روز عزای شیعیان
آن بقعه را دیگر چرا تخریب کردند
قبر امامان مرا تخریب کردند
یک گنبد ساده و کوچک روی آن بود
آن را به شکلی ناروا تخریب کردند
لا مذهبان دستور ویرانی که دادند
دنیای ما را گوییا تخریب کردند
وهابیت حرمت نمی فهمد، محبان
با دست خود آن بقعه را تخریب کردند
با آه و ناله شیعیان هم آن بنا را
قبل از حضور اشقیا تخریب کردند
روز عزای شیعیان بود، آن حرم را
با گریه های بی صدا تخریب کردند
با قلب خون و سینهٔ پر درد آن روز
آن را به صد شور و نوا تخریب کردند
بقعه که چیزی نیست، اصل دین ما را
در مقتل کرب و بلا تخریب کردند
✍سید محسن حبیب اله پور
بقیع و قبور مطهر
اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است
ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است
شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت
شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت
در هر وجب صدها چراغ راه دارد
نقش از قدم های رسول الله دارد
این جا محمّد عالمی را رهبری کرد
هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد
این جا ستمکارانِ کافر عهد بستند
پیشانی و دندان پیغمبر شکستند
این جا شرار آه جبریل امین ریخت
خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت
این جا دل پیغمبر اسلام خون شد
این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد
این جا محمّد داغ ها بر سینه اش ماند
زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند
این جا قدم بر عرش اعلا می گذارید
چون پا به جای پای زهرا می گذارید
این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید
این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید
این جاست کعبه نه، ز کعبه بهتر این جاست
هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست
آوای وحی آید ز دیوار رفیعش
هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش
در بین آن محراب و منبر جا بگیرید
بوسه ز قبر مخفی زهرا بگیرید
گلزار وحی و روضه ی طاهاست این جا
آتش گرفته خانه زهراست این جا
پشت در این خانه نزدیک همین قبر
زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر
خورشید در این کوچه ها گردید نیلی
بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی
این جا امیرالمؤمنین را دست بستند
تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند
این جا کشیده بر فلک آتش زبانه
این جا گلی پرپر شده با تازیانه
این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد
تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد
پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است
زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است
قبری که هر قلبی بیاد او کباب است
قبری که تنها زائر او آفتاب است
قبری غریب و بی رواق و بی نشانه
بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه
قبری که مخفی در دل تنگ زمین است
خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است
قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم
از دور هم حتی تماشایش نکردیم
این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست
با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست
این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش
گل های پرپر گشته اما با صفایش
آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس
این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس
این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش
این سید سجاد با آن درد و داغش
این باقر و این صادق آل محمّد
این قبر عباس آن عموی پیر احمد
این قبرها را یک به یک دیدیم اما
یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا
این جا محمّد رازها در پرده دارد
این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد
این جا شرار، از سینه عالم برآید
جا دارد ار جان از تن میثم برآید
✍حاج غلامرضا سازگار
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 ماجرای عنایت خاصه سیدالشهدا(ع)
به شیخ جعفر شوشتری(ره)
🎥 توصیههای استاد حاج غلامرضا سازگار
به ستایشگران جوان اهلبیت(ع)
#روضه_شب_جمعه
رباعی قتلگاه
جمعی به عصا و چوب و جمعی شمشیر
از شوق لقا حسین از جانش سیر
هرکس به جراحتی تقرب می جست
از غصه ی قتلگاه، زینب شد پیر
مجیدطاهری
۱۴۰۲/۲/۸
زمزمۀ امام زمان(عج)
............
اگر چه رو سیاه کلّ عالمینم
گریه کنِ مجالس جدّت حسینم
دارم به یاد کربلا تو روضه ها
ناله به همراه بکاء تو روضه ها
سیاهی لشگرم آقا تو روضه ها
بیا با سوز نینوا گریه کنیم
به یاد دشت کربلا گریه کنیم
برا حسین ِ سر جدا گریه کنیم
یابن الحسن...
آقا شنیدم جدّت و لب تشنه کشتن
تو قتلگاه با ضرب تیغ و دشنه کشتن
ای لالۀ پرپر حسین یا ثارالله
ای کشتۀ بی سر حسین یا ثار الله
نورِ دلِ مادر حسین یا ثار الله
تا به اَبَد ذکر لبی یا ثار الله
دار و ندار زینبی یا ثارالله
ای زینت دوش نبی یا ثار الله
آقام حسین آقام حسین آقام حسین3
﷽
باسلام
جلسه اول دوره جدید کلاس های آموزشی خانه مداحان، دوشنبه ۱۱ اردیبهشت از ساعت۱۶.۳۰ با حضور اساتید کشوری برگزار می شود. ثبت نام در همین ساعت انجام می گردد.
آدرس:تهران،بهارستان، خیابان شهیدمشکی(فخرآباد)،پلاک۸۱
ای معلم
ای معلم ای سراپا عشق و شور
نام تو گلواژه فرهنگ نور
تو عقیق سرخی و جام بلور
می برم نام تو را من با غرور
ای کلامت آیت سحر مبین
مهر جانت روشنی بخش زمین
خاتمت دارد جهان زیر نگین
با همای بخت باشی تو قرین
ای معلم ای گل یاس خدا
ای وجودت شمع بزم جمع ما
شغل تو شغل شریف انبیا
نام تو ورد زبانم هر کجا
ای معلم گل بود همتای تو
عرش اعلی مسکن و ماوای تو
🌺🌸❤️🌺🌸
بهمناسبت #روز_معلم
تعلیم به ما دادی، آداب عبادت را
ای هادی راه ِ دین، دلسوزتر از بابا
هرگمشدهای داریم، نزد تو شود پیدا
تعظیم به تو باشد، تکلیف برای ما
روشن شده این مطلب در جملهای از مولا
«مَن عَلّمني حَرفاً...، قد صَيَّرني عبداً»
استاد به شاگردش حق پدری دارد
نازم به مُرادی که بزم سحری دارد
هنگام مناجاتش چشمان تری دارد
از راز تقرّب هم، بی شک خبری دارد
اینجاست که این جمله قدری بشود معنا
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
چون کودک نو پائی، آهسته بَری راهم
بی راهنمائیها یک طفلکِ گمراهم
در نیمه شبِ جهلم، نورِ سخنت ماهَم
با زحمتِ تو قدری، از عاشقی آگاهم
بوسیدنِ دستِ تو، واجب شده، ای والا
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
از مرحمت زهرا با تو شدهام مأنوس
چون قطرهٔ ناچیزم در ساحلِ اقیانوس
هربار حرم رفتم با دیدهی تَر پابوس
بهر تو دعا کردم در محضر شاهِ طوس
نامِ تو از این باب است خواندم همه جا "آقا"
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
✍️ #قاسم_نعمتی
#غزلمثنوی
#غزلوی
#حضرت_حمزه_ره
سرم سودای جان دادن به پای مصطفی دارد
به پای دوست جان دادن در این عالم صفا دارد
اگر دندانی از یارم شکسته وای برحالم
به جایش مُثله گردد عضوعضوِ حمزه، جا دارد
تمام کینه های دشمنانش را خریدارم
شفاعت کاش مولایم به سردارش روا دارد
بگِریید ای زنان بر من به امر یار در بیتم
ولیکن روضه ها زهرا به خاکم در خفا دارد
اگرچه آیه ی قرآن مرا از سابقون داند
دلم "یا لیتنی" گویان، هوای کربلا دارد
چه غافل بود ابوسفیان که کشته یک مدافع را
حریم یار، مهد صد مدافع مثل ما دارد
سلام خاصه ی حق بر تمام اولیای او
مجاهد عهد می بندد دهد جان بر رضای او
پرنده بال می خواهد کند پرواز در افلاک
مدافع، گوی سبقت را ربوده در ره ادراک
برای درکِ راه حق سراپا شور باید بود
درونِ بینشی از "نور فوقَ نور" باید بود
مجاهد داشته در حصنِ آن بینش، به غیب ایمان
گِلِ او بوده از عترت، سرشته گشته با قرآن
به انگشت اشاره می دود در جنگ با دشمن
تسامح نیست در راهش همیشه هست چون آهن
تسامح با تساهل با تغافل سَمّ مهلک ساخت
به جان هر تماشاچی و جامانده ز یاری تاخت
کنار تربت حمزه صدای گریه ی زهراست
صدای سوره ی یاسین و رحمان، نور و اعطیناست
به سوز و اشک، پیچیده فراق صاحب قرآن
کنار تربت حامیِ او هنگامه ها برخاست
مدافع نیست مرده، تربتش تصویرها دارد
برای فاطمه مرثیه ی کرب و بلا اینجاست
نگه داریدش از سیلی که دیگر جا به صورت نیست
مشخص گشته از چشمان خونینش که او تنهاست
به پا هر روز می آید بَرَد یک چادر خاکی
به چادر، چکه های اشک های مرتضی پیداست
مدافع نیست مرده، ناله اش از غربت یار است
صدای نعره ی او از پسِ تاریخ، جان افزاست
مدافع، جان خود را کرده موقوف نگهبانی
مدافع ها مجزّایند از ترس و پریشانی
نشانِ دست حمزه از کمک بر شانه ها دارند
کنار هر حرم از دل همه کاشانه ها دارند
مثال حمزه در این عصر چون کوهی ست پابرجا
که با وهابی و داعش کند یک جنگ بی همتا
نهیب حاج قاسم هست در هر جا طنین افکن
مدافع ها و قدسی ها، به فرمانش زره بر تن
به تیپ فاطمیون، حمزه ها درصف به خط هستند
چو دانه دانه ی تسبیحِ زهرا مختلط هستند
به آهنگ تبعیت سرود رهبری خوانند
ز خضر خامنه ای مثنویِ دلبری خوانند
مجیدطاهری(طاهر)
۱۷خرداد۹۹
#قصیده
#عبدالعظیم_علیه_السلام
به سوی قبله ی تهران نماز عشق می خوانم
"الا یا ایها الساقی اَدِر کَاسا" که حیرانم
تبرک می برم از نام ارزشمندت ای آقا !
نگاهی، گوشه ی چشمی نما ای جان جانانم
زیارت می کنم با یک حرم، جان حرم ها را
به افلاک ست پروازم به این درگاه ایمانم
سبکبالان درآمیزند با هم در هوای صبح
هوای مضجعت مجذوب گرداند دل و جانم
خدا عبدالعظیمش را امید قلبها گرداند
مُقلّب اوست اینجا آستان دوست درمانم
حضوری گر که خواهم با دلی بشکسته و زخمی
به این درگاه، مسکینم به این درگاه، نالانم
اگر یک اربعین در کربلا توفیق می گیرم
تمام روزها درشهر رِی هر سال مهمانم
"کَمَن زارَالحُسَینَت" روی کاشی ها تجلی کرد
دراینجا یاد شش گوشه حزین و زار و گریانم
به زیر بال هایت ذاکران آرام خوابیدند
به صحنینت به یاد مسلمیه ابر بارانم
شب جمعه مناجات حرم را دوست می دارم
امیدعفو می پیچد در این درگاه از عصیانم
مرا با صدق وارد کن خدایا "رب ادخلنی"
که من افتاده از پا، ناگزیرم، غرق حرمانم
مرا پرواز ده تا خود خدایا "رب اخرجنی"
به زیر سایه ی شخص کریمی دادی اسکانم
زیارت نامه می خوانم به لحن دوستان، آقا
غریبان را قریبان کن الا ای مهر تابانم
اصول فقه با فقه وِلایی گشت تعبیرت
وَلایت در وِلایت بانی بُرنای بنیانم
به عبداللهی و عبدالعظیمی ات دخیلم من
کشیدم از همه غیر از شما تا دوست دامانم
"هنیئا لک" به آن محضرنشینی ها "هنیئا لک"
امام غائبم را سیدا ! دیری ست عطشانم
تلالوهای خورشید از حضورت آشکارا شد
فقیهان را نشانی از حضور یار می دانم
فرج نزدیکِ نزدیک است "کمن زارالامام" اینجاست
به این درگاه می آیم که سخت از یار پنهانم
***
به این خاطر دراینجا روضه ی بی دست می خوانند
به دستان بریده پای عهد دوست می مانم
دلم تنگ است، یاران کشته یک یک پیش چشم من
روم تا علقمه تا تازه گردد عهد و پیمانم
حسین و فاطمه بر پیکرم نالان و گریانند
چنین جاری ست اشک من به آغاز و به پایانم
صدای انتظارِ طفلِ اشک آید، عطشناک ست
به این مرثیه من تا روز حشر آئینه گردانم
سرشته شد گِلم با اشک و خون دل، بدان"طاهر"!
حرم از اشک دارم ملتجای اشک، ایوانم
مجیدطاهری
۲۳خرداد۹۹
صدا ۰۰۲_sd-۷.m4a
زمان:
حجم:
15.82M
روضه شب جمعه
۱۴ اردیبهشت۱۴۰۲
حضرت عبدالعظیم(علیه السلام)
حضرت حمزه سیدالشهدا(علیه السلام)