم! مثل تو
دنیا نمیتواند دختر بیاورد
تنها ز مادر تو بیاید که دختری
با هیبت و جلالت حیدر بیاورد
این طبع شاعرانۀ حق بود، تا تو را
زینت برای زیبِ پیمبر بیاورد
مجموعۀ فضائل آل کسا تویی
گر هست معنی ششم إنّما، تویی
ای کام عرش تشنۀ یک ربنای تو
مشتاق حال راز و نیازت خدای تو
خالق یکی و عشق یکی و وفا یکی
نشنیده است گوش فلک هم دو تای تو
وقتی که رو به قبله کنی جلوه میکند
در آسمان هفتم حق رد پای تو
ما نه، که بوده وقت نماز شبانهات
چشم امام، ملتمس یک دعای تو
هرکس شهید عشق تو شد زنده میشود
باید بمیرد آنکه نمیرد برای تو
در قدر، کس چنان تو جلیله نمیشود
هر بانوی عشیره، عقیله نمیشود...
ایام شهادت حضرت زهرا(س) بر حضرت
ولی عصر(عج) و ارادتمندانش تسلیت باد
دو درد می شکند شانه های صبر مرا!🥀
نه ما که ارض و سما بوده سوگوار شما
چقدر زود خزان دید نو بهار شما!
چه جای وجد و سرور است در جهان مارا
که تا ا بد دل ما گشته د اغد ا ر شما!
بر ا ی دور شدن ا ز مد ا ر توحیدی
چه فتنه ها که برانگیخت روزگار شما
سخن ز هجمه ی دیوار و د ر نمی گویم
که شرم می کنم از حرمت و وقار شما
د و درد می شکند شا نه ها ی صبر مر ا!
سکو ت شیر خد ا ، غر بت مز ا ر شما
من و سخا و ت ا ین چشم پر گهر با نو
که هر چه گو هر تر د ا شتم نثا ر شما!
به قرب حق نرسد هیچ کس به هیچ طریق
مگر که سیر کند د ر خط مد ا ر شما
رضای حضرت حق بسته بر رضایت توست
خد ا کند که نبا شیم شر مسا ر شما!
جهان که تشنه ی عدل ست خوب می داند
که می رسد علو ی مر د ی ا ز تبا ر شما!
🥀
بیا که رکن ستم ریشه کن نخواهد شد
مگر به شعشعه ی تیغ ذ و ا لفقا ر شما
🥀
بچرخ تا که بچرخیم ای فلک تا کی؟
جهان به وفق مراد است و کار ، کار شما
🥀
د ر ا نتظا ر عز یز تو ا یم یا ز هر ا(س)
که ر فع حز ن کند ا ز گل عذ ا ر شما!
شفای دیده ء «کوثر» شودبه حرمت دوست
اگر به ما برسد گردی از جوار شما
محمد قولی میاب «کوثر»
آتش گرفت، نِی چه رسد نای، مادرم
مرثیه سر گرفت به هرجای مادرم
با فاطمه شروع همه روضه هایمان
پایان ناله ها همه ای وای مادرم
✍مجیدطاهری
شاعر:
حسن بیاتانی
موضوع:
حضرت فاطمه علیهاالسلام
امام حسین علیهالسلام
شهدا
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:فاطمیه
منبع:از دوشنبه تا جمعه, شهادتنامه
وزن:مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
........................................
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد، سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گُل میداد؛ خنجر داشت میسوخت
شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
::
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
شاعر:
قیصر امینپور
موضوع:
مناجات
قالب شعر:رباعی
منبع:اشعار قیصر امینپور
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
...................................
از عمر دو روزی گذران ما را بس
یک لحظۀ وصل عاشقان ما را بس
هر چند دعای ما اجابت نشود
همصحبتی تو در جهان ما را بس
...................................
آنسان که تویی هیچکس آگه به تو نیست
راهی ز فراز عقل کوته به تو نیست
هرچند تو را هزار ره باشد، لیک
جز راه دل از هیچ رهی ره به تو نیست
شاعر:
میلاد حبیبی
موضوع:
شعر تعلیمی
قالب شعر:غزل
وزن:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
برچسب:دیدار شاعران با رهبر انقلاب ۹۷/۳/۹
.......................................
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
اگر تقدیر، تن دادن به فرمان زلیخا بود
همان بهتر که دست گرگ میدیدم تن خود را
تو را ای عشق از بین هوسها یافتم آخر
شبیه آنکه در انبار کاهی سوزن خود را
اگر اینبار رو در رو شدم در آینه با خود
به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را
بگو با آسمان بغضدار پیرهن از ابر
برای گریه کردن پاره کن پیراهن خود را
به امّیدی که شاید بگذری از کوچهام یکشب
به در آویختم فانوس هر شب روشن خود را