غزلی نذر اخت الرضا، حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیهما)
آن خدایی که به من عزّتِ دنیا داده
فیضِ همسایگیِ دخترِ موسی داده
با غبارِ قدمِ فاطمۀ معصومه
خاکِ قم را شرفِ جنّتُ الاعلا داده
قم کویریست که کوثر شده در آن جاری
شوره زاریست که حق ، جلوۀ دریا داده
خواهر حضرتِ خورشید سلام ای بانو
به مقامِ تو خدا رتبۀ والا داده
چه مقامی که به زوارِ مزارت اجرِ ..
زائرِ تربتِ گمگشتۀ زهرا داده
حرمِ پاکِ ائمه شده اینجا با تو
حرمت ، چند حرم در دلِ خود جا داده
زنده ام کرده ضریح تو ،گمانم که خدا
به ضریحِ تو هم اعجازِ مسیحا داده
تو که هستی که پدر گفته "فداها" بر تو
این چنین منزلتی را به تو بابا داده
با رضای تو رضا می شود از شیعه رضا
او تولای شما را به دلِ ما داده
فاطمه هستی و چون فاطمه اهل کرمی
کرمش را به تو صدّیقۀ کبری داده
ای کریمه شده این شهر کرمخانۀ تو
سفره ات رزقِ گدایانِ جهان را داده
شیعه در روز قیامت به تو باشد محتاج
با شکوهی که به تو خالقِ یکتا داده
✍️رضا یزدی
وصف او را نتوان گفت به صد منظومه
گفته معصوم به او فاطمهٔ معصومه
#کانون_فرهنگی_ولایت
گریز مرثیۀ حضرت معصومه(سلام الله علیها)
حضرت معصومه(سلام الله علیها) از مدینه به قصد دیدن برادر، سختی این راه دور را به جان خرید اما نتوانست آن حضرت را زیارت نماید و به دیدار حق شتافت، دلها بسوزد برای خانمی که راه نزدیک خیمه تا قتلگاه را آمد و برادر را زیارت کرد اما چه زیارتی ؟
یابن الشبیب، عمۀ ما بود و قتلگاه
یابن الشبیب، عمۀ ما بود و صد نگاه
در پیش چشم عمه، سر از تن جدا شده
پیش از سنان، سهشعبه بر آن سینه جا شده
یابن شبیب، عمۀ ما را چرا زدند؟
نامردها برای رضای خدا زدند!
#شعر_سبک_مرثیه_نکات_مداحی
هدیه نثار سردار شهید، حاج عباس نیلفروشان و شهدای جبهۀ مقاومت، فاتحه و صلوات
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
ایام شهادت حضرت زهرا(س) بر حضرت
ولی عصر(عج) و ارادتمندانش تسلیت باد
دو درد می شکند شانه های صبر مرا!🥀
نه ما که ارض و سما بوده سوگوار شما
چقدر زود خزان دید نو بهار شما!
چه جای وجد و سرور است در جهان مارا
که تا ا بد دل ما گشته د اغد ا ر شما!
بر ا ی دور شدن ا ز مد ا ر توحیدی
چه فتنه ها که برانگیخت روزگار شما
سخن ز هجمه ی دیوار و د ر نمی گویم
که شرم می کنم از حرمت و وقار شما
د و درد می شکند شا نه ها ی صبر مر ا!
سکو ت شیر خد ا ، غر بت مز ا ر شما
من و سخا و ت ا ین چشم پر گهر با نو
که هر چه گو هر تر د ا شتم نثا ر شما!
به قرب حق نرسد هیچ کس به هیچ طریق
مگر که سیر کند د ر خط مد ا ر شما
رضای حضرت حق بسته بر رضایت توست
خد ا کند که نبا شیم شر مسا ر شما!
جهان که تشنه ی عدل ست خوب می داند
که می رسد علو ی مر د ی ا ز تبا ر شما!
🥀
بیا که رکن ستم ریشه کن نخواهد شد
مگر به شعشعه ی تیغ ذ و ا لفقا ر شما
🥀
بچرخ تا که بچرخیم ای فلک تا کی؟
جهان به وفق مراد است و کار ، کار شما
🥀
د ر ا نتظا ر عز یز تو ا یم یا ز هر ا(س)
که ر فع حز ن کند ا ز گل عذ ا ر شما!
شفای دیده ء «کوثر» شودبه حرمت دوست
اگر به ما برسد گردی از جوار شما
محمد قولی میاب «کوثر»
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
آتش گرفت، نِی چه رسد نای، مادرم
مرثیه سر گرفت به هرجای مادرم
با فاطمه شروع همه روضه هایمان
پایان ناله ها همه ای وای مادرم
✍مجیدطاهری
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
شاعر:
حسن بیاتانی
موضوع:
حضرت فاطمه علیهاالسلام
امام حسین علیهالسلام
شهدا
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:فاطمیه
منبع:از دوشنبه تا جمعه, شهادتنامه
وزن:مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
........................................
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد، سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گُل میداد؛ خنجر داشت میسوخت
شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
::
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند
بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند
.
معنی آب حیات آب وضوی فاطمه ست
خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند
.
آسمان ها موقع سجده به ذات کبریا
با توسل بوسه بر جا پای کوثر می زنند
.
هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه ست
خیرهای عالم از خیرالنسا سر می زنند
.
مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه
چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند
.
در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند
با تبر بر ریشه ی یاس پیمبر می زنند
.
باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت
شعله با این کارها بر عرش داور می زنند
.
تا که می بینند زهرا آمده در پشت در
بی ادب ها ، بی وضوها با لگد در می زنند
.
بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد
خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند
.
هرچه میگوید نزن نامرد ! بارم شیشه است
حضرت صدیقه را از بغض ، بدتر می زنند
.
تازه بعد از این همه ظلم و جفا بر فاطمه
می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند
.
مادر سادات دارد می رود از خانه و
اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند
.
.
.
✍مهدی نظری
نقد: قافیه و ردیف《در می زنند》دوبار تکرار شده است.