eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
صاحب این عید اهل کبریاست عیدفطراست و بگو عید خداست روزپاداش است و" احلی من عسل" روز مهمانیِ حیّ لم یزل اوست اهل عفو و اهل مغفرت بی قرین فرمانروای معرفت هدیه کرده عید را پروردگار تا شود در قلب ما فصل بهار آنچه قرآن خوانده ای جانانه شد بر وصال جانِ جان، پیمانه شد از دعا و ذکر و اعمالِ سحر یافتی طوبا و یک عالم ثمر هرنفس حتی اگر درخواب بود گنجهایی عالی و نایاب بود تا به کوی دوست گردد رهنمون چونکه گفت انا الیه راجعون زندگی باشد پس از این زندگی بعدازاین سختی بیاید سادگی اشکها بر فرق منشق ریختی با علی بر قرب حق آویختی قدرها گشته مقدر در حساب با دعاهایی که گشته مستجاب بیست و سوم وقف بر امر فرج بر رضای حجَت اللهِ حُجَج مومنانه همدلی ها می رسد بوی عطر خیرخواهی می دمد با وجودی که حرم ها بسته است در دل امید شفا بنشسته است نذردل حاجات یارغایب است عیداصلی یک نظر از صاحب است ✍مجیدطاهری سروده۱۳۹۹
سرود روزه گشایید عید عبادت شد گشوده برما باغ سعادت شد عیدآمدعیدآمد    بخت سعید آمد پاداش روزه چه خوش مهیا شد بنده ی یکتا غرق تمنا شد دنیاگلستان شد    عالم چراغان شد برای تعظیم حق به لب تکبیر سوی خدا رو به شوق و با تغییر نوای حق بردار     چوخواهی اش دیدار فطریه بر دست و ذکرحق بر لب غوغا شده دل به یارب و یارب الله اکبرگو    مدح پیمبرگو ذکرعلی را در رمضان گویی یادعلی را در رمضان جویی عبدخداحیدر    محبوب ماحیدر ✍مجیدطاهری
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت یک بیت از قصیدۀ قاآنی
چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبيح و تهليل و دعا رفت مه احيا مه شب زنده داري مه روزه مه صدق و صفا رفت مهي که بود از فيض و سعادت نفس، تسبيح و خوابِ آن عبادت * مه يا نور و يا قدوس و يارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دانم محبت بود در دل، ذکر، بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کميل و افتتاح و ندبه خواندند * سحر بود و مناجات و دعايش دعاهاي لطيف و دلربايش خوش آنکو داشت خلوت با خداوند دريغ از لحظه هاي با صفايش کجا رفتند شب هاي منيرش چه شد بوحمزه و جوشن کبيرش * چه ماهي ماه حي ذو المنن بود چه ماهي ذکر حق نقل دهن بود چه ماهي ماه غفران ماه رحمت چه ماهي ماه ميلاد حسن بود چه ماهي دل ز ايمان منجلي بود علي بود و علي بود و علي بود * مه احيا مه مولا علي بود علي شمع دل و دل با علي بود تو گويي با علي بوديم تا صبح چه مي گويم نفس ها يا علي بود چه شد آواي يارب الکريمش دعاي يا عليُّ يا عظيمش * وفا و عشق و ايمان بود اين ماه مگو، شيرين تر از جان بود اين ماه بهشت سبز انس عبد و معبود بهار ختم قرآن بود اين ماه فروغ روح از بدرش گرفتيم شرف از ليله القدرش گرفتيم * الا اي دوستان عيد صيام است چه بنشستيد اين عيد قيام است طلوع صبحدم را اين روايت هلالِ ماه، نور اين پيام است خوشا حال تمام روزه داران که حسرت شد نصيب روزه خواران * ره صدق و صفا پوييد امشب جمال يار را جوييد امشب وضو گيريد با عطر بهشتي به مهدي تهنيت گوييد امشب خوش آن عيدي که با دلدار باشيم همه با هم کنار يار باشيم * اگر چه عيد فيض و عيد نور است اگر چه عيد شوق و عيد شور است اگر چه عيد مجد است و سعادت تمام عيدها روز ظهور است بدون يار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آيد بهار است * الا اي شمع بزم آشنايي ندارد بي تو چشمم روشنايي دلم خون شد دلم خون از جدايي گلم، باغم، بهارم کي مي آيي الهي عيدِ بي تو باز گردد بيا تا عيد ما آغاز گردد ------ با صرفنظر از برخی بندها ✍استاد حاج غلامرضا سازگار
🌸 عید سعید فطر بر عموم مسلمانان مبارک باد @sher_sabk_maddahi
سالروز تخریب بقیع گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر پریشان است احوال من از حالی پریشان تر مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکی ات قدریست پنهان تر رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر نقد: در بیت چهارم،《 آن دنیا 》باید اصلاح گردد؛ زیرا نام عالم دیگر را 《دنیا》 نگذاشته اند.
غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع! خرابه‌های تو، باغِ‌ بهشتِ ماست، بقیع! تو هم چو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبله دلِ مایی، خدا گواست، بقیع! به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حَرَمت مثل کربلاست بقیع! به یاد چهار پسر، در کنار چار مزار هنوز ناله اُمُّ البنین به پاست، بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبرِ گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ هنوز نالۀ زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندامِ مجتبی‌ست بقیع! قوی‌ترین سندِ غربت علی در تو عِذار نیلیِ ناموسِ کبریاست، بقیع! ✍حاج غلامرضاسازگار
آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خون، دل و چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک ، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا  بکوبم بر پنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بردفتر شعر «وفائی» ای اشک غم، رنگین نمودی دفترم را ✍سیدهاشم وفایی
ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مُشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهلبیت ای امین و راز دار اهلبیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت کعبه ی  دل در طواف خفته در تو اسوه ی  شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است نقش هستی نقشی از ایوان توست آب و باد و خاک سرگردان توست ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامه ی درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما توئی آیه های صبر را معنا توئی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گر که عمری سخت پابند توام چون «وفائی» آرزومند توام ✍سید هاشم وفایی
قبرهای بی ضریح خادمش ابر است و باران، قبرهای بی ضریح زائرش خاک است و طوفان، قبرهای بی ضریح صحن آن بسیار جامع، صحن آن بسیار پهن صحن آن دشت و بیابان قبرهای بی ضریح می شود پرسید داغ، از سنگ های آن حدود ظهرهای داغ و سوزان، قبرهای بی ضریح بادها از بس که اینجا خاک بر سر می کنند حالتی دارد پریشان، قبرهای بی ضریح حضرت ام البنین و حمزه و بنت اسد بی ضریحی شد فراوان قبرهای بی ضریح نیمه شب ها در غبار غربت بی زائری می رسد مردی شتابان، قبرهای بی ضریح! غیر شمع چشم های حضرت صاحب زمان فاقد شمع و چراغان، قبرهای بی ضریح اشک هایم در می آید بغض ها سر می کشد پای هر بقعه در ایران، قبرهای بی ضریح کاشکی از کعبه سنگی، از نجف هم آجری کاش کاشی از خراسان قبرهای بی ضریح کاش سنگی، دود اسپندی، چراغی، پرچمی مثل گلزار شهیدان قبرهای بی ضریح کاش زهرا هم همین اندازه قبری ساده داشت بگذریم از بیت پایان قبرهای بی ضریح! ✍ایوب پرندآور
چهار گل دسته باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند دودمه نه در این مکان باید شاعران چاردم درست کنند با کریمان کریم خانی ها قطعه آمدم درست کنند دور گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هرجیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه طرح از حرم تا حرم درست کنند ✍مهدی رحیمی