eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💐انجمن ادبی مداحان ،امشب در مرکز ولایت برگزارمی گردد. 🔷مهلت حفظ سی شعر تا پایان ماه شعبان می باشد و ان شاالله در ماه رمضان،سی شعر دیگر ارائه می شود.
ادبی مداحان شعری پر از غلط: ماهِ شیرینی و شربت ، ماه شعبان آمده فصلِ شادی و مسرّت ، فصل باران آمده شاخه های رحمت از سوی بهشت آویخته بر سر خوان تنعّم ، عطر ریحان آمده والیان عشق ، از ره می رسند این روزها بر سر اهل وِلا خیر فراوان آمده ای دل از غم شو رها و شاد باش و شاد باش سید و سالار نیکان و شهیدان آمده روز سوم آمده از عرش ، نوری بی نظیر مقتدای دلربا ، شاه محبان آمده بال بگشائید تا معراج حُسن صورتش از فلک ، فوج ملک ، مست و غزلخوان آمده عشق محض و عشق ناب و عشق بی همتا ، حسین علت شور مدام و چشم گریان آمده بسته فطرس بالهایش را به گهوار حسین قاصد پیک سلام ما به سلطان آمده روز چارم آمده عباس ، میر علقمه تشنه کامان را بگو سقای عطشان آمده نخل پُر بار ادب ، جانباز اردوگاه عشق باب حاجات خلائق ، مرد مردان آمده الدخیل ای ساقی لب تشنه ی لب تشنگان بر درت بنگر گدا را دست افشان آمده روز پنجم آمده سجاد ، زین العابدین شهسوار اشک ، مروارید یزدان آمده السلام ای مات اشک چشمت اقیانوس ها دیده هامان از تماشای تو حیران آمده ماه تا کم کم شود کامل به گوش جان شهر مژده ی میلاد لیلای جوانان آمده آمده مرآت پیغمبر ، علیّ بن الحسین بوی اسماعیل و ابراهیم و قربان آمده نیمه ی شعبان هم از عرش الهی بر زمین نور میم و حاء و میم و دال مهمان آمده جان جان ، ارباب جان ، خورشید جان افزای جان بندگان را ده بشارت ، شخص جانان آمده مقصد و مقصود سالک های راه مستقیم ناجی کل بشر ، مجری قرآن آمده غیبتش شد استخوانی در گلوی شیعیان در تبش هر کس که افتاده ، پریشان آمده کاش در گوش زمین پیچد به زودی این پیام چشم بگشایید که مهدی دوران آمده ------------------------------ نقد:درشعر فوق این غلط ها وجود دارد. قافیه های شایگان:شهیدان،محبان،مردان،جوانان،دوران قافیه های ایتاء جلی:گریان،عطشان،حیران،پریشان نتیجه: از ۲۰بیت، ۹بیت آن، دارای غلط قافیه می باشد.
رستخیزشادمانی ماه شعبان آمده آیۀ انا فتحنا جان قرآن آمده صبح سوم، از ره یا نور و یا قدوس ها آیۀ سوم ز آیات درخشان آمده مهر تابیده ز انوار علی و فاطمه  تا حسین از عرش حق بر روی دامان آمده بی قرینی مه جبینی از تبار پاکها نورهستی آفرینی، رکن تبیان آمده زهرۀ ازهر بتابد، ماه از او نور گیرد از حسین آرام یابد تا به امکان آمده صبح چهارم آمده پروانه ای از باغ وصل تا شود او شمع جمع اهل ایمان آمده نام او هم قافیه با یاس، عباسِ حسین با دلی اردیبهشتی مثل باران آمده آمده در دست گیرد پرچم الله را در میان معرکه بر عهد و پیمان آمده با وجودش تا قیامت می‌تراود کربلا تا به علیین رود بی دست، انسان آمده صبح پنجم جوشش زمزم به یارب شد فزون آنکه بود از ابتدا مشهور عرفان آمده زندگی اش یک صحیفه بود از مشق دعا او علی دست و علی هست و علی سان آمده مقتدای سالکان و مبتدای ساجدان هم به عاشوراییان تا حشر برهان آمده ماه شعبان، روز روزش شربت و شیرینی است هریکی بر غم هزار امضای پایان آمده شاد صبح یازده از ماه، دارد مژده ای که علی اکبر ز لیلا در گلستان آمده روزگار از این جوانه شد جوان و سرو قد بر جوان الگوست او آنکه مسلمان آمده خَلق رویش، خُلق و خویش، رزم و بزمش احمدی با دوای روضه بر مردم به درمان آمده شاد صبح پانزده از ماه، روی سامره شد شکوفا چون بهاران، لیک پنهان آمده حضرت مهدی موعود آنکه بود و باید است جان جانان صاحب عصر و دل و جان آمده دین و دل هر دو خراب است از غیابش در دو چشم او که قرآن گفت از حق، بهر عمران آمده نیمۀ شعبان نسیمی از سرکویش رسید چشم واکن تا ببیند دیده طوفان آمده خندۀ گل خواندن بلبل بگوید آشکار شعر جانبخش تو طاهر! جان دیوان آمده
🍃🌿☘🍃🌿☘🍃🌿☘ شعبان و نوید پنج یار آمده است برما سه ولی، دو شهریار آمده است عباس و حسین و دو علی و مهدی یک ماه ولی پنج بهار آمده است
سرود پنج مولود شعبان: قلبم‌از شادی می تپد تا خدا روم از فریاد از نگارانِ شعبان شد روحم از تن دیگر آزاد آمده اول از آنان حسین آقای انس و جان خوش آمدی یا ثارالله۲ ابر رحمت خوش می بارد با خودش مژده ها آرد ماه شعبان ماه جانان جان به همراه خود دارد آمد روز چهارم از ره جانباز کربلا آن مه خوش آمدی ابوفاضل۲ می دمد انوار سادات از فلک نور مناجات ماه رسیدن خوبان ماه شعبان ماه حیات آمده سومین دلبر سجاد آل پیمغبر خوش آمدی گل زهرا ۲ رو به فرداها می رویم روبه فرداهایی روشن گر ز محبت پر کنیم دل خود را دامن دامن آمده چهارمین دلبر گل زیبا علی اکبر خوش آمدی علی اکبر۲ شوردلربایی این است گل به جلوه گری آمد نیمه ی شعبان از نرگس مه جبین پسری آمد آمده پنجمین آقا مهدی فاطمه مولا خوش آمدی یابن الحسن۲
🔷مواد امتحان شفاهی روز پنج شنبه13 اردیبهشت(نوجوانان): 1-حفظ هفت سوره :عادیات-قدر-بینه-تین-علق-ضحی-انشراح 2-صحیح خوانی اشعار و نوحه های ایام فاطمیه (سلام الله علیها) به همراه سبک و ضرب 3-حفظ سه مرثیۀ اول کتاب گام اول مرثیه خوانی(پیامبر ص - مجلس اول حضرت علی ع و مجلس دوم ) 📌ضمناً ان شاءالله از هفتۀ بعد نیز ترم جدید آغاز خواهد شد.
چه حالی با خودش آورد باران در این عصر نه چندان سرد باران خبر دادند او می آید ... از او چه استقبال گرمی کرد باران.... سعید بیابانکی
عبرت از داستان مولوی در مراسم ختم قصۀ جُوحی و آن کودک نوحه‌گر کودکی در پشت تابوت پدر می‌رفت و می‌گریست. همراه گریه و ناله می‌گفت: ای پدر تو را کجا می‌برند؟ می‌خواهند تو را در زیر خاک پنهان کنند. تو را به خانه‌ای تنگ و تاریک می‌برند که در آن، نه نور است و نه آب و نان. در آن خانه نه چراغی روشن است و نه نشانی از آبادی و زندگی در آن است. زمین آن را فرش و حصیر نیست و در و دیوار آن مخروبه است. آنجا که تو را می‌برند، حتی همسایه‌ای نیست که ناله‌ات را بشنود و به فریادت برسد. کودک، همچنان اوصاف گور را می‌شمرد و در پی تابوت پدر بر سر می‌کوفت. جوحی(ملا نصرالدین عرب‌ها) همراه پدر از آنجا می‌گذشت و چون ناله‌های کودک را شنید، به پدر گفت: سوگند به خدا که این تابوت را به خانۀ ما می‌برند. پدر گفت: ابله مشو! جوحی گفت: نشانی‌های کودک را بشنو. آنجا که نه طعام است، نه نور، نه در و دیوار معمور و نه فریادرس، خانۀ ماست. مولوی این حکایت طنزآمیز را در دفتر دوم مثنوی در ذیل این سخن می‌آورد که هر ماهیتی نشانی دارد که بدون آن، ادعایی بیش نیست. می‌گوید: نشانه‌ها را نادیده نگیرید. آنها با شما سخن می‌گویند و بیش از آنچه از زبان‌ها می‌شنوید، صادق و راست‌گفتارند. اگر دو گروه، دو ادعای متفاوت داشتند، اما رفتارشان یکسان بود، سرنوشتشان نیز یکسان است؛ اگرچه در ادعا و سخن، در برابر یک‌دیگرند. آن نشانی‌ها همه چون در تو هست چون تو زایشانی کجا خواهی برست مولوی در مثنوی، دربارۀ اهمیت نشانه‌ها فراوان سخن گفته است. در جایی می‌گوید اگر کسی ادعا کرد که از دریا آمده است، باور نکنید، مگر اینکه سراپا طراوت و سخاوت(در قدیم برای صید مروارید به دریا می‌رفتند) باشد: «گر بدیدی بحر، کو کف سخی؟» اگر کسی گفت من شراب دین نوشیده‌ام، اما هیچ نشانی از شادی و دلدادگی در چهره نداشت، از او روی بگردانید؛ اگرچه در هیئت عالمان باشد و در کسوت واعظان: «در رُخت کو از می دین، فرخی؟» باز می‌گوید: از هیچ کس ادعای پیروی از فلان و بهمان را باور نکنید مگر آن‌که از او بوی فلان و بهمان را بشنوید؛ زیرا «شیر را بچه همی ماند به او.» نشانی‌ها برای دیدن و باور کردن است؛ اما دست‌هایی در کار است که نشانه‌ها را می‌پوشانند؛ همچون دست ظاهرپرستان و تردستی مصلحت‌بینان و توجیه‌گران. نشانه‌ها از درون خبر می‌دهند و آینده را پیش چشم‌های بینا می‌‌آورند؛ اما ظاهرگرایان سر بر آستان اسم‌ها و سمت‌ها می‌گذارند، و از این رهگذر، حقیقت را به مسلخ مصلحت و توجیه می‌برند. عکسی از ماه را در جوی می‌بییند و به آن دل می‌بندند؛ غافل از آن‌که ماه در بالا است، نه اندر آب جو. بر اسم و عنوان قناعت می‌‌کنند و در مسما نمی‌نگرند. دل‌خوش به آنند که خدا را باور دارند و نام او را بر زبان می‌آورند و اوصاف او را می‌شمارند؛ اما هیچ نشانی از خداباوری و حقیقت‌پرستی در شب و روز آنان نیست. مولوی می‌گوید از نشانه‌ها چشم برمدارید که در دادگاه حقیقت، آنچه مسموع است، گواهی نشانه‌ها است، نه قیل‌وقال تو. مردمی که گوش به دعوی مدعیان می‌سپارند و چشم از نشانه‌ها برمی‌گیرند، هر دم به دامی می‌افتند و هر پگاه به چاهی. پس نشانه‌‌ها را ببینید تا بدانید به کدامین سوی می‌روید. اگر شاهد حقیقت مستور است، نشانه‌های آن آشکار است. کودکی در پیش تابوت پدر زار می‌نالید و برمی‌کوفت سر کای پدر آخر کجاات می‌برند تا تو را در زیر خاکی آورند می‌برندت خانه‌ای تنگ و زحیر نی درو قالی و نه در وی حصیر نه چراغی در شب و نه روز نان نه در او بوی طعام و نه نشان نی درش معمور نی بر بام راه نی یکی همسایه کو باشد پناه چشم تو که بوسه‌گاه خلق بود چون شود در خانهٔ کور و کبود؟ خانهٔ بی‌زینهار و جای تنگ که در او نه روی می‌ماند نه رنگ زین نسق اوصاف خانه می‌شمرد وز دو دیده اشک خونین می‌فشرد گفت جوحی با پدر ای ارجمند والله این را خانهٔ ما می‌برند گفت جوحی را پدر ابله مشو گفت ای بابا نشانی‌ها شنو این نشانی‌ها که گفت او یک‌به‌یک خانهٔ ما راست بی تردید و شک نه حصیر و نه چراغ و نه طعام نه درش معمور و نه صحن و نه بام زین نمط دارند بر خود صد نشان لیک کی بینند آن را طاغیان گور خوش‌تر از چنین دل مر تو را آخر از گور دل خود برتر آ زنده‌ای و زنده‌زاد ای شوخ و شنگ دم نمی‌گیرد ترا زین گور تنگ؟ یوسف وقتی و خورشید سما زین چه و زندان بر آ و رو نما رضا بابایی
📚مرکزفرهنگی آموزشی ولایت برگزار می کند📚 🍃آموزش مداحی🍃 🌟برادران و خواهران🌟 یک شنبه ها: از ساعت9 صبح تا 12 خواهران دوشنبه ها: از ساعت 18 تا 20 برادران(انجمن ادبی) سه شنبه ها: از ساعت 18 تا 20 برادران(قرآن و ادعیه) چهارشنبه ها: از ساعت18 تا 20 برادران(اصول و فنون مداحی) پنج شنبه ها: از ساعت10 صبح تا 30/12 (نوجوانان) 🌸ثبت نام در زمانهای فوق انجام می گیرد🌸 🔷تلفن تماس :33250930 (ثبت شده در سامانه 118 بنام مرکزآموزش مداحی ولایت)🔷