زمينه🎙
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
حيدر ِ دلير ِ بابا – از جفاي اين حسودا
شده سرو ِ قامت ِ تو – اربا اربا - گل ليلا – گل ليلا
خون مي ريزه از ضريح ِ جوشن ِ تو
كربلا پر شده از بوي ِ تن ِ تو
يه بار ِ ديگه منو صدا بزن تا ...
... بشنوم از دولبت نغمۀ بابا
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
-------
شبيه ِ تسبيح ِ پاره – تن تو سامون نداره
حال ِ باباي غريبت – خيلي زاره - بيقراره - بيقراره
دشمنا به اشك ِ من ميخندن اكبر
اي همه اميد ِ من زود شدي پرپر
توي اين هلهله از غمت مي نالم
پاتو رو خا كا نكش رحمي به حالم
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
-------
ناله هام شده گلو گير – جگر من ميكشه تير
ديگه از دنياي بي تو – شده ام سير - بگو تكبير – بگو تكبير
عصاي پيري ِ من بلند شو اكبر
اي گل ِ صد پاره تن بلند شو اكبر
زخم داغت به دل ِ من شده كاري
ببين عمه اومده براي ياري
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
▪️▪️▪️▪️▪️
#شعر_و__سبک_مداحی
#هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مداحی
#شعر_مداحی
#زمینه
زمینه🍃
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
ميخونم با دلي بيتاب – مددي حضرت ِ مهتاب
يا ابالفضل آقا امشب – حق مولا – منو درياب – منو درياب
دست ِ خالي ِ منو دست ِ كريمت
منم آقا گداي لطف ِ عظيمت
باب ِ حاجات و كرم ، حضرت ِ ساقي
دوست دارم بيام حرم ، حضرت ِ ساقي
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
خيمه ها در انتظاره – عمو رفته آب بياره
طفل شش ماهه بي حاله – خواب نداره – بيقراره – بيقراره
بچه ها قول ِ عمو نشد نداره
گفته كه ميره برامون آب مياره
يل ِ كربلا زده به قلب ِ دريا
مشك ِ پر آب مياره حضرت سقا
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
توي ميدون شده غوغا – علم افتاده رو خاكا
خميده از غم سقا – پشت بابا – شده تنها – شده تنها
بعد عباس ديگه واي به حال ِ خيمه
ميگه واي از بي كسي با گريه عمه
دشمنا خيلي بدن برگرد عموجون
بچه ها سيراب شدن برگرد عموجون
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
عمه زينب عزاداره – گوشوارم رو در مياره
براي معجر ِ ماها – غصه داره – سوگواره – سوگواره
ميگه آماده بشين برا اسيري
دخترم داره مياد روزاي پيري
بدون ِ ماه ِ حرم تاريك ِ خيمه
بي حياها اومدن نزديك ِ خيمه
السلام علیک یا اباعبدالله
بابی انت و امی یاحسین ثارالله
#شعر_و__سبک_مداحی
#نهم_محرم
#تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#مداحی
#شعر_مداحی
#زمینه
صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین..
چشمان ماست در عطش نینوا، فرات
در جان ماست شور و نوای تو یاحسین
امسال اربعین تو به دیدار ما بیا
میقات ماست بزم عزای تو یاحسین
از راه دور، محضر تو شِکوِه میکنیم
از درد هجر کرببلای تو یا حسین
تا نایب الزّیاره، امام زمان ماست
سهل است هجر صحن و سرای تو یاحسین
شکر خدا که سجده به خاک تو میبریم
در هر نماز رو به خدای تو یاحسین
صد لعن و صد سلام زیارت شهود ماست
تسبیح ماست اشک عزای تو یاحسین..
تا شاهراه «سیر الی الله» کربلاست
در قلب ماست شوق لقای تو یاحسین
از کوچهها به کرببلا کوچ میکنیم
همراه دستههای عزای تو یاحسین
این روضهها مسیر رسیدن به کربلاست
قربان ذکر راهگشای تو یاحسین
میثاق ماست با شهدای تو یاحسین
آن وارثان صدق و وفای تو یاحسین
ای کربلا مقام شهیدان راه حق
ای کربلا حریم خدای تو یاحسین
ای اربعین روایت فتح قریب تو
قربان منطق شهدای تو یاحسین
ای اربعین رسانۀ خط قیام تو
ای اربعین پیام عزای تو یاحسین
ای اربعین قیامت «هل من معین» تو
ای اربعین صدای رسای تو یاحسین
باید که لب به نغمۀ لبیک باز کرد
باید که داد دل به ندای تو یاحسین
ما ملت امام حسین و شهادتیم
اسلام ناب ماست ولای تو یاحسین
یک ملتیم تابع هفتاد و دو شهید
یک اُمّتیم تحت لوای تو یاحسین
حُسن ختام آن به شهیدان رسیدن است
عمری که سر شود به هوای تو یاحسین
بایست در مقابل ظالم بایستد
هرکس که سر گذاشت به پای تو یاحسین
تا انتقام خون تو آرام نیستیم
عمری گریستیم برای تو یاحسین
تا خیمهگاه سبز فرج میتوان رسید
از خیمۀ سیاه عزای تو یاحسین..
تو وارث رسولی و ما وارث توایم
میراث ماست مرثیههای تو یاحسین
از جد خود عمامه به سر داشتی چه شد!؟
کو پیرهن!؟ کجاست ردای تو یاحسین!؟..
تیر سهشعبه بود و دل داغدار تو
تیری که خون گریست برای تو یاحسین
پنجاه سال سینۀ تو تیر میکشید
تیر سقیفه بود بلای تو یاحسین..
با خون محاسنت دم آخر خضاب شد
اینگونه بود رنگ حنای تو یاحسین
ای روی لالهگون تو هردم شکفتهتر
مشهود بود شوق لقای تو یاحسین
فریاد استغاثۀ تو تا بلند شد
لرزید پیکر شهدای تو یاحسین
دیدی حرامیان به حریم تو تاختند
طاقت نمانده بود برای تو یاحسین
تابی نبود تا بتوانی بایستی
نیزه شکسته بود عصای تو یاحسین..
از فرط تیر، جای جراحات محو شد
اثبات شد، مقام فنای تو یاحسین
ای ذکر تو «رضاً بقضائک» به قتلگاه
ای «ارجعی» جواب دعای تو یاحسین
ذکر خدا به لعل لب تشنۀ تو بود
جوهر ولی نداشت صدای تو یاحسین..
فریاد از آن دمی که صدایت نمیرسید
دردا به نی دمید نوای تو یاحسین
تن در نشیب مقتل و سر بر فراز نی
طی شد چگونه سعی و صفای تو یاحسین!؟
آن خیمههای سوخته، غمخانۀ تو شد
آن شب چه گرم بود عزای تو یاحسین
زینب به هر نماز شبش بر تو میگریست
با یاد التماس دعای تو یاحسین
ای وای دخترت که به دستان بسته دید
در دست باد، زلف رهای تو یاحسین
پیچیده بود از سر گلدستههای نی
عطر اذان کرببلای تو یاحسین..
#سید_محمد_رضا_یعقوبی_آل
#قصیده
امام حسین(علیه السلام)
خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست..
لب گشودن میشود موج خطر را بال و پر
لنگر این بحر پرآشوب، تسلیم و رضاست..
کی دلش سوزد به داغ دردمندان دگر؟
چرخ، کز لب تشنگانِ او، شهیدِ کربلاست
آنچه از ظلم و ستم بر قرة العین رسول
رفت از سنگیندلان، بر صدق این معنی گواست
مظهر انوار ربانی، حسین بن علی
آنکه خاک آستانش دردمندان را شفاست
ابر رحمت سایهبان قُبّۀ پر نور او
روضهاش را از پر و بال ملائک بوریاست
دست خالی برنمیگردد دعا از روضهاش
سائلان را آستانش کعبۀ حاجترواست..
در ره او زائران را هرچه از نقد حیات
صرف گردد، با وجود صرف گردیدن بهجاست..
با لب خشک از جهان تا رفت آن سلطان دین
آب را خاک مذلت در دهان زین ماجراست..
عقدهها از ماتمش روی زمین را در دل است
دانۀ تسبیح، اشک خاک پاک کربلاست..
نیست یک دل کز وقوع این مصیبت داغ نیست
گریه، فرضِ عین هفتاد و دو ملت زین عزاست
میدهد غسل زیارت خلق را در آب چشم
اینچنین خاک جگرسوزی ز مظلومان کهراست؟
بهر زُوّارش که میآیند با چندین امید
هر کف خاک از زمین کربلا دست دعاست..
از سیاهی، داغ این ماتم نمیآید برون
این مصیبت هست بر جا تا بهجا ارض و سماست..
گر چه از حُجّت بود حلم الهی بینیاز
این مصیبت حُجّت حلم گرانسنگ خداست
قطرۀ اشکی که آید در عزای او به چشم
گوشوار عرش را از پاکی گوهر، سزاست
زائران را چون نسازد پاک از گَرد گناه؟
شهپر روح الامین جاروب این جنتسراست
سُبحهای کز خاک پاک کربلا سامان دهند
بیتذکر بر زبان رشتهاش ذکر خداست
چند روزی بود اگر مُهر سلیمان معتبر
تا قیامت سجدهگاه خلق مُهر کربلاست
خاک این در شو که پیش همت دریا دلش
زائران را پاک کردن از گنه کمتر سخاست..
زیر سقف آسمان، خاکی که از روی نیاز
می توان مرد از برایش، خاک پاک کربلاست..
تکیهگاهش بود از دوش رسول هاشمی
آن سری کز تیغ بیداد یزید از تن جداست
آنکه میشد پیکرش از برگ گل نیلوفری
چاکچاک امروز مانند گل از تیغ جفاست..
چرخ از انجم در عزایش دامن پر اشک شد
تا به دامان جزا گر ابر خون گرید رواست
مدحش از ما عاجزان «صائب» بُوَد ترک ادب
آنکه ممدوح خدا و مصطفی و مرتضاست..
✍صائب تبریزی
قصیده
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
آن که نامش کرده عالم را مُسخّر زینب است
آن که وصفش میرُباید هوش از سر زینب است
آن که با ایراد نطقی کاخ استبداد را
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است
آن که داغ شش برادر را به دل هموار کرد
تا بماند جاودان دین پیمبر زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم و حیاست
فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است
گر علی بن ابوطالب بود معیار صبر
آن که صبرش با علی باشد برابر زینب است
گفت پیغمبر حسینم هست کشتی نجات
بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است
هست از درهای جنت یک درش باب الحسین
فاش می گویم کلید قفل آن در زینب است
دین و قرآن را به عالم گر که روح و پیکری است
خسرو لب تشنگان روح است و پیکر زینب است
در مقام بردباری گر بسنجی قدر او
در غم و شادی برابر با برادر زینب است
آسمان غیرت و مردانگی و صبر را
ماه عباس و حسینش مهر و اختر زینب است
بحر رحمت را به عالم بود تنها یک صدف
واندر آن یکتا صدف، یکدانه گوهر زینب است
ساقی بزم جهان آفرینش گر علی است
جرعه نوش ساغر ساقی کوثر زینب است
در مقام وصف او “ژولیده” گوید روز و شب
آنکه نامش کرده عالم را مسخر زینب است
✍حسن فرح بخشیان
عالم همه مست از گل رخسار حسین است
ذرات جهان در عجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه حق گشته سیهپوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
تا هست جهان هست به فرمان الهی
جبریل امین حاجب دربار حسین است
جن و ملک و حور و پری در طلب فیض
مامور پذیرایی زوار حسین است
دانی که خرید از دل و جان جان جهانی
با دادن جانی به جهان کار حسین است
سرمایه آزادگی مردی و غیرت
از کوشش و از همت و پیکار حسین است
آن سر که شود شافع ما نزد خداوند
آن سر ، سرِ پر نور گهربار حسین است
هر کس به جهان گشته گرفتارنگاری
عمری است که “ژولیده” گرفتار حسین است
✍حسن فرح بخشیان
غریب و بیکس و بی یار و آشنا زینب
به درد و رنج و غم و غصه مبتلا زینب
.
کنون که وقت وداع است زین جهان خراب
به حال خویش دمی نوحه سرنما زینب
.
فغان که جان به غریبی سپردی و نبود
کسی به دور تو از خویش و اقربا زینب
.
ز صبح روز ازل تا به شامگاه ابد
برون نشد ز تنت جامۀ عزا زینب
.
در این دو روزۀ عمر اندر این جهان خراب
زجور چرخ کشیدی چه ظلمها زینب
.
زگریه چشمۀ چشمت چوبحر شد چون دید
شکسته گوهر دندان مصطفی زینب
.
گشوده شد دَرِ غم بر رُخت دمی که شکست
ز ضرب در کمر خیرة النسا زینب
.
زمانه خاک غمت آن زمان فشاند بسر
که گشت شق سر سلطان اولیا زینب
.
توئی که با دل صد پاره در لگن دیدی
هزار پاره دل زار مجتبی زینب
.
تو آن اسیر بلائی که کاروان بلا
عنان کشید تو را سوی کربلا زینب
.
توئی که برتو بلا بر سر بلا آمد
چو گشت جای تو آن دشت پر بلا زینب
.
توئی که تشنه سر شش برادرت از تیغ
به پیش چشم تو شد از بدن جدا زینب
.
توئی که شمر ستمگر به پیش دیدۀ تو
سر حسین تو ببرید از قفا زینب
.
توئی که زیر سم اسب اشقیا دیدی
تن برادر خود را چو توتیا زینب
.
توئی که بر قد اکبر کفن تو پوشیدی
به جای خلعت شادی به صد نوا زینب
.
توئی که سینه نمودی ز پنجۀ غم چاک
چو چاک شد گلوی اصغر از جفا زینب
.
توئی که کتف تو باشد هنوز نیلی فام
ز تازیانۀ بیداد اشقیا زینب
.
توئی که بر سر بازار شام از ره ظلم
زدند برسر تو سنگ برملا زینب
.
توئی که با دل آزرده نزد ابن زیاد
بدی ستاده و می خورد او غذا زینب
.
توئی که بازوی زار تو از جفا بستند
ز ریسمان ستم قوم بی حیا زینب
.
توئی که بود تو را در خرابه شب تا صبح
ز خاک بستر و از خشت متکا زینب
.
به حال مرگ اگر دوش «جودیا» بودی
از این مکالمه دادی تو را شفا زینب
✍عبدالجوادجودی خراسانی
#حضرت_زینب_کبری_سلاماللهعلیها
(۱)
دوست دارم که ترک لاف کنم
خلوتی رفته، اعتکاف کنم
تا شوم مُحرم حریم دمشق
کعبهی عشق را طواف کنم
سخن از کاف و ها و یا گویم
صحبت از عین و شین و قاف کنم
حرف از معنی حجاب زنم
یاد از بانوی عفاف کنم
اوّلین حرف و آخرین مطلب
السّلام علیکِ یا زینب!
(۲)
السّلام ای ملیکة الدّنیا!
السّلام ای شفیعة العقبا!
السّلام ای نبیرهی یاسین!
السّلام ای نتیجهی طاها!
السّلام ای سلالة الحیدر!
السّلام ای سلیلة الزّهرا!
السّلام ای حسن ز پا تا سر!
السّلام ای حسین سر تا پا!
بردی ای نور عین و عین نور!
تو از این پنج نور، فیض حضور
(۳)
ای تو ناموس قادر متعال!
مایهی افتخار احمد و آل
فاطمه عصمت و علی خصلت
مجتبی سیرت و حسین کمال
ای حریم تو احسن المأمن!
وی مدیح تو افضل الاعمال!
دم ز تو میزنیم در همه دم
یاد تو میکنیم در همه حال
ای که یادت نمیرود از یاد!
پدر و مادرم فدای تو باد!
(۴)
فاطمه زاده و علی حسبی
علوی ذات و فاطمی نسبی
کرمت شامل رجال و نسا
حرمت مستجار شیخ و صبی
ای ملقّب به زین اب! زینب!
تو سزاوار اینچنین لقبی
زینبت خوانده است گر چه خدا
به خدا زِین جدّ و امّ و ابی
ای تو آیینهی صفات حق!
عفّت تام، عصمت مطلق
(۵)
خطبههایت مبلّغ مکتب
گریههایت مروّج مذهب
از تو باید سرود در هر روز
بر تو باید گریست در هر شب
چه بگویم که در رسالهی عشق
عشق فتوا دهد بر این مطلب:
با ادب با وضو بباید برد
نام عُلیا مخدرّه زینب
وه! که نامت به وحی، تمثیل ست
زآن که نامآور تو جبریل ست
(۶)
ای خداوند عشق! یا زینب!
عبد در بند عشق یا زینب!
گر نبُد عشق تو جدا میگشت
بند از بند عشق یا زینب!
زیر و رو کردهایم کون و مکان
نیست مانند عشق، یا زینب!
عشق اگر عشق توست ما همهایم
آرزومند عشق، یا زینب!
کیستی؟ ای به عشق سنگ محک!
عشق را با تو هست حقّ نمک
(۷)
عقل، مجنون توست سیّدتی!
عشق، مفتون توست سیّدتی!
ماندگار است تا ابد اسلام
لیک مدیون توست سیّدتی!
حج و صوم وصلوة وخمس و زکات
همه مرهون توست سیّدتی!
نه فقط کربلا و کوفه و شام
کعبه ممنون توست سیّدتی!
همه هستیّ خود فدا کردی
دِین خود را به دین ادا کردی
(۸)
محو صبر تو حضرت ایّوب
مات اشک تو یوسف و یعقوب
یاد تو در ضمیر جان محفوظ
نام تو در کتاب دل مکتوب
گَرد و خاک حریم پاک تو را
حور با گیسویش کند جاروب
تویی آن کس که بس مصیبت دید
شد به امّ المصائبی منسوب
چه مصائب؟ که پیر کرده تو را
بلکه از عمر، سیر کرده تو را
(۹)
آن که از بار غم خمیده تویی
داغ بر روی داغ دیده تویی
آن که هم بوده مادر دو شهید
هم شده مادرش شهیده تویی
آن که از خیمهگاه تا گودال
همهی راه را دویده تویی
آن که فریاد واحسینایش
از زمین بر فلک رسیده تویی
تویی آن زن که رفت مردانه
کوفه، زندان و شام، ویرانه
(۱۰)
تویی آن بانویی که فاضله بود
بری از نقص بود و کامله بود
تویی آن بانویی که در دل شب
گرم راز و نیاز و نافله بود
تویی آن بانویی که بر لب او
نه گلایه نه شِکوه نه گله بود
تویی آن بانویی که چل منزل
در اسیری امیر قافله بود
راه را با حسین کردی طی
تو به محمل، حسین بر سر نی
(۱۱)
چون که میرفتی ای علیرفتار
به سوی قبر احمد مختار
تا حریم رسول اکرم بود،
پیشگاه تو حیدر کرّار
هم حسن همرمت بدی ز یمین
هم حسین از پیات شدی ز یسار
تو کجا روی ناقهی عریان؟
تو کجا بین کوچه و بازار؟
خاطر عاطر تو آزردند
بزم نامحرمان تو را بردند
(۱۲)
ای مهین جلوهی دلارایی!
وی بهین اسوهی شکیبایی!
ما همه ذرّه و تو خورشیدی
ما همه قطره و تو دریایی
ای وجودت مطاف درد و غم
در لقب کعبة الرّزایایی
آن همه داغ دیدی و گفتی
من ندیدم به غیر زیبایی
همه مبهوت و مات بینش تو
آفرینها بر آفرینش تو
(۱۳)
گر شود صبر با تو رو در رو
پیش پای تو میزند زانو
صابران را تو برترین اسوه
شاکران را تو بهترین الگو
درد جان را محبتت درمان
زخم دل را ولایتت دارو
ما فقیر تو و تو مستغنی
ما گدای تو و تو شهبانو
هر چه هستیم خوب یا که بدیم
چنگ بر تار چادر تو زدیم
(۱۴)
من کجا مدح دخت دخت رسول؟
نازپروردهی علیّ و بتول
ای عقیله میان هاشمیان!
عاجز از درک تو تمام عقول
تا بیایم به آستانبوسی
کی به من میدهی تو اذن دخول؟
به سر آمد مدیحه و پایش
بزن از راه مهر، مُهر قبول
"تربتم" لیک کمترم از خاک
باد ارواح العالمین فداک!
#ترکیببند
✍جوادهاشمی(تربت)
زمزمه حضرت زینب(سلام الله علیها)
ازابرچشمام داره بارون مي باره
چشمام يكي اشك و يكي خون مي باره
امان از كرببلا
همه گلام و تشنه از شاخه چيدند
برادرام ُ يك به يك سربريدند
جواب گريه هاي من مي خنديدند
امان از كرببلا
رونيزه ها سربدون تن ديدم
درخاك وخون كشتة بي كفن ديدم
يوسفمُ بدون پيرهن ديدم
امان از كرببلا
من ديده ام تنهاي پاره پاره رو
گوشاي زخمي بي گوشواره رو
هم جنگ نامردا سر گهواره رو
امان از كرببلا
✍حیدرتوکلی