عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد شکر که آن رفت
یک بیت از قصیدۀ قاآنی
چه زود از دست ما ماه خدا رفت
مه تسبيح و تهليل و دعا رفت
مه احيا مه شب زنده داري
مه روزه مه صدق و صفا رفت
مهي که بود از فيض و سعادت
نفس، تسبيح و خوابِ آن عبادت
*
مه يا نور و يا قدوس و يارب
شبش از روز و روزش بهتر از شب
خوشا آن روزه داران را که دانم
محبت بود در دل، ذکر، بر لب
به خلوتگاه شب اختر فشاندند
کميل و افتتاح و ندبه خواندند
*
سحر بود و مناجات و دعايش
دعاهاي لطيف و دلربايش
خوش آنکو داشت خلوت با خداوند
دريغ از لحظه هاي با صفايش
کجا رفتند شب هاي منيرش
چه شد بوحمزه و جوشن کبيرش
*
چه ماهي ماه حي ذو المنن بود
چه ماهي ذکر حق نقل دهن بود
چه ماهي ماه غفران ماه رحمت
چه ماهي ماه ميلاد حسن بود
چه ماهي دل ز ايمان منجلي بود
علي بود و علي بود و علي بود
*
مه احيا مه مولا علي بود
علي شمع دل و دل با علي بود
تو گويي با علي بوديم تا صبح
چه مي گويم نفس ها يا علي بود
چه شد آواي يارب الکريمش
دعاي يا عليُّ يا عظيمش
*
وفا و عشق و ايمان بود اين ماه
مگو، شيرين تر از جان بود اين ماه
بهشت سبز انس عبد و معبود
بهار ختم قرآن بود اين ماه
فروغ روح از بدرش گرفتيم
شرف از ليله القدرش گرفتيم
*
الا اي دوستان عيد صيام است
چه بنشستيد اين عيد قيام است
طلوع صبحدم را اين روايت
هلالِ ماه، نور اين پيام است
خوشا حال تمام روزه داران
که حسرت شد نصيب روزه خواران
*
ره صدق و صفا پوييد امشب
جمال يار را جوييد امشب
وضو گيريد با عطر بهشتي
به مهدي تهنيت گوييد امشب
خوش آن عيدي که با دلدار باشيم
همه با هم کنار يار باشيم
*
اگر چه عيد فيض و عيد نور است
اگر چه عيد شوق و عيد شور است
اگر چه عيد مجد است و سعادت
تمام عيدها روز ظهور است
بدون يار، گل خار است خار است
گل نرگس اگر آيد بهار است
*
الا اي شمع بزم آشنايي
ندارد بي تو چشمم روشنايي
دلم خون شد دلم خون از جدايي
گلم، باغم، بهارم کي مي آيي
الهي عيدِ بي تو باز گردد
بيا تا عيد ما آغاز گردد
------
با صرفنظر از برخی بندها
✍استاد حاج غلامرضا سازگار
🌸 عید سعید فطر بر عموم مسلمانان مبارک باد
@sher_sabk_maddahi
به سبک در وادی محبت
وداع با ماه مبارک رمضان
#وداع
#مناجات_با_خدا
#سبک_مناجات
يا ربي يا الهي
من بنده تو هستم * عهدِ تو را شكستم
پرونده سياهم * مانده به روي دستم
عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو
از خانه ات گدا را * بيرون نمي كني تو
يا ربي يا الهي
دل با صفا نكردم * از تو حيا نكردم
بر توبه نامه خود * اصلاً وفا نكردم
شرمنده ام نبردي * هر گز تو آبرويم
تازه اجازه دادي * با تو سخن بگويم
يا ربي يا الهي
پيش تو سر بزيرم * حُبِّ تو در ضميرم
آيا شود كه روزي * از عشق تو بميرم
ممنوم از عطايت * آیا دهی لياقت؟
بار دگر ببينم * اين سفره ضيافت
يا ربي يا الهي
آنان که در بهشتند * خاک مرا سرشتند
بر صورتم از اول *نام علی نوشتند
من مست گريه هستم * اشكم شده شرابم
زهرا گرفته دستم * عبد ابوترابم
يا ربي يا الهي
آهسته تر برادر *شانه زنم به مویت
این لحظه های آخر *بوسه زنم گلویت
گویم به چشم خونبار*دیدی شدم گرفتار
حسین خدانگهدار
سرمست وصل یاری*پا بر دلم گذاری
دشمن گرفته دورم *مارا به که سپاری
آئینه ام مبادا *در زیر پا بیفتی
باضربِ نیزه داری *تو از صدا بیفتی
بی اکبر و علمدار *کارم کشد به بازار
حسین خدانگهدار
✍#قاسم_نعمتی
با حذف و گزینش
#ماه_خدا
#رمضان_المبارک
(وداع با ماه رمضان)
اَلا ای ماه مِهر و رحمت و غفران ، خداحافظ
که در قدرِ تو نازل شد ز حق، قرآن خداحافظ
ضیافت بود و ما مهمانِ این خوان کرم بودیم
اَلا ای ماه جود و نعمت و احسان خداحافظ
همه لبریز ، بودیم از معاصی و خطا ، اما...
گذشتی از خطا و لغزش و عِصیان خداحافظ
چه شبها را سحر کردیم با آه و فغان، زیرا
سرشک دیده میبارید بر دامان ، خداحافظ
"شب قدر" تو را ما قدر دانستیم و از لطفت
مناجات و دعا خواندیم و "یا سبحان" خداحافظ
دل خود را رها کردیم در بحر فضیلت ها
تو بودی کشتی و حق بود کشتیبان خداحافظ
"اَجِرنا یا مُجیر" و ذکر "یا قدّوس" ما را بُرد
از این خاک سیه تا عرشِ الرّحمٰن خداحافظ
دل ما غرق اندوه است و بیمار توایم ای ماه!
تو بودی بر تن بیمار ما ، درمان خداحافظ
به تن کردیم "جوشن" در شب "قَدر"ت به این امّید
مبادا نزد اهریمن شویم عریان خداحافظ
امید ماست ای ماه خدا ، سال فرج باشد
همین امسال آید شهریارِ جان خدا حافظ
بنای ظلم اگرچه سرکشیده باز ، تا افلاک
کند با تیشهی عدلش ز هم ویران خداحافظ
تو هم ای ماه! زخمی را به دل داری از آن تیغی
که چشم عالم از جورش شده گریان خدا حافظ
دو تا شد فرق مولا در شب قدر تو با شمشیر
به دست اِبن مُلجَم بندهی شیطان خداحافظ
الا ای ماه فیض حق! به حق (ساقی) کوثر
بگیر از لطف، دست ما تو در میزان خدا حافظ
✍سید محمدرضا شمس (ساقی)
پنجم شوال(فردا) ورود حضرت مسلم(علیه السلام) به کوفه
پس از دعوت كوفيان از امام حسين علیهالسلام و ارسال نامههاي بيشمار براي وي و درخواست از آن حضرت جهت رفتن به كوفه و برعهده گرفتن رهبري قيام بر ضد يزيد بن معاويه آن حضرت، پسرعمويش مسلم بن عقيل علیهالسلام را با نامهاي به سوي كوفيان اعزام كرد.
مسلم بن عقيل علیهالسلام در پانزدهم ماه مبارك رمضان سال 60 قمري از مكه معظمه خارج گرديد و از آن جا به مدينه منوره رفت و پس از تجديد ديدار با خانواده خويش و زيارت قبر شريف پيامبر صلی الله علیه و آله و وداع با آن مضجع مطهر به سوي كوفه حركت كرد و در روز پنجم شوال همان سال وارد شهر عظيم كوفه گرديد[۱] و در خانه مختار بن ابيعبيده ثقفي كه از شيعيان مبارز و از مخالفان سرسخت بنياميه بود، سكونت گزيد.
شيعيان مخلص و انقلابيون كوفه كه از حضور مسلم بن عقيل علیهالسلام به عنوان نماينده و سفير امام حسين علیهالسلام در اين شهر آگاه شدند، دسته دسته به سوي وي شتافته و به وي خيرمقدم گفتند. هنگامي كه گروهي از آنان در حضور مسلم علیهالسلام اجتماع ميكردند، وي نامه امام حسين علیهالسلام را براي آنان ميخواند و مردم به خوبي گوش فرا داده و از شوق ديدار قريب الوقوع آن حضرت، گريه ميكردند.
پس از آمادگي نسبي مردم مسلم بن عقيل علیهالسلام از آنان براي امام حسين علیهالسلام بيعت گرفت و تعداد هيجده هزار تن از انقلابيون كوفه در نخستين روزهاي ورود مسلم با وي بيعت كردند. مسلم بن عقيل علیهالسلام نامهاي به محضر امام حسين علیهالسلام نوشت و آن حضرت را از وضعيت كوفه و بيعت مردم با وي، باخبر گردانيد و از امام حسين علیهالسلام درخواست نمود كه به سوي كوفه حركت كند تا شخصاً رهبري مردم را برعهده گيرد.
از آن سو هواداران بنياميه و طرفداران يزيد بن معاويه، همانند عبدالله بن مسلم حضرمي، عماره بن عقبه و عمر بن سعد كه از صاحب نفوذان كوفه بودند، براي يزيد بن معاويه نامههايي به شام ارسال كرده و او را از وضعيت كوفه و بيعت شيعيان با مسلم بن عقيل علیهالسلام آگاه نمودند و از وي درخواست كردند كه به جاي نعمان بن بشير، عامل وي در كوفه كه با قيام مسلم بن عقيل علیهالسلام برخورد جدي نميكند، شخص ديگري بفرستد كه داراي عزمي قوي و ارادهاي راسخ باشد و در برخورد با مخالفان حكومت، شدت و خشونت به خرج دهد.
يزيد بن معاويه پس از مطالعه نامه هواداران خود در كوفه و مشورت با سرجون مسيحي، تصميم گرفت عبيدالله بن زياد عامل خويش در بصره را با حفظ سمت به حكومت كوفه نيز منصوب كند تا با قساوت و شدتي كه در وي وجود دارد، قيام مسلم بن عقيل علیهالسلام و شيعيان و محبان اهل بيت علیهمالسلام را در كوفه سركوب كند.[۲]
منبع:دانشنامه اسلامی با استفاده از وقايع الأيام (شیخ عباس قمی)، ص 69 و الارشاد (شیخ مفید)، ص 381.