بنـد هشتـم
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد *** شورِ نشور و واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکند *** هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هر جا که بود آهویى از دشت پا کشید *** هر جا که بود طایرى از آشیان فتاد
شد وحشتى که شور قیامت زیاد رفت *** چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هر چند بر تن شهدا چشم کار کرد *** بر زخم هاى کارى تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان *** بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بى اختیار نعره هذا حسین از او *** سر زد چنان که آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پُر گله آن بضعة الرّسول *** رو در مدینه کرد که یا ایّها الرّسول
گوشواره: یامظلوم...
بنـد نهـم
این کشته فتاده به هامون حسین تست *** وین صید دست و پا زده در خون حسین تست
این نخل تر، کز آتش جان سوز تشنگى *** دود از زمین رساند به گردون حسین تست
این ماهى فتاده به دریاى خون که هست *** زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست
این غرقه محیط شهادت که روى دشت *** از موج خون او شده گلگون حسین تست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات *** کز خون او زمین شده جیحون حسین تست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه *** خرگاه زین جهان زده بیرون حسین تست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین *** شاه شهید ناشده مدفون حسین تست
چون روى در بقیع به زهرا خطاب کرد *** وحشِ زمین و مرغ هوا را کباب کرد
گوشواره: یامظلوم...
بنـد دهـم
اى مونس شکسته دلان حال ما ببین *** ما را غریب و بى کس و بى آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند *** در ورطه عقوبت اهل جفا ببین
در خلد بر حجاب دو کَوْن آستین فشان *** و اندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین
نى نى در او چو ابر خروشان به کربلا *** طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تن هاى تشنگان همه در خاک و خون نگر *** سرهاى سروران همه بر نیزه ها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبى مدام *** بر نیزه اش به دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو *** غلطان بخاک معرکه کربلا ببین
یا بَضْعَةَ الرَّسول ز ابن زیاد داد *** کو خاک اهل بیتِ رسالت به باد داد
گوشواره: یامظلوم...
بنـد یازدهـم
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد *** پیمانه صبر و خانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک *** مرغ هوا و ماهى دریا کباب شد
خاموش محتشم که ازین شعر خونچکان *** در دیده اشک مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم که از این نظم گریه خیز *** روى زمین به اشک جگرگون کباب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست *** دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که به سوز تو آفتاب *** از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین *** جبریل را ز روى پیمبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطایى چنین نکرد *** بر هیچ آفریده جفا این چنین نکرد
گوشواره: یامظلوم...
بنـد دوازدهـم
اى چرخ غافلى که چه بیداد کرده اى *** از کین چه ها درین ستم آباد کرده اى
بر طعنت این بس است که بر عترت رسول *** بیداد کرد خصم و تو امداد کرده اى
اى زاده زیاد نکرد است هیچگه *** نمرود این عمل که تو شدّاد کرده اى
کام یزید داده اى از کشتن حسین *** بنگر کرا به قتل که دلشاد کرده اى
بهر خسى که بار درخت شقاوت است *** در باغ دین چه با گل شمشاد کرده اى
با دشمنان دین نتوان کرد آنچه تو *** با مصطفى و حیدر کرّار کرده اى
حلقى که سوده لعل لب خود نبى بر آن *** آزرده اش ز خنجر پولاد کرده اى
ترسم ترا دمى که به محشر درآورند *** از آتش تو دود به محشر درآورند
✍️«محتشم کاشانى»
گوشواره: یامظلوم...
واحدتند و زنجیرزنی پیوسته
باید رفتباید دنبال پرچمت تا ابد رفت
باید موند باید پای این روضه ها تا ابد موند
یه عده پای حق که میرسه فراری و
یه عده پای حق که میرسه فدایی ان
چه کعبه رفته ها که حاجی هم نمیشن و
چه کربلا نرفته ها که کربلایی ان
سفر بخیر جوونی که شدی عاقبت به خیر
سفر بخیر به مقصدت رسیدی مثل زهیر
سفر بخیر سفر بخیر
مبدا هیئت و مقصد کربلا
اشهد یا حسین مشهد کربلا
کربلا و کربلا و کربلا کربلا و کربلا و کربلا
کربلا و کربلا و کربلا کربلا و کربلا و کربلا
باید خوند باید از تو و راه تو تا ابد خوند
باید گفت باید از قیامت آقا تا ابد گفت
یه عده دست و پا زدن که کربلا نرن
یه عده دست و پا دادن تو راه کربلا
ان شاءالله روز واقعه بهونه گیر نشیم
ان شاءالله جا نمونیم از سپاه کربلا
زیارته مسیری که شروع شهادته
شهادته شهادتی که پای ولایته لیاقته لیاقته
شیعه سینه زن شیعه سینه چاک
ذکرم یا حسین حتی زیر خاک
یا حسین و یا حسین و یا حسین
یا حسین و یا حسین و یا حسین
اولینی آخرینی ملجئم تنها حسین
آنکه ما را می برد تا آسمان بالا حسین
این حرم را نقش دلها کرده پر از عاشقی
عاشقی تنها همین جا جای دارد با حسین
خواب دیدم زائری اینجا 《الی اللهی》 شدم
دوست دارد حضرتش، بنده بیاید تا حسین
هرکه گم گشته ست و می خواهد که پیدایش کنند
اشک ریزد بر غمش از دل بگوید یا حسین
کربلا آموخت ما را این تضرع، نور هاست
نور می جویم در این ظلمت سرا مولا حسین
فاطمه را یار باشید ای همه ندبه کنان
زخم ها دارد به تن، لب تشنه در صحرا حسین
✍️مجیدطاهری
گریه بر امام حسین(علیه السلام)
بدین امیــــد که این گریه را ثــــواب دهند
عجــــب نــــباشد اگر عالمــــی به آب دهند
عجب غمیست که نتوان شنید و اشک نریخت
وگـــر برابر هر قطـــره صـــد عــذاب دهند
زهی شقی که کُشد شــــاه کــــشور دین را
کـــه گوشـــهای به وی از کشوری خراب دهند
به مـــردمی که نه مردیـــست بهر ملـــک ابد
رضــــا بکشتــــن اولاد بوتــــراب دهند
هــــزار قطـــره به هـــر دم فشــــانی ار دانی
که قطره از تو ســـتانند و دُرّ نــــاب دهند
اگر تو را سر ســــوداست بــــــاری آنجا رو
که اختــــر از تو ستــــانند و آفتاب دهند
گرت خلل به یقین نیست گریه کن به حسیــــن
که روز حشـــــر تو را اجر بی حــــساب دهند
به قطـــــرهای که فشــــانی تو را به روز جزا
ز دست ســـاقی کوثــــر شـــراب ناب دهند
ولی به گریه مشو غره و به طاعت کوش
گرت هــــواست که بر گریـــهات ثواب دهند
چو تخم طاعت حق نیست آب دیده چه سود
نخســـــت تخـــــم فشــانند آنگه آب دهند
تو سرکشی و حسین از سر وفا ســر داد
چه ادعــــای وفا میکنی که شرمت باد
#وصال_شیرازی
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است
نزدیک میکند دل ما را به هم، حسین
این اشک روضه نیست، که عقد اُخوت است
مقبول اگر شده است نمازی که خوانده ایم
مُهر قبولی اش به خدا مُهر تربت است
ما از غدیر، سینه زنِ کربلا شدیم
این دست های رو به خدا دست بیعت است
پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است
از دخل آبروی حسین است خرج ما
نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است
قرآن و منبر و دوسه خط روضهی عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است
حالا که بغض، بسته به من راه حرف را
مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است
افتاده بود روی زمین زیر دست و پا
شعرم تمام میشود اینجا ...
سوز همیشهی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشتهها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سر بگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه آخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین، حرم
مُهر قبولی گذرم باش یا حسین
سربازهای لشکر یا زینب توایم
حرز مدافعان حرم باش یا حسین
اگر که سر بدهم پای پرچم تو کم است
هزار بار بمیرم هم از غم تو کم است
فقط برای بیان غم غلام سیاه
هزار مثل لهوف ومُقَرَم تو کم است
تو را به اشک کسی هیچ احتیاجی نیست
اگر چه زخم زیاد است و مرهم تو کم است
گداییِ در این خانه را نفهمیده
کسی که فکر کند واقعا کم تو کم است
میان این همه دیوانه ی محبت تو
درست نیست بگوییم آدم تو کم است
اگر تمامی عمرم فقط نفس بزنم
به پای اشک تو و نوحه و دم تو... کم است
هزار سال برای زیارتت کوتاه
برای درک عزایت محرم تو کم است
اگر تمامی انگشتها بریده شوند
به پای روضه ی انگشت و خاتم تو... کم است