✅مجلس اوّل:
با گریه ، عقده از دل من وا نمیشود
زخم جگر به اشک، مداوا نمیشود
شرمندهام ز شوهر مظلوم خود علی
دست شکسته حامی مولا نمیشود
سقط جنین و سیلی و ضرب غلاف تیغ
این احترام امابیها نمیشود
(سازگار،1390)
❌زمزمه
الهي الهي - شفا گرفته يارم - خورده گره در كارم
قرآن من كوثر ندارد
حسين من مادر ندارد
الهي الهي - اي يار هجده ساله - افتاده اي از ناله
اي يار خورده تازيانه
از خانه ميروي شبانه
الهي الهي - دل من را شكستي - بار سفر را بستي
من ماندم و اين چشم خونبار
زهراي من خدا نگهدار
(حسینی، 1393)
✅مجلس دوّم:
جهادِ فاطمه بر یاری امامش بود
اگر چه شیر خدا یار و هم مرامش بود
عجب مدال علی دوستی به او دادند
تمام جایزه اش هتک احترامش بود
زپا فتاد ولی لحظه ای زپا ننشست
جهادِ دیگر او گریۀ مدامش بود
(سازگار، 1387، 200)
❌زمزمه
کشته شده در راه دین دخت پیمبر
دلها بسوزد از غم زهرای اطهر
کتاب عشق مرتضی که بسته شد
از اهل فتنۀ زمان دلخسته شد
پهلوی او در پشت در بشکسته شد
یا فاطمه(3)
زینب کنار بستر مادر نشیند
احوال آن بانوی دلخون را ببیند
ای که شدی بهر پدر یار و یاور
این غم به دل هرگز نمی آید باور
دستت چرا بالا نمی آید مادر!
یا فاطمه(3)
(عباسی، 1394)
✅مجلس سوّم
کیست زهرا آنکه ختم انبیا را کوثر است
چیست کوثر هدیۀ حق هستی پیغمبر است
تازیانه خوردن و پاس علی را داشتن
در فضیلت فتح احزاب است و بدر و خیبر است
باورم ناید که زهرا پشت در افتد ز پا
کوثر مولاست او یا مرغ بی بال و پر است
(سازگار، 1385، 158)
❌زمزمه
کنار پیکرت زهرا ببین لبریز آهم
ز بعد تو برای درد دل دنبال چاهم
منو داغ فراقت ، منو درد جدایی
مرا با رفتن خود ، غریبم می نمایی
حبیبم حبیب ، به دردم طبیب ، مسوزان قلب حیدر
ببین مجتبی ، که دارد نوا ، (مرو از خانه مادر)2
(رضائیان، 1393)
✅مجلس چهارم
آنکه از روز ازل، حق ز صفایش دم زد
مُهر مِهرش زتجلّی به دل آدم زد
کوثرش خوانده خداوند به قرآن کریم
رشتۀ مهر علی را گره ای محکم زد
رفته بود از پی احقاق حق از خانه برون
سیلی از کینه به رویش طمع آدم زد
پهلویش از اثر ضربت در بشکستند
ناله ای زد که شرر بر دل ابنِ عم زد
(کریمی،1393)
❌زمزمه
ای خدا بعد از وفات مصطفی، شد محشر کبری میانِ کوچه ها
در پیش چشمانِ علیّ مرتضی،زهرا فتاده پشت در واویلتا
شد تسلیت بر او به پشت در، میخ در و آن سیلی و شرر
جدا شده از نخل او ثمر، شد عالم ازین غم خونجگر
واویلا محسن شده قربان دین
واویلا زهرا شده نقش زمین
واویلا یا فاطمه یا فاطمه
(عباسی، 1393)
✅مجلس پنجم
بی عطرتو به باغ ولایت بهار نیست
بی مهرتو به نخل عمل برگ و بار نیست
یک لحظه بی محبت تو روح زندگی
در سال و ماه و هفته و لیل و نهار نیست
احمد که گفت جان محمد فدای تو
گفتار اوست وحی الهی شعار نیست
ملک وجود گم شده ای در مزارتو
کی گفته بانوی دو جهان را مزار نیست
(سازگار، 1387، 172)
❌زمزمه
ای گل کبود من کی زده ترا سیلی (2)
کرده این چنین ای گل صورت ترا نیلی (2)
ای شریک غمهایم من غریب و تنهایم (2)
یافاطمه یا زهرا(3)
چادر تو را زینب می دهد نشانِ من (2)
اشکِ چشم او آتش می زند به جان من (2) ای شریک غمهایم من غریب و تنهایم (2)
یافاطمه یا زهرا(3)
دشمنان در آن کوچه بازوی مرا بستند (2)
پیش چشم من ای گل پهلوی تو بشکستند (2)
ای شریک غمهایم من غریب و تنهایم (2)
یافاطمه یا زهرا(3)
(امام هشت، 1391)