eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
612 عکس
154 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌹پذیرایی بزرگ روز عید غدیر🌹 امام رضا(علیه السلام) درباره فضیلت روز غدیر می فرمایند: وَ مَنْ أَطْعَمَ مُؤْمِناً کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِین‏؛ هرکس در روز غدیر به مؤمنی غذا بدهد، مانند کسی است که به تمام انبیا و صدیقین غذا داده باشد (اقبال الاعمال، ج 1، ص465) باسلام ان شاء الله در نظر است در روز عید سعید و بزرگ غدیر، در غرفه ای به متراژ ۵۰متر که قبلا از سوی سازمان تبلیغات اسلامی مشخص و اعلام گردیده در خیابان انقلاب، پذیرایی شایانی از شیعیان و محبین امیرالمومنین(علیه السلام) داشته باشیم، لذا طبق اعلام قبلی قرار است با مداحی و حضور ۵۰ نفر از مداحان کانون فرهنگی ولایت از برادران، خواهران و نوجوانان از ۱۰،۰۰۰نفر پذیرایی گردد. هزینه تخمینی حدود یکصد میلیون تومان است که همه با مشارکت مردمی تهیه می گردد، لذا از کلیه بزرگواران دعوت می گردد در این جشن عظیم سهیم گردند و مبالغ خویش را به شماره کارت ذیل واریز فرمایند. باتشکر و دعای خیر اجرکم علی الله ۵۰۲۲ ۲۹۱۰ ۲۴۶۱ ۲۱۲۷ مجیدطاهری
شهادت جواد الائمه سلام الله علیه آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند با دست خونین مقاتل ، آه مادر دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر بازا که سر بگذارد این دریای غربت با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان در زیر خنجر هست مشکل آه مادر مادر رضایت را خبر کن تا ببیند آتش فتاد او را به حاصل آه مادر ✍میثم مومنی نژاد
به نام خدا السلام ____🍃🌺🍃_______ به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي كه خوردم سالها خون دل غم پرور خود را چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا «ميثم» سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
تشنه ی آب و عاطفه هستی از نگاهت فرات می ریزد از صدایِ گرفته ات پیداست عطش از ناله هات می ریزد نفست بند آمده؛ ای وای عاقبت زهر کار خود را کرد عاقبت زهر، زهر خود را ریخت جامه های عزا تنِ ما کرد تشنگی سویِ چشمتان را بُرد سینه ی پُر شراره ای داری کاش طشت مدینه اینجا بود جگر پاره پاره ای داری چقدر چهره ات شکسته شده! تا بهاری، چرا خزان باشی!؟ به تو اصلاً نمی خورد آقا که امامِ جوان مان باشی! گیسوانت چرا سپید شده؟ سن و سالی نداری آقاجان! دردِ پهلو گرفته ای نکند !؟ که چنین بی قراری آقاجان؟ شهر با تو سرِ لج افتاده مرد تنهایِ کوچه ها هستی همسرت هم شکست قلبت را دومین مجتبی شما هستی تک و تنها چه کار خواهی کرد؟ همسرت کاش بی قرارت بود!؟ چقدر خوب می شد آقاجان لااقل زینبی کنارت بود باز هم غیرت کبوترها ! سایه بانت شدند ای مظلوم بال در بالِ هم، سه روز تمام روضه خوانت شدند ای مظلوم کاظمینِ تو هر چه باشد، باز آفتابش به کربلا نرسد آخر روضه ات کفن داری! کارت آقا به بوریا نرسد جای شکرش همیشه می ماند حرفی از خیزران و سلسله نیست شکر، در شهر کاظمین شما خیره چشمی به نام حرمله نیست
نوحه من که در حجره از پا فتادم هستی ام رفته دیگر ز یادم لاله ی فاطمه من جوادم ای پدر ای پدر ای پدرجان* کس نمی گوید اینجا جوابم من که در حجره در پیچ و تابم ذکر آب وآب من کرده آبم ای پدر ای پدر ای پدرجان* همسرم مردنم را پسندد همسرم در به رویم ببندد برجوانی من او بخندد ای پدر ای پدر ای پدرجان* من به قربان چشم تر تو من که هستم گل پرپر تو توحسینی ومن اکبر تو ای پدر ای پدر ای پدرجان* جان بابا بیا کن نگاهم من که غرق غم و سوزوآهم خانه ی من شده قتلگاهم ای پدر ای پدر ای پدرجان* جدمن تکیه بر نیزه ها زد جدمن مادرش راصدا زد پیش عمه حسین دست وپازد ای پدر ای پدر ای پدرجان* (سیدمحسن حسینی)
آن قد°ر گفته ایم به جان جوادتان ماخود حساب جان شما را نکرده ایم این خانواده که همه از جان گذشته اند در سائلی چه با گل زهرا نکرده ایم؟ در پنج روز عمرِ گل ای رهگذر، دریغ جز گل فروشی از تو به گل سود می رسد؟ بیش از هزار سال از این باغ برده ایم کی وضع و حال عشق به بهبود می رسد؟ باران گرفت، دیده ی ابری، بقیعی است ماه بقیع روی به بغداد کرده است تکرارِ بی وفایی همسر چه جانگزاست تاریخ، مثل صاعقه فریاد کرده است این بیست و پنج سال چه با این امام شد قلب شکسته رو به خدا برد خانه کرد امواج غم به مُعجزِ موسی نکرد رحم قومش تلافی همه در این زمانه کرد جان صدف که غوطه به دریای زهر خورد گوهر شکست و وسعت دریا کویر شد دست جواد با همه جودش گشوده ماند تا روزِحشر، ماهِ همیشه منیر شد "طاهر" ۳۱تیرماه۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا