42.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دکتررضابیات
#عشق
قابل توجه مداحان در دعاخوانی
امام علی (علیهالسلام)
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
منبع:فصل شهادت
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
————————————————-
این چشمها به راه تو بیدار مانده است
چشمانتظارت از دم افطار مانده است
برخیز و کولهبار محبت به دوش گیر
سرهای بینوازش بسیار مانده است
آرامتر نفس بکش آرامتر بگو
چندین نفس به لحظۀ دیدار مانده است
از آن زمان که شاخۀ یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
بر روی دستهای تو انگار مانده است
میدانی ای شکستهسر آل هاشمی!
تاریخِ زنده در پی تکرار مانده است
از بغض دشمنان به تو یک ضربه سهم توست
باقی آن برای علمدار مانده است
✍️محسن عرب خالقی
امام علی (علیهالسلام)
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
منبع:فصل شهادت
وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
————————————
شبی هم این دل ما انتخاب خواهد شد
برای خلوت اُنست خطاب خواهد شد
مکش ز خیمۀ دلها عمود مِهرت را
که آسمان به سر ما خراب خواهد شد
کسی که مهر علی در قنوت او جاریست
دعای نیمهشبش مستجاب خواهد شد..
کویر را نفس قنبرت کند دریا
سراب نام تو نشنیده آب خواهد شد
به قدر فهم کمم هم اگر که بنویسم
فضائل تو هزاران کتاب خواهد شد
چه دیده بود پیمبر که گفت در این ماه
محاسن تو به خونت خضاب خواهد شد..
امام اول دنیا، پس از شهادت تو
امام کشتن این قوم باب خواهد شد..
پس از تو کار به جایی رسد در این دنیا
که صید حرمله، طفل رباب خواهد شد
✍️محسن عرب خالقی
عید فطر
مقاومت اسلامی
شعر پایداری
قالب شعر:غزلمثنوی
مناسبت:اول شوال
منبع:ای نشسته صف اول
وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
—————————-
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم
ای خدای مهربان لیلةالقدر بشر
ای همه سوگندهای لحظۀ قرآنبهسر
باز هم در گوش ما از رحمت خود خواندهای
بر تن ما جوشن از نور خودت پوشاندهای
ای امید ما گنهکاران که رسوای توایم
باز هم شرمندۀ بخشندگیهای توایم..
ای دلیل اول دلها برای سوختن
زندگانی چیست؟ جز مهر تو را اندوختن..
ماه ایمان رفت، کی هنگام ایمان میرسد؟
ختم قرآن دل ما کی به پایان میرسد؟
حیف، ماه روزه رفت و... شکر عید توبه شد
این اگر از خانۀ دل میرود، آن میرسد
بازهم سوی تو میآییم ای عید کریم!
چون گدایی که به استقبال سلطان میرسد..
عید فطر آمد، خدایا خوب میدانم که باز
دست خشک این بیابانها به باران میرسد
میدهی بی هیچ منّت عیدی ما را هنوز
نغمۀ «اَوفِ لَنَا الکَیل» است بر لبها هنوز..
::
گاه بیتابیم و گاه آرام، دریاییم ما
چون علی اهل تولا و تبراییم ما
سر به راه دوست داریم و سر ما نذر اوست
نیل اگر طغیان کند، اعجاز موساییم ما
مشرق عشقیم و از طور تجلی میرسیم
شب نبندد راه ما را، صبح فرداییم ما
ای خدای از رگ گردن به ما نزدیکتر
با رگ گردن شهادت را پذیراییم ما
در میان خیل بیرقهای باطل، همچنان
وارثان بیرق اِنّا فَتَحناییم ما
گر همه صفینیان هستند و اصحاب جمل
فخر ما این بس که سربازان مولاییم ما
عاشقان غیرت پیدای شیر خیبریم
زائران تربت پنهان زهراییم ما
دستبسته مثل غواصان، همه آمادهایم
تا گره از کار این پیکار بگشاییم ما
با تو ما تنها نمیمانیم، تنها نیستیم
بی تو دنیایی اگر با ماست، تنهاییم ما..
باز میآید شمیمی کربلایی از یمن
عطر ایمان اویس و عهد مردان قَرَن
در تماشا ماندهایم و میدمد خون از زمین
رَبَّنا اِغفِر لَنا وَانصُر جُیوشَ المُسلمین
روزهداراناند اما روزهدار عید فطر
از محمد نه که از بوجهلها دارند دین
سر به سر هند جگرخوارند و در روز اُحُد
همره وحشی نشسته حمزهها را در کمین
شمرشان هرگز نمیبُرد سر ایمان ما
بر سر ما تا بُوَد دست یل ام البنین
مکر حق با ماست تا از مکر شیطان بگذریم
تا به بسماللهی از نیل خروشان بگذریم
سِحرِ باطل، عزم موسی را نمیریزد به هم
چند موج هرزه، دریا را نمیریزد به هم
بسته ره، بر دشمن ما آیۀ نفی سبیل
عبرت سجّیل دارد قصۀ اصحاب فیل..
بازهم ماییم و شوق ره سپردن با ولی
راه روح الله زیر سایۀ سَید علی
بر خلاف میل شب ما آفتابی ماندهایم
انقلابی بودهایم و انقلابی ماندهایم..
✍️میلاد عرفانپور و محمدرضا طهماسبی
رباعی
با فرق شکسته، دل خون، چهرۀ زرد
از مسجد کوفه باز میگردد مرد
تا صبح تمام کودکان میفهمند
آن نان و رطب را چه کسی میآورد
✍️محمدحسین ملکیان
باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار
در راه تو چون میثم تمار بمیرم
چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟
ای کاش که در لحظۀ دیدار بمیرم
با آن که خریدار تو بسیار فراوان...
ای کاش که من بر سر بازار بمیرم
پابند رکابت شدهام در صف صفین
این بار حلالم کن و بگذار بمیرم
ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
ای کاش که چون یار وفادار بمیرم
✍️علیاصغر شیری
«فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم»
من غلام علیام از دو جهان آزادم
من از آن روز که نام علی آمد به لبم
«هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم»
بِعلیٍ بِعلیٍ بِعلیٍ بعلی
«چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم»
وسط معرکه شمشیر که میگردانی
«زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم»
لحظۀ مرگ به چشمم اثری از غم نیست
«آری از بس که به دیدار عزیزت شادم»
بعد ایوان نجف هرچه که در عالم بود
«به هوای سر کوی تو برفت از یادم»
گریهام را بنگر رزق نجف را بنویس
«ورنه این سیل دمادم ببرد بنیادم»
✍️محمد میرزاییبازرگانی
رباعی
ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی
جبرانِ هزار فرصت سوخته است
————————————————
آن روز که بر شیشۀ دل، سنگ زدند
بر دامن لاله، داغها چنگ زدند
تا قدرِ شبِ قدر بماند، آن را
با خونِ شهادت علی، رنگ زدند
محمدجواد غفورزاده
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی، شرر نکنید
اگرچه قاتل من سخت کرده بیمهری
به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید
اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید
از آن خرابه که شبها گذر گه من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
ز کوچهای که گرفتند راهِ مادرتان
تمام عمر، شما هم چو من گذر نکنید
✍️علی انسانی
ناله كن اى دل به عزاى على
گریه كن اى دیده براى على
كعبه ز كف داده چو مولود خویش
گشته سیهپوش عزاى على
عمر على عمرۀ مقبوله بود
هر قدمش سعى و صفاى على
دیدۀ زمزم كه پر از اشک شد
یاد كند، زمزمههاى على
تیغ شهادت سر او را شكافت
كوفه بُوَد، كوه مناى على
عالم امكان شده پر غلغله
چون شده خاموش صداى على
منبر و محراب كشد انتظار
تا كه زند بوسه به پاى على
ماه دگر در دل شب نشنود
صوت مناجات و دعاى على
آه كه محروم شد امشب دگر
چشم یتیمان ز لقاى على
مانده تهى سفرۀ بیچارگان
منتظر نان و غذاى على
واى امیر دو سرا كشته شد
خانۀ غم گشته، سراى على
پیش حسین و حسن و زینبین
خون چكد از فرق هماى على
خواهی اگر ملک دو عالم «حسان»
از دل و جان باش گداى على
شاعر:
حبیب چایچیان
رباعی
با نام تو عشق، سرمدی خواهد شد
دلها همه خالی از بدی خواهد شد
هر غنچه که بر تو میفرستد صلوات
یک روز گل محمدی خواهد شد
————————————
با نور علی دل به سیاهی ندهم
جز او به ولایتی گواهی ندهم
بر درگه مرتضی گدایی عشق است
آن را به هزار پادشاهی ندهم
شاعر: هادی فردوسی