eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
روز عزای شیعیان آن بقعه را دیگر چرا تخریب کردند قبر امامان مرا تخریب کردند یک گنبد ساده و کوچک روی آن بود آن را به شکلی ناروا تخریب کردند لا مذهبان دستور ویرانی که دادند دنیای ما را گوییا تخریب کردند وهابیت حرمت نمی فهمد، محبان با دست خود آن بقعه را تخریب کردند با آه و ناله شیعیان هم آن بنا را قبل از حضور اشقیا تخریب کردند روز عزای شیعیان بود، آن حرم را با گریه های بی صدا تخریب کردند با قلب خون و سینهٔ پر درد آن روز آن را به صد شور و نوا تخریب کردند بقعه که چیزی نیست، اصل دین ما را در مقتل کرب و بلا تخریب کردند ✍سید محسن حبیب اله پور
بقیع و قبور مطهر اشکم به رخ، خونم به دل، آهم به سینه است ای زائرین، ای زائرین این جا مدینه است شهری که خاکش آبرو بخشد به جنّت شهر محمّد شهر قرآن، شهر عترت در هر وجب صدها چراغ راه دارد نقش از قدم های رسول الله دارد این جا محمّد عالمی را رهبری کرد هم یار امّت بود و هم پیغمبری کرد این جا ستمکارانِ کافر عهد بستند پیشانی و دندان پیغمبر شکستند این جا شرار آه جبریل امین ریخت خون از سر و روی محمّد بر زمین ریخت این جا دل پیغمبر اسلام خون شد این جا جگر از پهلوی حمزه برون شد این جا محمّد داغ ها بر سینه اش ماند زنگ غم و اندوه بر آئینه اش ماند این جا قدم بر عرش اعلا می گذارید چون پا به جای پای زهرا می گذارید این جا مراد از قبّة الخضراء بگیرید این جا سراغ از تربت زهرا بگیرید این جاست کعبه نه، ز کعبه بهتر این جاست هم فاطمه هم تربت پیغمبر این جاست آوای وحی آید ز دیوار رفیعش هم باب جبرائیل و هم باب البقیعش در بین آن محراب و منبر جا بگیرید بوسه ز قبر مخفی زهرا بگیرید گلزار وحی و روضه ی طاهاست این جا آتش گرفته خانه زهراست این جا پشت در این خانه نزدیک همین قبر زهرا کتک خورد و علی بگریست چون ابر خورشید در این کوچه ها گردید نیلی بلبل سراپا سوخته گل خورد سیلی این جا امیرالمؤمنین را دست بستند تا با لگد پهلوی زهرا را شکستند این جا کشیده بر فلک آتش زبانه این جا گلی پرپر شده با تازیانه این جا به زیر پای مردم کوثر افتاد تنهای تنها فاطمه پشت در اوفتاد پیوسته چشم شیعه اینجا خون فشان است زیرا زیارتگاه قبری بی نشان است قبری که هر قلبی بیاد او کباب است قبری که تنها زائر او آفتاب است قبری غریب و بی رواق و بی نشانه بر خاک آن صورت نهد طفلی شبانه قبری که مخفی در دل تنگ زمین است خاکش گل از اشک امیرالمؤمنین است قبری که ما گشتیم و پیدایش نکردیم از دور هم حتی تماشایش نکردیم این قبر، قبر دختر پیغمبر ماست با آن که پیدا نیست چون جان در بر ماست این قبر احمد، این بقیع و قبرهایش گل های پرپر گشته اما با صفایش آن فاطمه بنت اسد آن ام عباس این قبر ابراهیم، احمد را گل یاس این مجتبی این قبر بی شمع و چراغش این سید سجاد با آن درد و داغش این باقر و این صادق آل محمّد این قبر عباس آن عموی پیر احمد این قبرها را یک به یک دیدیم اما یابن الحسن، یابن الحسن، کو قبر زهرا این جا محمّد رازها در پرده دارد این جا امیرالمؤمنین گُم کرده دارد این جا شرار، از سینه  عالم برآید جا دارد ار جان از تن میثم برآید ✍حاج غلامرضا سازگار
زیارت ائمۀ بقیع (علیهم السلام) (امام حسن مجتبی (ع) و امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) و امام صادق (ع)) اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَئِمَّةَ الْهُدى، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ التَّقْوى، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الْحُجَجُ على اَهْلِ الدُّنْیا، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَیُّهَا الْقُوّامُ فِى الْبَرِیَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ اَهْلَ النَّجْوى، اَشْهَدُ اَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فى ذاتِ اللهِ، وَکُذِّبْتُمْ وَاُسیئَ اِلَیْکُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُاَنَّکُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّکُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطـاعُوا، وَاَنَّکُمْ دَعائِمُ الدِّینِ وَاَرْکانُ الاَْرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَیْنِ اللهِ یَنْسَخُکُمْ مِنْ اَصْلابِ کُلِّ مُطَهَّر، وَیَنْقُلُکُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِیَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَکْ فیکُمْ فِتَنُ الاَْهْوآءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُکُمْ، مَنَّ بِکُمْ عَلَیْنا دَیّانُ الدّینِ، فَجَعَلَکُمْ فى بُیُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلوتَنا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَکُمُ اللهُ لَنا، وَطَیَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَیْنا مِنْ وِلایَتِکُمْ، وَکُنّا عِنْدَهُ مُسَمّینَ بِعِلْمِکُمْ، مُعْتَرِفینَ بِتَصْدیقِنا اِیّاکُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ وَاسْتَکانَ وَاَقَرَّبِما جَنى وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ ، وَاَنْ یَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکى مِنَ الرَّدى ، فَکُونُوا لى شُفَعآءَ فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَیْکُمْ اِذْ رَغِبَ عَنْکُمْ اَهْلُ الدُّنْیا وَاتَّخَذُوا آیاتِ اللهِ هُزُواً وَاسْتَکْبَرُوا عَنْها ، یا مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا یَسْهُو وَدآئِمٌ لا یَلْهُو وَمُحیطٌ بِکُلِّ شَیْء، لَکَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنى وَعَرَّفْتَنى بِما اَقَمْتَنى عَلَیْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَمالُوا اِلى سِواهُ، فَکانَتِ الْمِنَّةُ مِنْکَ عَلَىَّ مَعَ اَقْوام خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنى بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ اِذْ کُنْتُ عِنْدَکَ فى مَقامى هذا مَذْکُوراً مَکْتُوباً فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ، وَلا تُخَیِّبْنى فیـما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد. منبع:سایت سازمان حج از مفاتیح الجنان، تهذیب الاحکام ج6 ص80، کامل الزیارات ص55.
به مناسبت هشتم ماه شوال، سالروز تخریب بقیع: این بُقعه ی خاکی مجاور با دل ماست اینجا بقیع است و به سنگ و خاک، تنهاست خورشید در افلاک نیست اینجا به خاک است ازاشک دلهای کباب اینجا چو دریاست هر ذره خاکش را به جانم دوست دارم من عاشق و معشوق، فرزندان طاهاست دستی که سیلی زد، حرم را کرده تخریب هر جای خاکش صورت نیلی زهراست وهابیت نا آشنا با راز یاس است یاسین به هر که یاس نشناسد معماست دستور این تخریب از یک فکر خام است ازمیوه های کالِ علم این خام برخاست امروز هم در شیعه می بینید او را عمامه از کف داده جهلش خوب پیداست از حوزه، دانشگاه، از هر مرکز علم تصمیم ِ بی انصاف، دور از فرد داناست حکم اولوالعلم است یک حکم الهی گر تابع رهبر شود، در دست اجراست رهبر ولیِ مطلق از سوی امام است دستور او دستور ذات حی یکتاست تشریح کرده فقرهای معرفت را فقر سیاسی، فقرمیدانی که اینجاست   با رفع این سه می شود رفع حقارت "ما می توانیم" آرزوی ذهن پویاست عدل جهانی، دفع استکبار و ظالم آل سعود و عقل ها محکوم احیاست امید منجی از حرم ها شکل گیرد پشت ضریحِ بُقعه ها امید برپاست در وسعت دنیا حرم سازیم با جان مرکز بقیع و جای آن در قلب دنیاست مجیدطاهری ۹خرداد۹۹  
دو بیت پایانی ناب👌 هرچه دارم تر و خشک من همه اِنعام اوست کاین گلاب و گل همه زآن گلسِتان آورده‌ام او سلیمان‌ست و من مورم بیادش زنده‌ام زنده ماناد آن کز او این داستان آورده‌ام ✍️ خاقانی
زمان: حجم: 911.5K
توضیح دو بیت ناب فوق
بخشی از یک قصیدۀ ناب👌 هر صبح سر به گلشن سودا برآورم وز صور آه بر فلک آوا برآورم در بارگاه صاحب معراج هر زمان معراج دل به جنت مأوا برآورم کی باشد آن زمان که رِسَم باز حضرتش آواز یا مُغیثُ اَغِثنا برآورم از غصه‌ها که دارم از آلودگان عهد غُلغُل در آن حظیرۀ عُلیا برآورم دارا و داور اوست جهان‌ را من از جهان فریاد پیش داور و دارا برآورم زاصحاب خویش چون سگ کهف اندر آن حرم آه از شکستگیِ سر و پا برآورم دندانم ار به سنگ غرامت شکسته‌اند وقت ثنای خواجه ثنایا برآورم سوگند خورد مادر طبعم که در ثناش از یک شکم دوگانه چو جوزا برآورم اسمای طبع من به نکاح ثنای اوست زآن فال سعد از اختر اسما برآورم امروز کز ثناش مرا هست کوثری رخت از گَوِ ثَری به ثُریّا برآورم فردا هم از شفاعت او کار آن سرای در حضرت خدای تعالی برآورم ✍️ خاقانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرم سودای جان دادن به پای مصطفی دارد به پای دوست جان دادن در این عالم صفا دارد اگر دندانی از یارم شکسته وای برحالم به جایش مُثله گردد عضوعضوِ حمزه، جا دارد تمام کینه های دشمنانش را خریدارم شفاعت کاش مولایم به سردارش روا دارد بگِریید ای زنان بر من به امر یار در بیتم ولیکن روضه ها زهرا به خاکم در خفا دارد اگرچه آیه ی قرآن مرا از سابقون داند دلم "یا لیتنی" گویان، هوای کربلا دارد چه غافل بود ابوسفیان که کشته یک مدافع را حریم یار، مهد صد مدافع مثل ما دارد   سلام خاصه ی حق بر تمام اولیای او مجاهد عهد می بندد دهد جان بر رضای او پرنده بال می خواهد کند پرواز در افلاک مدافع، گوی سبقت را ربوده در ره ادراک برای درکِ راه حق سراپا شور باید بود درونِ بینشی از "نور فوقَ نور" باید بود مجاهد داشته در حصنِ آن بینش، به غیب ایمان گِلِ او بوده از عترت، سرشته گشته با قرآن به انگشت اشاره می دود در جنگ با دشمن تسامح نیست در راهش همیشه هست چون آهن تسامح با تساهل با تغافل سَمّ مهلک ساخت به جان هر تماشاچی و جامانده ز یاری تاخت   کنار تربت حمزه صدای گریه ی زهراست صدای سوره ی یاسین و رحمان، نور و اعطیناست به سوز و اشک، پیچیده فراق صاحب قرآن کنار تربت حامیِ او هنگامه ها برخاست مدافع نیست مرده، تربتش تصویرها دارد برای فاطمه مرثیه ی کرب و بلا اینجاست نگه داریدش از سیلی که دیگر جا به صورت نیست مشخص گشته از چشمان خونینش که او تنهاست به پا هر روز می آید بَرَد یک چادر خاکی به چادر، چکه های اشک های مرتضی پیداست مدافع نیست مرده، ناله اش از غربت یار است صدای نعره ی او از پسِ تاریخ، جان افزاست   مدافع، جان خود را کرده موقوف نگهبانی مدافع ها مجزّایند از  ترس و پریشانی نشانِ دست حمزه از کمک بر شانه ها دارند کنار هر حرم از دل همه کاشانه ها دارند مثال حمزه در این عصر چون کوهی ست پابرجا که با وهابی و داعش کند یک جنگ بی همتا نهیب حاج قاسم هست در هر جا طنین افکن مدافع ها و قدسی ها، به فرمانش زره بر تن به تیپ فاطمیون، حمزه ها درصف به خط هستند چو دانه دانه ی تسبیحِ زهرا مختلط هستند به آهنگ تبعیت سرود رهبری خوانند ز خضر خامنه ای مثنویِ دلبری خوانند مجیدطاهری(طاهر) ۱۷خرداد۹۹
به سوی قبله ی تهران نماز عشق می خوانم "الا یا ایها الساقی اَدِر کَاسا" که حیرانم تبرک می برم از نام ارزشمندت ای آقا ! نگاهی، گوشه ی چشمی نما ای جان جانانم زیارت می کنم با یک حرم، جان حرم ها را به افلاک ست پروازم به این درگاه ایمانم سبکبالان درآمیزند با هم در هوای صبح هوای مضجعت مجذوب گرداند دل و جانم خدا عبدالعظیمش را امید قلبها گرداند مُقلّب اوست اینجا آستان دوست درمانم حضوری گر که خواهم با دلی بشکسته و زخمی به این درگاه، مسکینم به این درگاه، نالانم اگر یک اربعین در کربلا توفیق می گیرم تمام روزها درشهر رِی هر سال مهمانم "کَمَن زارَالحُسَینَت" روی کاشی ها تجلی کرد دراینجا یاد شش گوشه حزین و زار و گریانم به زیر بال هایت ذاکران آرام خوابیدند به صحنینت به یاد مسلمیه ابر بارانم شب جمعه مناجات حرم را دوست می دارم امیدعفو می پیچد در این درگاه از عصیانم مرا با صدق وارد کن خدایا "رب ادخلنی" که من افتاده از پا، ناگزیرم، غرق حرمانم مرا پرواز ده تا خود خدایا "رب اخرجنی" به زیر سایه ی شخص کریمی دادی اسکانم زیارت نامه می خوانم به لحن دوستان، آقا غریبان را قریبان کن الا ای مهر تابانم اصول فقه با فقه وِلایی گشت تعبیرت وَلایت در وِلایت بانی بُرنای بنیانم به عبداللهی و عبدالعظیمی ات دخیلم من کشیدم از همه غیر از شما تا دوست دامانم "هنیئا لک" به آن محضرنشینی ها "هنیئا لک" امام غائبم را سیدا ! دیری ست عطشانم تلالوهای خورشید از حضورت آشکارا شد فقیهان را نشانی از حضور یار می دانم فرج نزدیکِ نزدیک است "کمن زارالامام" اینجاست به این درگاه می آیم که سخت از یار پنهانم *** به این خاطر دراینجا روضه ی بی دست می خوانند به دستان بریده پای عهد دوست می مانم دلم تنگ است، یاران کشته یک یک پیش چشم من روم تا علقمه تا تازه گردد عهد و پیمانم حسین و فاطمه بر پیکرم نالان و گریانند چنین جاری ست اشک من به آغاز و به پایانم صدای انتظارِ طفلِ اشک آید، عطشناک ست به این مرثیه من تا روز حشر آئینه گردانم سرشته شد گِلم با اشک و خون دل، بدان"طاهر"! حرم از اشک دارم ملتجای اشک، ایوانم مجیدطاهری ۲۳خرداد۹۹
هدایت شده از سجاد