شاعر:فاضل نظری
موضوع:امام علی (علیهالسلام)
گونه:مدح و منقبت
قالب شعر:غزل
وزن:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
————————-
به تعداد نُفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
قلندرها و درویشان و حقگویان و عیّاران!
من از راهی خبر دارم که ذکرش قلهوالله است
ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن
که از دل آخرین حبّی که بیرون میشود، جاه است...
سکوتی سایه افکندهست همچون ابر بر صحرا
شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید
چه تسبیحیست این؟! آه است، این آه است، این آه است
نمیخوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست
که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است
به سویش بسکه مردم چون گدا دست طلب دارند
جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست
به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است
وزن: فاعلات ُ مفعولن فاعلات ُ مفعولن
————————————-
با علی اگر گوییم طرز حق شناسی را
در جهان فرا گیریم طرد نا سپاسی را
با علی اگر گوییم عالمی بپا گردد
با علی اگر خوانیم دل پر از صفا گردد
مدح ساقی کوثر حق به روز و شب گوید
ذکر آن خدا منظر دل به تاب و تب گوید
در هوای وصلش من بی قرار و حیرانم
می سزد بیارایم در هوای او جانم
وصف او ز حق بشنو هل اتی علی الانسان
آیه های رحمانی آورد ز او قرآن
سیدالوصیین است خاتم النبیین را
هر که را نبی مولا، باشدش علی مولا
تا قیامت از نسلش می کنند امامت ها
می کنند امامت ها نسل او قیامت ها
———————————-
گوشواره: یاعلی علی مولا
شاعر: مجیدطاهری
یاعلی
هستی ام دارد تمنا یاعلی
ای دلم را کرده احیا یا علی
نقش امضایت به پای کائنات
نقش قلبم دارد امضا یاعلی
ذکر عشقم از نخستِ زندگی
بی گمان همواره تنها یا علی
اولین حرفی که در یادم نشست
مادرانه حرف بابا یا علی
بای بسم اللهِ قرآن شاهد است
خلقت عالم شده با یاعلی
زندگی را نیست راهی جز همین
خضرِ رَه، آموخت بر ما یا علی
آشکارا گشت در روز غدیر
ذکر حق و ذکر مولا یا علی
پرچم اسلام بالا می نشست
تاصدا می رفت بالا یا علی
غزوه های مصطفی یک رمز داشت
رمزجانبخش مسیحا یا علی
فاطمه با همسری اش خواسته
تا شود فریادِ دنیا یاعلی
از شهیدان بشنوید این ذکر را
فرق دارد لحن آنها یاعلی
اربعین راه نجف تا کربلا
هست رستاخیز و غوغا یا علی
تاظهور غایبِ عصر و زمان
زندگان دارند آوا یا علی
"طاهر" امروز آورَد این ذکر را
تا رسد بر داد فردا یاعلی
✍مجیدطاهری
ای خواب به چشمی که نمیخفت بیا
ای خنده به آن غنچه که نشکفت بیا
دیوار و در کوفه زبان شد که مرو
امّا چه کنم فاطمه میگفت بیا
✍حاج علی انسانی
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که در چاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکره می رود
آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیمه سر، نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ایی که در دل شب راه می رود
شاعر : قیصر امین پور
به نماز بست قامت كه نهد به عرش پارا
به خدا علي نبيند به نماز، جز خدا را
چو بگفت نام « الله» و ادا نمود « اكبر»
بگرفت هيبت حق همه ملك ما سِوي را
نَبًوُد زسجده خوشتر، به خدا قسم، علي را
كه خداي مي پسندد به سجود او دعا را
به نماز آخرينش چه گذشت؟ من ندانم
كه نداي دعوت آمد، شه ملك«هل اتي» را
شب تار از اين مصيبت، بدريد سينه خود
اثرات اين سحر شد همه جاي آشكارا
چه گذشت يارب آن دم به دل غمين زينب؟
چو بديد غرفه در خون،سر و روي مرتضي را
زشهادت علي شد چو تمام صبر زينب
چه كند اگر كه بيند شهداي كربلا را؟
زگناه خود به محشر چه غمت بود «حسانا»
كه ولاي او كشاند بسوي بهشت ما را
✍حبیب چایچیان(حسان)
هر چند زخم کاری روی سرم شدی
اما علاج این دل زخمی ترم شدی
ای تیغ حاجتم که روا شد ولی بدان
تیری به قلب غم زدۀ دخترم شدی
از آن زمان که شاخه یاست شکسته شد
چشمت هنوز بر در و دیوار مانده است
سی سال رفته است ولی جای آن طناب
برروی دست و گردنت انگار مانده است
آنقدر زخم ضربه دشمن عمیق هست
زینب برای بستن آن زار مانده است