eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه امام هادی (علیه السلام) کسی کـه بندۀ خاص خدای یکتا بود وجـود اطهر او در هجوم غـم ها بـود هماره ذکر خداوند بـر لبش گل کـرد همیشه گلشن محـراب از او مصفا بـود زخاک سامره اش نور بر فلک تابد که او تجّلی آئینه های تقوا بـود اگرچه ریخت شبانه به خانه اش دشمن نداشت بیم ز خصم و به یاد زهرا بـود ز زهر دشمن ظالم، ز پا فتاد کسی که پاره های دل او   پُراز خدایا بـود * صلی الله علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی     *درحجرۀ دربسته رو به قبله نشسته و قرآن می خواند که به خانه اش حمله کردند و امام را با سر و پای برهنه به حضور آن حاکم ظالم آوردند؛ ملعون در کنار سفرۀ شراب نشسته بود ، حضرت را به حرام دعوت کرد ؛ امام هم به خواستۀ او شعری خواند که تمام مجلس را به گریه درآورد: بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ            غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏ [گردنكشان] بر قله كوهساران شب را به روز آوردند در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى‏كردند، ولى قله‏ ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.   نه تنها این بار، بلکه بسیار به حضرت ظلم و جسارت کردند؛ می خواهیم به حضرت عرض کنیم یا امام هادی شما را به مجلس شراب بردند و آزُردند؛ اما خانوادۀ شما نبودند این صحنه را ببینند، دلها بسوزد برای آن آقایی که سر بریده اش را به مجلس شراب آوردند، ودر حضور خانواده اش با چوب خیزران به لبهاش می زدند. بزم شراب ... تشت طلا ... چوب خیزران می زد یزید بر لب او پیش دخترش دخترامام حسین داشت نگاه می کرد:  نزدیک بود تا که کنیز کسی شود رنگش پرید و زد گره ای زیر معجرش  همۀ شهدا از این اشکها فیض ببرند همۀ گذشتگان هم...یا امام هادی! سر داشتی به روی تن اما حسین نه صد شکر داشتی بدن اما حسین نه هم آب بود هم دهن اما حسین نه کردند بر تنت کفن اما حسین نه همه صدا بزنند یا حسین!...
رباعی از مهر نَقی ماه فلک تابنده‌ست از هستیِ او ارض و سما پاینده‌ست هفت اختر و چار عنصر و نه افلاک هر یک به امام دهمین نازند‌ه‌ست (وصاف بیدگلی، 1397، 296)
مدح امام هادی ای هدایت راه خود را یافته در کوی تو وی چراغ عقل، روشن از فروغ روی تو هادیان خلق را خطّ طریقت سوی تو جنّت اهل ولا هم خُلق تو هم خوی تو ای محمّد را وصی ای ربّ اعلی را ولی هادی امّت دهم مولای ما چارم علی پیکر توحید را روح مطهّر کیست؟ تو شمع جمع محفل آل پیمبر کیست؟ تو راهیان نور را هادی و رهبر کیست؟ تو دُرّ نه دریا و دریای دو گوهر کیست؟ تو آفتاب سامره چشم و چراغ مرتضی جدّ پاک مهدی و نجل جواد ابن‌الرّضا نام نیکویت علی خُلقت علی خُویت علی صدق و اخلاصت علی آیینۀ رویت علی وجه نیکو، چشم و ابرو، دست و بازویت علی ای ثنا خوانت محمّد ای ثناگویت علی سوّمین ابن الرّضا باب امام عسکری کرده در چشم هدایت طلعتت روشنگری شهریاران جهان خاک سرِ کوی تواند خوب رویان دو عالم عاشق روی تواند اختران آسمانی قطرۀ جوی تواند عرشیان و فرشیان با هم ثناگوی تواند آیه های وحی در خال و خط رخسار توست حرف حرف «جامعه» از لعل گوهر بار توست جامعه موجی است از دریای عرفان شما جامعه نوری است از لب های خندان شما جامعه بحری است از انوار قرآن شما جامعه برقی است از خورشید تابان شما جامعه ما را سوی عترت هدایت می‌کند روح را مست مِی ناب ولایت می‌کند تو علیِّ چارم و ابن‌الرّضای دوّمی تو چراغ انجمن‌هایی و ماه انجمی تو جمال حیِّ سبحانی به چشم مردمی تو جوادبن‌رضا نجل امام هشتمی نجل وجه‌الله را در خط و خالت یافتم چارده خورشید در ماه جمالت یافتم دادها ماندند و چون دود از میان بیداد رفت دولت مظلوم ماند و دور استبداد رفت شوکت عبّاسیان با نامشان بر باد رفت هر چه در عالم جز آثار شما از یاد رفت ایّهاالهادی‌النّقی راه هدایت راه توست آنچه باقی مانده قول «نَحنُ وجه الله» توست گر چه قلب پاکت از زخم زبان آزرده‌اند گر چه روز و شب بلاها بر سرت آورده‌اند گر چه در حقّ تو ای مولا ستم‌ها کرده‌اند گر چه با اجبار در بزم شرابت برده‌اند شعر نابت خصم را در اضطراب انداخته نقش دشمن را در آن محفل به آب انداخته شعر نابی را که خواندی سر به سر هشدار بود بر سر آن بی‌خبر فریاد آتش بار بود هر کلامت یک نهیب از داور قهّار بود شعر نه، بر جان آن جانی، شرارِ نار بود آن ستمگر را ز گفتار تو حالی داد دست کرد اظهار ندامت جام را در هم شکست ایّهاالهادی‌النّقی یابن‌النُّجوم‌الزّاهره اختر برج شرف یابن‌البدورِ‌الباهره جدِّ پاک مهدی و نجل بتول طاهره پر زند مرغ دلم هر شب به سوی سامره هر که بودم هر که هستم هست و بودم خاک توست سینۀ من سامره، قلبم حریم پاک توست ای تمام آفرینش یکدم از عمر کمت زنده جان پیکر توحید از فیض دمت شمع جمع عالمی، پروانۀ جان عالمت آبروی صورت خورشید خاک مقدمت ای ولیِّ حقّ! تو سرمست ولایت کن مرا هادی عالم به سوی خود هدایت کن مرا کیستم من خاک زوّار امام‌هادی‌ام هر که هستم عبد دربار امام‌هادی‌ام بوتۀ خاری به گلزار امام‌هادی‌ام سائلی بر گرد دیوار امام‌هادی‌ام روز اوّل ساکن این بوستانم کرده‌اند از کرامت «میثم» این خاندانم کرده‌اند (سازگار، 1387، 516-518)
نوحه(زمینه) می روم منزل به منزل، تا حرم وادی وادی سامرایی شده این دل، در هوایت یا هادی مانده دل در حسرت تو در هوای صحبت تو جان فدای غربت تو (سیدی مولا یا هادی) یاد تو در جان من، تا ابد باشد قرین انفسکم فی النفوس، ذکرکم فی الذاکرین روشن از نور تو عالم دل به پیمان تو محکم انتم الصراط الاقوم (سیدی مولا یا هادی) مرگ تو دشمن می خواست، با حصار و با زندان آنچنان که مشتی خار، ره ببندد بر طوفان خصم اگر ایمان ندارد طاقت طوفان ندارد راه تو پایان ندارد (یا اباالحسن یا هادی) در دفاع از خانه ات، جان خود را می بازیم شهر زیبایت را باز، با دل خود می سازیم جان اگر از تن برآید بر لبش نام تو دارد یا علی بن محمد (یا اباالحسن یا هادی) (حسن صنوبری، بی‌تا)
یک عمـــر برای دین منادی بودی آیینــــه ی صبری متمادی بودی این قوم همیشه با تو بد تا کردند با اینکه برای همه “هادی” بودی
image_2023-01-25_12-17-30.png
حجم: 261.5K
السلام علیک یا امام الهادی