خردورزی سیاسی امام رضا (ع) توطئه مامون را خنثی کرد -
_درباره حرکت امام رضا(علیه السلام) از مدینه در روز دحو الارض(۲۵ذیقعده)
_شهادت و تشییع
| Mehr News Agency
https://www.mehrnews.com/news/6124825/%D8%AE%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B9-%D8%AA%D9%88%D8%B7%D8%A6%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D9%86%D8%AB%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF
#چهارپاره
#امام_جواد_علیه_السلام
آن قد°ر گفته ایم به جان جوادتان
ماخود حساب جان شما را نکرده ایم
این خانواده که همه از جان گذشته اند
در سائلی چه با گل زهرا نکرده ایم؟
در پنج روز عمرِ گل ای رهگذر، دریغ
جز گل فروشی از تو به گل سود می رسد؟
بیش از هزار سال از این باغ برده ایم
کی وضع و حال عشق به بهبود می رسد؟
باران گرفت، دیده ی ابری، بقیعی است
ماه بقیع روی به بغداد کرده است
تکرارِ بی وفایی همسر چه جانگزاست
تاریخ، مثل صاعقه فریاد کرده است
این بیست و پنج سال چه با این امام شد
قلب شکسته رو به خدا برد خانه کرد
امواج غم به مُعجزِ موسی نکرد رحم
قومش تلافی همه در این زمانه کرد
جان صدف که غوطه به دریای زهر خورد
گوهر شکست و وسعت دریا کویر شد
دست جواد با همه جودش گشوده ماند
تا روزِحشر، ماهِ همیشه منیر شد
"طاهر"
#مجیدطاهری
۳۱تیرماه۹۹
شهادت جواد الائمه سلام الله علیه
آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر
می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر
عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند
با دست خونین مقاتل ، آه مادر
دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من
من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر
بازا که سر بگذارد این دریای غربت
با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر
لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد
قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر
مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان
در زیر خنجر هست مشکل آه مادر
مادر رضایت را خبر کن تا ببیند
آتش فتاد او را به حاصل آه مادر
#شهادت_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
✍میثم مومنی نژاد
به نام خدا
#شهادت_امام_جواد_علیه السلام
#استاد_غلامرضا_سازگار
____🍃🌺🍃_______
به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را
زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را
درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم
كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را
قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد
كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را
بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل
كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را
بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي
كه خوردم سالها خون دل غم پرور خود را
چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا
اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را
اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم
گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را
به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا «ميثم»
سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
تشنه ی آب و عاطفه هستی
از نگاهت فرات می ریزد
از صدایِ گرفته ات پیداست
عطش از ناله هات می ریزد
نفست بند آمده؛ ای وای
عاقبت زهر کار خود را کرد
عاقبت زهر، زهر خود را ریخت
جامه های عزا تنِ ما کرد
تشنگی سویِ چشمتان را بُرد
سینه ی پُر شراره ای داری
کاش طشت مدینه اینجا بود
جگر پاره پاره ای داری
چقدر چهره ات شکسته شده!
تا بهاری، چرا خزان باشی!؟
به تو اصلاً نمی خورد آقا
که امامِ جوان مان باشی!
گیسوانت چرا سپید شده؟
سن و سالی نداری آقاجان!
دردِ پهلو گرفته ای نکند !؟
که چنین بی قراری آقاجان؟
شهر با تو سرِ لج افتاده
مرد تنهایِ کوچه ها هستی
همسرت هم شکست قلبت را
دومین مجتبی شما هستی
تک و تنها چه کار خواهی کرد؟
همسرت کاش بی قرارت بود!؟
چقدر خوب می شد آقاجان
لااقل زینبی کنارت بود
باز هم غیرت کبوترها !
سایه بانت شدند ای مظلوم
بال در بالِ هم، سه روز تمام
روضه خوانت شدند ای مظلوم
کاظمینِ تو هر چه باشد، باز
آفتابش به کربلا نرسد
آخر روضه ات کفن داری!
کارت آقا به بوریا نرسد
جای شکرش همیشه می ماند
حرفی از خیزران و سلسله نیست
شکر، در شهر کاظمین شما
خیره چشمی به نام حرمله نیست
#وحید_قاسمی
#امام_جواد_ع_مدح
کبوتر آمده امشب زیاد گریه کند
به هرکجا که دلش سرنهاد گریه کند
به وقت خواندن اذن دخول میخواهد
اگر که حال خوشی دست داد، گریه کند
و زائری که به مشهد رسیده میداند
که در کجای زیارت زیاد گریه کند
برای اینکه شفاعت کند امام رئوف
در آستانهی بابُ الجواد گریه کند
✍ #مرتضی_حیدری_آل_کثیر
" بنام خدا"
سالروز ازدواج امیرالمؤمنین علی علیه السَّلام و حضرت فاطمه ی زهرا سلامُ الله عَلَیْها بر همه ی مؤمنین مبارک باد.
-----------
آسمان عرصه ی رؤیایی دریا باشد
جز علی کیست که شایسته ی زهرا باشد
در صدف غیر تجلّیگه یک گوهر نیست
لایق همسری فاطمه جز حیدر کیست؟
آیه ی نور گل از دشت و دمن می گیرد
وَالْقَمَر جلوه ی وَالشَّمْس شدن می گیرد
وَالْقَمَر فاطمه وَالشَّمْس پسر عَمِّ رسول
آیه در حال صعود است نه در حال نزول
می دهد عطر به گلواژه ی گردون حیدر
خواستگاری کند از فاطمه اکنون حیدر
رمضان نیست ولی عشق به فطریه دهد
زره ای داردو شمشیر که مَهریه دهد
گفت احمد که خدا نیز عنایت دارد
یا علی فاطمه لبخند رضایت دارد
دست در دست گرفتند دو عاشق امشب
چقدَر مثل هم اند این دو شقایق امشب
وا نشد سمت افق پنجره زیباتراز این
نیست در قاب زمان منظره زیباتر از این
ماه و خورشید چنین جلوه نکردند هنوز
این دو در دیده ی هر آینه فردند هنوز
این که پیوند خدایی ست همه بنیادش
جبرئیل آمده از بهر مبارکبادش
شجر نور چه گلبرگ تمیزی دارد
چه عروسی و چه داماد عزیزی دارد
چه عروسی که فلک ثانی او ناورده ست
آسمان هم به درخشانی او ناورده ست
وه چه داماد که گردون به جمالش نازد
صبحدم نیز به خورشید خصالش نازد
مصطفی فخر کند بهر چنین دامادی
فاطمه اُمِّ اَبیِها به وصالش نازد
مصحف عشق برد رشک به قرآن دلش
دین اسلام بدین قدر و کمالش نازد
گلشن جنّت و رضوان به حضورش بالد
چشمه ی کوثر و زمزم به زلالش نازد
اوّل ماه ، هلال است که نور آورده ست
ماه ذی الْحَجِّه یقیناً به هلالش نازد
هر که در بارگه عشق مدالی دارد
«یاسر» اکنون به همین طُرفه مدالش نازد
**
محمود تاری «یاسر»
#مربع_ترکیب
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا_علیهم_السلام
#عروسی_خوبان
شب عروسیِ خوبان، شبی دل انگیز است
سپهرِ دیدۀ دامادِ ما گُهر ریز است
عروسِ صبح سعادت، خوش و سحرخیز است
فضای جشن حبیبان، محبت آمیز است
سبد سبد گل نرگس تو از بهار بیار
برای آنکه بریزی بپای یار بیار
ترنّم دل میهمان و میزبان عشق است
چه شادمان و غزلخوان، دوان دوان عشق است
بزرگ° رازِ شگفتِ میانمان عشق است
سرودِ شادی یاران در این مکان عشق است
تبسم دل و دلبر به هم چه روح افزاست
شب زفاف گل آغوش عاشقان زیباست
بپای عاشق و معشوق، گل برافشانید
عبوس را به عروسِ چمن بخندانید
لباس شور و شعف بر تنش بپوشانید
دلی که خسته و مانده ست را بجوشانید
خبر خبر که جوانی ز غم شده آزاد
به حجلۀ گل و بلبل قدم زده داماد
عروس، حب علی را به روح و جان دارد
به زیر سایۀ زهرا خوش آشیان دارد
ز نور فاطمه مِهری خدانشان دارد
به دست دسته ی گل، از گلشن جنان دارد
عروس، سوره ای از سوره های قرآن است
عروس، مفتخر از نور عشق و ایمان است
دعا به زوج جوان کرده عاقد دیندار
بزرگِ قوم، شده گرم خواندن اذکار
پر از ثمر بشود زندگیِ شان چو انار
به دختران و پسرهای پاک و هم بسیار
به دست بوسیِ پیرانِ با خرد «طاهر»
پدر و مادر خود را مبر تو از خاطر
(مجید طاهری)
بر اوج محبت علی اوجی نیست
در بحر بجز کرامتش موجی نیست
در کل ممالک و مذاهب به جهان
مانند علی و فاطمه زوجی نیست
#این_عشق_الهی_ست 💚
#شعر_و_سبک_مداحی