شاعر:فاضل نظری
موضوع:امام علی (علیهالسلام)
گونه:مدح و منقبت
قالب شعر:غزل
وزن:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
————————-
به تعداد نُفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
قلندرها و درویشان و حقگویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قلهوالله است
ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون میشود، جاه است...
سکوتی سایه افکندهست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید
چه تسبیحیست این؟! آه است، این آه است، این آه است
نمیخوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است
به سویش بسکه مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است
💠 #حدیث روز 💠
💎معرفی زیانکار از سوی امام کاظم (ع)
🔻 امام كاظم عليهالسلام:
اَلْمَغْبُونُ مَن غَبَنَ مِنْ عُمْرِهِ ساعَةً
❇️ زيـانـكار كسى است كـه ساعتى از عمر خويش را باخته است.
📚 حياة الامام موسى بن جعفر عليهالسلام، ج ۱، ص۲۸۰
•┈┈••✾••┈┈•
مبعث پیامبر اعظم،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)
بر عالم بشریت ، بخصوص ، بر مسلمانان ، مبارک باد
🌸🌸 گل تغزل کوثر 🌸🌸
خدا تو را که برانگیخت خاک زیبا شد !
بهار روی تو گل کرد و عالم آرا شد
هر آن که دید تو را یا شنید وصف تو را
مرید جذبه ی آن خط و خال زیبا شد
غلام عزت آنم که در حرا با او
امین وحی خدا آمد و هم آوا شد
تو ای حبیب خدا ای بشیر بخشایش
هر آن چه نعمت حق بود با تو معنا شد
برای روشنی چشم و شادی دل تو
ز سوی حضرت حق بر تو کوثر اعطا شد
کسی که خواند تو را ابتر ، آخر ابتر ماند
ولی به لطف خدا کو ثر تو دریا شد
خدا به فاطمه اش آنچنان عنایت داشت
که هستی دو جهان ، وام دار زهرا(س)
شد
به اعتبار تو و خاند ان اطهر تو
جهان و هر چه در آن بر بشر مهیا شد
گرفتی از دل مردم غبار غفلت را
چنان که چشم خدا بین خلق بینا شد
هزار بیرق شرک و نفاق شد نا بود
ولیک رایت توحیدی تو ما نا شد
نه در خور است شما را ولی به عشق
شماست
گل تغزل « کوثر » اگر شکو فا شد
محمدقولی میاب«کوثر»
۱۴۰۱ -۱۱ - ۲۸
رباعی مبعث
پرواز ملائک به زمین دیدنی است
عرض ادب روح الامین دیدنی است
در غار حرا پر شده عطر صلوات
لبخند محمد امین دیدنی است
#رباعی_مبعث
میثم مومنی نژاد
🌸💐سرود عید مبعث
پیک خدا رسید از سوی خدا محمد
خیز و به خلق عالم بزن صلا محمد
تویی تویی پیمبر، ز سوی ما محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
تو آفتاب جانی تو منجی جهانی
تو ختم انبیایی تو نور جاودانی
تو میدهی به هستی نور و ضیاء محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
بشیری و نذیری سراجی و منیری
حبیبی و طبیبی، رسولی و سفیـری
تو خلعت نبوّت به بر نما محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
تو آسمان دینی، اگر چه در زمینی
عطوفی و رئوفی بزرگی و امینی
تو را تمام هستی زند صدا محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
فراق نور تا کی؟ ظلمت و زور تا کی؟
دخترکان معصوم، زنده به گور تا کی؟
زنان اسیر و مردان برده چرا محمد؟
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
تو فاتح الفتوحی، تو کشتیی، تو نوحی
تو جان جان جانی، تو روح روح روحی
رسالتت مبارک به نسلها محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
خدا بود مُعینت علی است جانشینت
به عزم آهنینت به جاودانه دینت
بزن علیه بُتها دم از خدا محمد
اقرأ یا محمد اقرأ یا محمد
(استادسازگار)
🌸💐سرود عید مبعث
تو بزرگ انبیایی یا محمّد
تو بشر را رهنمایی یا محمّد
از چه در غار حرایی یا محمّد
تو سراجی تو مُنیری تو بشیری تو نظیری
یا محمّد یا محمّد
یا محمّد بر خلایق رهبری کن
از حرا بیرون بیا پیغمبری کن
آفتابا تا ابد روشنگری کن
تیرگی آمد به پایان نور قرآن شد نمایان
یا محمّد یا محمّد
ای تمام انبیا چشم انتظارت
قلب مظلومان عالم بیقرارت
این بود فرمودۀ پروردگارت
یا محمّد «قم فأنذِر» ذات یکتا را «فَکَبِّر»
یا محمّد یا محمّد
مکتبت در پرتو انوار داور
پرورد مقداد و سلمان و ابوذر
تربیت کن حیدر و زهرا بپرور
تو به جان و دل حیاتی تا ابد فُلک نجاتی
یا محمّد یا محمّد
مکّه از تو پرتو ایمان گرفته
دست حق روی سرت قرآن گرفته
دورۀ ظلم و ستم پایان گرفته
ای دمت روح عدالت بر تو زیبد این رسالت
یا محمّد یا محمّد
تو به کل آفرینش رهبر استی
اولین نور، آخرین پیغمبر استی
از تمام انبیا بالاتر استی
درد جانها را دوایی ختم کلِّ انبیایی
یا محمّد یا محمّد
آفتابا جلوه کن بر کلّ هستی
طی شده دور غرور و کبر و مستی
تا به کی انسان اسیر بتپرستی؟
ای جهان زیر لوایت پاسخ نفرین، دعایت
یا محمّد یا محمّد
(استادسازگار)
🌸💐سرود عید مبعث
دوباره بانگ علق – میاد ز غار حرا
فرشته ها می خونن – بخون به نام خدا
یا مصطفی یا رسول
*
با صد شعف می کنم – پر از امید دلمو
از فاطمه می گیرم – عیدی مبعثمو
یا مصطفی یا رسول
*
همه می گن که رخش – یه ماه منجلیه
امشبو ختم رسل – تو دامن علیه
یا مصطفی یا رسول
***
خدا می گه که توئی – رسول آخر من
سلاممو برسون – امشب به حیدر من
یا مصطفی یا رسول
شعرمبعث
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
بخوان که باغ شود غرق در طراوت و نور
بخوان که دفتر گل وا شود به نام بهار
بخوان به نام خدایت که باغ را ببری
به میهمانی گلها، به بار عام بهار
بخوان که با نَفَس پاکت ای مسیحا دم
جهان جوان شود از نو، به احترام بهار
بخوان که عالم و آدم قرار میگیرند
به زیر سایۀ فیض عَلیالدّوام بهار
بخوان که تا سحر ایمان بیاوَرد خورشید
به آیه آیۀ سی جزء از پیام بهار
اگر تو لب بگشایی، به عطر یاس قسم
که دامن گل یاسین شود مقام بهار..
در آستانِ شکوهت شکوفهباران است
که بوی عشق رسیدهست بر مشام بهار..
طلوع فجر رسالت رسید و آمدهاند
فرشتگانِ مقرّب، پی سلام بهار
بخوان که بر سرِ راهت «علی»ست چشم به راه
که اقتدا به پیمبر کند امام بهار
تو ماه چلّهنشینی، «خدیجه» منتظر است
که از دلش بِبَرد غم گلِ کلام بهار
بخوان که لعل لبت ترجمان آب بقاست
بخوان که قولِ کریم تو «عُروةُ الوُثْقی»ست
بس است هرچه به بیراههها سفر کردند
بس است هرچه به بیهوده عمر سر کردند
بس است هرچه به سودای سود، رفت زیان
بس است هرچه که سرمایهها ضرر کردند
بس است، هرچه خزانباورانِ غارتگر
تمامِ حاصلِ این باغ را هدر کردند
بس است هرچه ستمبارگان جادوگر
دعا و ناله و نفرین بیاثر کردند
بس است هرچه به افسون قصۀ پَریان
«هزار و یک شبِ» این قوم را سحر کردند
بس است هرچه بشر منّت از «مَنات» کشید
بس است هرچه به «لات و هُبَل» نظر کردند..
بس است هرچه به شمشیر و نیزه نازیدند
و پیش اهلِ نظر سینه را سپر کردند
بس است هرچه به جرم رَمیدن یک اسب
قبیله را همه تاراج و دربهدر کردند
بس است هرچه که خون ریختند در صحرا
بس است هرچه زمین را ز اشک تر کردند
بس است هرچه که با غنچههای زنده به گور
نهالِ عاطفه را قطع با تبر کردند..
اَلا که میشود از جلوهات جهان روشن!
اگرچه بحث در این جلوه مختصر کردند
بلند، تا ابد آوازۀ تو خواهد شد
جهانگشا خبرِ تازۀ تو خواهد شد
زمان، زمانِ قیام است و امتحان دادن
زمانِ درس محبت، به این و آن دادن
الا رسول بهارآفرین، ارادۀ توست
نجاتِ باغِ گل از پنجۀ خزان دادن
به یک اشارۀ چشم تو، ای یتیم قریش!
تمام مزرعه را آب میتوان دادن
اگر چه هست «معاد از پی معاش» آری
ثواب اگر چه بود، رسمِ آب و نان دادن
غذای روح، به این مردم فقیر بده
که سعی توست طراوت به بوستان دادن
درون سینۀ این قوم، جای دل، سنگ است
تویی و معجزۀ سنگ را تکان دادن..
بگو: کتاب خدا معجز رسالت ماست
رواست بوسه بر این نورِ جاودان دادن..
مسیح از نفس آسمانیات آموخت
ز فیض گوشۀ چشمی به مرده جان دادن
اگر قرارِ تو، دل بردن است از این مردم
اشاره کن به «بلال» از پی اذان دادن
گواه اگر ز تو خواهند «قُل کَفی بِالله»
از این دلیل چه بهتر به کاروان دادن؟..
چه جای صحبت بیگانگان که سهم علیست
تجلّیاتِ جمال تو را نشان دادن
بخوان تجلّی «صَلُّوا عَلَیه» از این جَلَوات
یکیست ذکر خدا و فرشتگان، صلوات
به پای خیز! که دلها ز شوق آب شوند
به یمن نور تو، ذرّات، آفتاب شوند
بخوان! به نام خدا «بِاسم رَبِّکَ الاَعلی»
که لالهها همه پیمانۀ گلاب شوند
امینِ وحی و نبوت! «اَلا بِذِکرِ الله»
بخوان! که با خبر از متنِ این کتاب شوند
سمندِ صاعقه زین کن، خدا نکرده مباد
که بیعدالتی و جهل، همرکاب شوند..
رسولِ نهضتِ بیداری زمان! مگذار
که پلکهای فروبسته، گرم خواب شوند
شتاب کن که روانهای تشنۀ ایمان
رها ز پنجۀ تردید و اضطراب شوند
به یک اشارۀ تو، برگهای پاییزی
لطیف و تازه چو نیلوفرانِ آب شوند
بخوان حدیث محبت که بردگانِ سیاه
در این کویر درخشانتر از شهاب شوند
بگیر دستِ همه پابرهنگان زمین
که این شکستهدلان مالکُالرّقاب شوند
یتیم آمنه! اصحاب سرسپردۀ تو
طلایهدار ظفرمند انقلاب شوند
سحر که آیۀ «أمَّنْ یُجیب» میخوانند
امیدوار دعاهای مستجاب شوند
بگیر دستِ علی را، که با امیرِ عرب
مجاهدان، همه پیروز و کامیاب شوند
چه جای حیرت، اگر یازده ستاره و ماه
به جانشینی خورشید انتخاب شوند
بعید نیست که پروانگانِ اهلالبیت
اسیرِ معنی این شاهبیت ناب شوند
«به ذرّه گر نظر لطف، بوتراب کند»
«به آسمان رَوَد و کارِ آفتاب کند»
#مبعث_رسول_اکرم_ص
#محمدجواد_غفورزاده