#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
نوید تابش ماه صیام می آید
شمیم رحمت حق بر مشام می آید
گمانِ یأس، گناه است آنکه را امشب
به درگه کرمِ "ذوالکِرام" می آید
ز آستانه ی رحمت گذشتن از عصیان
بشارتی است که بر خاص و عام می آید
دو صد گناه، به یک "یا اِلٰه" می بخشند
دو صد جواب به هر یک سلام می آید
ز مرحمت "رمضان المبارک" اش خوانند
مه صیام که با احترام می آید
گشوده است درِ فیض و بندگان، همه را
پیِ شتابْ بر این در پیام می آید
✍مرحوم حاج سیدرضاموید
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده
در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده
ماه رمضان و ماه مهمانی توست
در محفل مهمانی خود راهم ده
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ
💠 حلول ماه مبارک رمضان تبریک و تهنیت باد.
#ماه_رمضان
#کانال_شعر_سبک_نکات_مداحی
﴿آدرس های ما در فضای مجازی﴾
♦️اینستاگرام
@majide_taheri
♦️تلگرام
https://t.me/sher_sabk_maddahi
♦️ایتا
https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi
♦️سایت کانون فرهنگی ولایت
Www.vmadahi.ir
♦️سایت انتشارات طاماه
Www.taamaah.ir
♦️وبلاگ آموزش مداحی
Www.amoozeshmaddahi.blogfa.com
♦️مجالس مجیدطاهری
https://eitaa.com/joinchat/2062811379C11af63ce94
♦️اشعارمجیدطاهری
https://eitaa.com/joinchat/3851813558C9b3f122bc2
♦️انتشارات طاماه(کتاب های آموزش مداحی)
https://eitaa.com/joinchat/897778361Cbc2fb75cf3
♦️پیام از طریق ایتا جهت آموزش مداحی
09905286200
♦️♦️♦️♦️♦️
♦️تماس مستقیم جهت آموزش مداحی و دعوت مجالس
09121838268
#حاج_مجیدطاهری
غزل شب عید
🌷امید بسته ایم و به خورشیدمی رویم
ما دل شکسته ایم و به امید می رویم
🌷سنگی که دوستانه به این ره فکنده اند
شد چون ستاره ای که درخشید می رویم
🌷گفتند هرکه خون به دلش شد گذرکند
در دل چه لاله هاست که روئید می رویم
🌷در راه یک ندا که منادا شدیم ما
آن نور مشرقی که بتابید می رویم
🌷با دوستان هیئتی ِ گریه کن شبی
این چشم ها که خوب بگرئید می رویم
🌷تا صبح می رویم به قلبی پر از نشاط
نیت زیارتست و شب عید می رویم
🌷گفتیم کربلا و الی الله شد نصیب
یک عمر گشت تا که به توحید می رویم
🌷پیرغلام ها که به آنجا رسیده اند
گویند چشم شب که بخوابید می رویم
🌷از هرگناه توبه به شوقش نموده ایم
این شوق تا که خوب بجوشید می رویم
🌷«طاهر» به شوق باغ شهادت بخوان،بدان
صبح بهار، لاله که خندید می رویم
🖋مجیدطاهری
دوبیتی های باباطاهر
وزن:مفاعیلن مفاعیلن فعولن
————————————-
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا تو بینم
به سر شوق سرِ کوی ته دیرم
به دل مهرِ مه روی ته دیرم
بت من! کعبۀ من! قبلۀ من!
تهیی، هر سو نظر سوی ته دیرم
دلم بیوصل ته شادی مبیناد
به غیر از محنت، آزادی مبیناد
خرابآبادِ دل، بی مَقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد
غم عشقت بیابون پرورُم کِرد
هوای وصل، بی بال و پرم کرد
به مو گفتی: صبوری کن، صبوری
صبوری طُرفه خاکی بر سرم کرد
یکی درد و یکی درمون پسندد
یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمون و درد و وصل و هجرون
پسندُم آنچه را جانون پسندد
خوشا آنان که سودای تو دیرند
که سر پیوسته در پای تو دیرند
به دل دیرُم تمنای کسانی
که اندر دل تمنای تو دیرند
نمیدونُم دلُم دیوونۀ کیست؟
کجا میگردد و در خونۀ کیست؟
نمیدونم دل سرگشتۀ مو
اسیر نرگس مستونۀ کیست
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
این سحرها در زلال ربّنا گم میشویم
این سحرها آسمان گم میشود در بال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
✍️علیرضا قزوه
﷽
"براي حضرت خديجه صلوات الله عليها"
دلم می خواست امشب اشک، چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی بازهم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را
نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را
چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را
به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را
برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود
همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود
الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه
الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه
الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه
یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه
قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن
کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت
صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد
وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی
کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی
میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی
ببین که دست های تازیانه می رود سویش
همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش
محمدعلي بياباني
#حضرت_خدیجه_س
شور حضرت خدیجه سلام الله علیها
سلام روح القدس سلام رب جلیل
به مادر کوثر و به دختر سلسبیل
چه بانویی در قریش همیشه او بی نظیر
چه همسری بر رسول هماره او بی بدیل
قطره ای از قهر او عذاب طوفان نوح
گوشه ای از مهر او عبور موسی ز نیل
یگانه بانو که بر دو قبله خوانده نماز
سجده به بت کی کند ؟ پیرو دین خلیل
بطن چنین بانویی ظرف امامت شده
از افق او دمید آل نبی را سلیل
بهر طعامش حرا چله نشینی کند
بهر سلامش رطب شهد شود بر نخیل
شاخه ی گل روی دست قابض روح آمده است
پر شده در باغ وحی بوی گلاب و رحیل
رسد به خیرالبشر تسلیت از کردگار
رسد به خیرالنسا تعزیت از جبرئیل
جامه ی پیغمبر است جای کفن بر تنش
نخواست حتی کفن ز روزگار بخیل
نبود بیند دگر که بین دیوار و در
دختر او شد شهید کودک او شد قتیل
نبود تا بنگرد که تشنه ای روی خاک
سنگ خورد بی حساب تیر خورد بی دلیل
نبود تا بنگرد به دست و پای امام
حلقه ی زنجیر ها چگونه بسته دخیل
....
میثم مومنی نژاد
#حضرت_خدیجه_س