eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من که شور عاشقی در سینه و سر داشتم صد هزار آیینۀ غم، در برابر داشتم هر شب از سامرّه در «سرداب غیبت» تا سحر روی صحبت در مدینه با پیمبر داشتم صبحدم آتش گرفت از آه سوزانم چمن سر چو از سجادۀ سبز دعا برداشتم باغ شد لبریز از خونِ دلِ آلاله‌ها باغبان می‌رفت و من چشمی ز خون تر داشتم لاله‌ها می‌سوختند از داغِ من چون چلچراغ بس‌که من در سینه داغ شعله‌پرور داشتم ای سرافراز دو عالم! ای شکوه سرو‌ها! در بلندای حضورت سایۀ سر داشتم ای تو با من مهربان‌تر از نسیم آشنا اُنس و الفت با تو از گل، نازنین‌تر داشتم ای سراپا عطر یاسین، ای بهارستان وحی! بی تو من حال شقایق‌های پرپر داشتم.. لطف زهرا داد امشب تا سحر تسکین مرا آشنایی با نوازش‌های مادر داشتم ✍️محمدجواد غفورزاده
نوحه‌سُرای حریم قدس تو هستی مویه‌کنان‌اند انبیا و ملائک مهدی صاحب‌زمان! یگانۀ هستی! آجَرَکَ الله فِی مُصیبةِ جَدّک پرچم سرخی به یاد جد تو در باد: زلف به خون آشنای حضرت یحیی گریه‌کنان حسین بوده و هستند: آدم و موسی و مصطفی و مسیحا رنج تو دید و ز دست رفت شکیبش صبر جمیلت کجا و طاقت ایوب؟ داغ تو دید و گذشت از غم یوسف موج سرشکت کجا و دیدۀ یعقوب؟ هرچه از آن ظهر داغدار شنیدیم اشک تو فرموده بود و چشم تو دیده: «هم سر از تن جدا و هم تن بی‌سر هم رخ خونین و هم گلوی بریده»... از پس آن عصر سوگوار، هماره یکه‌سوار غروب‌های صحاری! آه نه، آتش گرفته است دلت را اشک نه، خون است از نگاه تو جاری صبحِ ظهورت کجاست منتقم عصر؟! عصر تو کی می‌رسد؟ که منتظرانیم تشنۀ آن‌دم که لب ز آب ببندیم زخمیِ آن‌دم که سر به پات فشانیم ✍️حسن صنوبری
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش... سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمی مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کربلا، جانش، میان طف، سپر تیغ و نیزه‌ها می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش.. سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده نالۀ فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش ✍️مریم سقلاطونی
چه جمعه‌ها که یک به یک غروب شد، نیامدی چه بغض‌ها که در گلو رسوب شد، نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت‌شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی برای ما که خسته‌ایم و دل شکسته‌ایم، نه! ولی برای عده‌ای چه خوب شد نیامدی! تمام طول هفته را به انتظار جمعه‌ام دوباره صبح، ظهر نه، غروب شد نیامدی... ✍️مهدی جهاندار
حاصل عمرِ ز خود بی‌خبران آه بُوَد هرکه از خویشتن آگاه شد، آگاه بود نتوان در حرم قدس به پرواز رسید پر سیمرغ در این راه پرِ کاه بود... از وصول آن‌که زند دم، خبر از راهش نیست آن بُوَد واصل این راه که در راه بود ای که کام دو جهان را ز خدا می‌طلبی هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود از وصال رخ او بی‌ادبان محرومند گل این باغ ز دستی‌ست که کوتاه بود می‌رسد جاذبۀ عشق به فریاد مرا یوسف آن نیست که پیوسته در این چاه بود «صائب» از کشمکش ردّ و قبول آسوده‌ست هرکه را روی دل از خلق به اَلله بود ✍️صائب تبریزی
💠 روز 💠 ❇️ پیشگویی امام حسین (ع) درباره حضرت حجت (عج) 🔻امام حسین علیه‌السلام: لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی، فَیَمْلاَءُها عَدْلاً وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، کَذلِکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِصلی الله علیه و آله یَقُول. ◻️اگر از دنیا بجز یک روز باقی نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانی خواهـد کـرد تا اینکه مردی از خاندان من ظهور کند، و دنـیا را پـر از عـدل و داد کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین شنیدم. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳ @HawzahNews
زیارت امام حسین (علیه السلام) را از دست ندهیم؛ هر چند از راه دور ... «صَلّی‌الله‌ُعَلَیك‌َیاأباعَبدِاللهِ» حضرت‌ امام صادق(علیه السلام)فرمود: ... این ذکر را ۳ مرتبه بگو؛ چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد!
حضرت زینب(سلام الله علیها) نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن اگر چه  غنچه ی بی آب، هرگز نشکفد اما در فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن به چشم خارجی ما را تماشا می کند، کوفی به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن اگر بهر نماز شُکر  می خواهی وضو سازی ندارم آب با خاک سر زینب، تیمم کن تو قلب عالم امکانی و آگاهی از قلبم به دریا با نگاه خود بگو، کم تر تلاطم کن نگه با اختیار و اشکِ من بی اختیار آید ز برج نی، نظر، ای ماه من! امشب به انجم کن اگرچه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن ✍حاج علی انسانی
این شعر از حافظ ،می تواند مناسب مرثیۀ حضرت زینب(سلام الله علیها)باشد: زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر می‌سودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود ز موج شوق تو در بحر بی‌کران فراق اگر به دست من افتد فراق را بکشم که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب قرین آتش هجران و هم قران فراق چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده‌ست تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق ببست گردن صبرم به ریسمان فراق به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ به دست هجر ندادی کسی عنان فراق ✍حافظ
👇یک شعر بسیار عالی برای جانبازان عزیز👇 زمانه خواست تو را ماضی بعید کند ضمیر مفرد غایب کند، شهید کند شناسنامۀ درد تو را کند تمدید تو را اسیر زمین، مدّتی مدید کند به دستمال نسیم آمده‌ست این پاییز که زخم‌های اناری‌ت را سپید کند میان بقچۀ عطرش نشد که دخترِ باد سپیده‌دم گلِ زخمِ تو را خرید کند زده‌ست خیمه بر این باغ، ابری از اندوه که ردّ پای تو را نیز ناپدید کند زمانه بافت لباس عزا به قامت تو که خود تهیّۀ اسباب روز عید کند زمانه خواست که در خانقاه تاول‌ها تو را مراد کند، درد را مرید کند کنون زمانۀ شاعر چه از تو بنویسد؟ خدا نصیب غزل، مصرعی جدید کند حدیث توست اگر قصه سازد از «منصور» مقام توست اگر وصف «بایزید» کند □ خدا نخواست سرت را فقط بگیرد، خواست که ذرّه‌ذرّه تمام تو را شهید کند ✍️محمدسعید میرزایی