برخیز نگارا که بهار طرب آمد
عید عجم و جشن نشاط عرب آمد
از کثرت انوار یکی روز و شب آمد
پایان جمادی شد و ماه رجب آمد
ماهی که شود ملک جهان خُلد مُخلد
از یمن قدوم دو علی و دو محمد
بر اهل ولا عید مؤیّد شده امشب
در جلوه رخ داور سرمد شده امشب
لبخند عیان بر لب احمد شده امشب
میلاد همایون محمد شده امشب
در دامن خورشید، عیان قرص قمر شد
فخر دو جهان سید سجاد پدر شد
امشب صدف بحر ولایت گهری زاد
یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد
در خانۀ خورشید ولایت قمری زاد
یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد
این است که دو فاطمه را نور دو عین است
پور دو علی باشد و نجل حسنین است
این گوهریکدانۀ دریای عقول است
در مکتب دین دوستیاش اصل اصول است
ماه دو علی مهر دل آرای رسول است
فرزند حسین است و عزیز دو بتول است
مولای همه عبد خداوند مقام است
تا حشر امام است امام است امام است
این محور دین اختر تابندۀ علم است
در قلب زمان نور فزایندۀ علم است
آرندۀ علم است و نمایندۀ علم است
گویندۀ علم است و شکافندۀ علم است
در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش
پیغمبر اسلام فرستاده سلامش
دشمن به عداوت خجل از کثرت خیرش
فرقی نکند گاه کرامت خود و غیرش
جبریل امین گم شده در وادی سیرش
شیرینی جان قصۀ شیرین عُزیرش
علم همه یک قطره ز دریای کمالش
دیوانه شود عقل به توصیف جمالش
ای گوهر شش بحر و یم هفت دُرِ ناب
ای سائل انوار رخت مهر جهانتاب
بی مهر تو طاعات، چو نقش آمده بر آب
خاک قدم طفل دبستان تو اقطاب
فرزند پیمبر پدر هفت امامی
هم فرش مکان هستی و هم عرش مقامی
(حاج غلامرضا سازگار)
#فتنه
#نهم_دی
فتنه زهری است که در جام عسل ریخته اند
باطلی محض که آنرا به حق آمیخته اند
فتنه دامی است که باز است اعوذ بالله
سر این رشته دراز است اعوذ بالله
باز شیطان پی اغوای خواص آمده بود
سبز شد بر سر راه و به تقاص آمده بود
عده اى در عقب قافله غافل ماندند
به خطا رفته و در خطهء باطل ماندند
سبزهء مزبله همرنگ چمن مى آمد
رنگ سبزی که از آن بوی لجن می آمد
از چپ و راست پی فتنه به راه افتادند
این میان عده ای از چاله به چاه افتادند.
..
دسته ای پای علمها به سر و سینه زدند
عده ای بی سر و پا، سنگ به آیینه زدند
دشمن دین که خودش غرق به گمراهی بود
باز از آب گل آلود پی ماهی بود
دل ما زخمى یک عده نمك نشناس است
بر روى مسأله فتنه ولی حساس است
پای دین مردم دلداده به میدان بودند
خودشان یکتنه شورای نگهبان بودند
تا چنین ملت و قانون اساسی داریم
دیگر از مکر اجانب چه هراسی داریم
اصل، قانون اساسی است، بلی باید گفت
شکر اصل صد و ده، ناد علی باید گفت
خشم این طائفه تبدیل به طوفان شده بود
هر دل منقلبی عازم میدان شده بود
انقلاب از نفس سینه زنان احیا شد
مشتها تا که گره خورد گره ها وا شد
گویی آنروز به بین الحرمین آمده اند
یا که بر یاری عباس و حسین آمده اند
نوحه خوان گفت در آن بین به آهی جانکاه:
"هر که دارد عطش کرببلا بسم الله"
در همه حادثه ها حصن حصین است حسین
آسمانی است که بر روی زمین است حسین
تا ابد دين خدا در كنف عباس است
علم صبر و بصیرت به کف عباس است
غير توحید دگر درس ندارد شیعه
جز خدا از احدی ترس ندارد شیعه
قل هوالله احد، سوره اخلاص بخوان
سورهء ناس، "من الجنة و الناس" بخوان
کید ابلیس ضعیف است خدا می داند
شتر فتنه نحیف است خدا می داند
عاقبت چاه کن فتنه خودش در چاه است
آخرین حب که رود از دل انسان جاه است
نارفیقان که فراتر ز حد ارفاق شدند
عاقبت محضر آقا همگی عاق شدند
درس از اینهمه غیرت نگرفتند چرا!؟
نه دی آمد و عبرت نگرفتند چرا!؟
حصر لطفی است که بعضی پی جبران آیند
نه که با نامه ای از ننگ به پایان آیند
نه دی گفت نبایست که غافل باشیم
نکند ختم بر این غائله قائل باشیم
نه دی هجده تیر است بصیرت باید
فتنه همواره خطیر است بصیرت باید
گرچه این فتنهء پیچیده به پایان آمد
از در دوستی این مرتبه شیطان آمد
دست شیطان چدنی دستکشش مخمل بود
در سرش نقشهء صد فتنهء لا ينحل بود
نقشهاش نقش بر آب است خدا می داند
وعدهاش عین سراب است خدا می داند
فتنه های دگری دشمن اگر در سر داشت
هشت ما را نه دی در گرو نه نگذاشت
خون هر عاشق دلداده به جوش است هنوز
بانگ "هیهات من الذله" به گوش است هنوز
اين وسط مثل علی راست و چپ نشناسیم
بر روی مسالهء فتنه بسی حساسیم
نه دی ماه حضور شهدا را دیدیم
بلکه بالاتر از آن دست خدا را دیدیم
باز هم عطر حضور شهدا می آید
"سالها می گذرد حادثه ها می آید"
باید از هجر امام و شهدا داد کشم
"انتظار فرج از نیمهء خرداد كشم"
✍️سید محمدرضا یعقوبی آل
🏴بیست و نهم جمادی الثانی، سالروز رحلت حضرت ام کلثوم، دختر گرامی امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(سلام الله علیهم اجمعین)
بانوی آزاده و ظلم ستیز را تسلیت عرض مینماییم.🏴
ای دختر خورشید و دریا اُمِّ کُلثوم
ای جان حیدر ، جان زهرا اُمِّ کُلثوم
ای دختر وارستۀ زهرای اطهر
وی دختر والای مولا اُمِّ کُلثوم
با بردن نامت معطّر می شود دل
ای عطر کوثر ، عطر طوبا اُمِّ کُلثوم
ای نور چشم بوتراب آن باب هستی
ای زادۀ اُمِّ اَبیها ، اُمِّ کُلثوم
مانند زینب می درخشی در ولایت
ای گوهر گنج ولا یا اُمِّ کُلثوم
ای چارمین فرزند مهر و ماه ، ای گل
ای روشنای بزم طاها اُمِّ کُلثوم
در مکتب حیدر زده زانو همه عمر
پروردۀ دامان زهرا اُمِّ کُلثوم
ای چادرت آئینه دار عفت تو
تابان ز تو خورشید تقوا اُمِّ کُلثوم
ای با حجاب خویش بوده حافظ دین
ای دین حق را کرده احیا اُمِّ کُلثوم
ای بانوی سجّاده و اشک و عبادت
ای بانوی مُهر و مصلّا اُمِّ کُلثوم
درس فداکاری تو دادی بانوان را
ای بوده در این جاده پویا اُمِّ کُلثوم
ای مَرهَم هر زخم بر قلب شکسته
دردم ز تو گردد مداوا اُمِّ کُلثوم
ای غرق احسان تو هر سائل در اینجا
ما و تو و امروز و فردا اُمِّ کُلثوم
دوری ز تو یعنی جدایی از ولایت
مهر تو در دلها تولّا اُمِّ کُلثوم
جان منِ بشکسته دل، با شهپر عشق
بگرفته در کوی تو مأوا اُمِّ کُلثوم
آزادگی جزء مرامت بود بانو
ای ایستاده پیش اعدا اُمِّ کُلثوم
هرگز نرفتی زیر بار ظلم و ذلّت
نگشوده ای باب تمنّا اُمِّ کُلثوم
می دانمت بانوی گلگون شهادت
می خوانمت بانوی نجوا اُمِّ کُلثوم
بانوی صبر و استقامت ، بانوی مهر
ای در مصیبت ها شکیبا اُمِّ کُلثوم
غم روی غم دیدی ولیکن صبر کردی
ای بانوی صبر و مدارا اُمِّ کُلثوم
از کودکی غم دیده ای تا روز آخر
غم دیده ای آری به دنیا اُمِّ کُلثوم
یک روز در شهر مدینه داغ مادر
روزی به کوفه داغ بابا اُمِّ کُلثوم
یک طشت دیدی پاره های یک جگر را
یک طشت دیدی رأس گل را اُمِّ کُلثوم
در کربلا در کاروان عشق بودی
آنجا که بر نی رفته سرها اُمِّ کُلثوم
همراه دیگر داغداران ، لاله ها را
بر روی نی کرده تماشا اُمِّ کُلثوم
لب تشنه در کرب و بلا مانند زینب
خونین جگر از داغ سقّا اُمِّ کُلثوم
از خطبه های آتشین و ظلم سوزت
ظالم شده رسوای رسوا اُمِّ کُلثوم
در هم شکستی کاخ بیداد و ستم را
بی هیچ بیم و هیچ پروا اُمِّ کُلثوم
دیدی شهادت را تو احیای کرامت
دیدی اسارت را تو زیبا اُمِّ کُلثوم
تا قلب «یاسر» می شود لبریز ماتم
اشکش دهد آن را تسلّا اُمِّ کُلثوم
**
✍️محمود تاری «یاسر»
تاریخ:
اُمّکُلثوم دختر امام علی، فرزند امام علی(علیه السلام) و فاطمه زهرا(س) است که بهگفته شیخ مفید پس از امام حسن(علیه السلام) امام حسین(علیه السلام) و زینب(سلام الله علیها) به دنیا آمد.از امام علی(علیه السلام) ، دختران دیگری هم با نام یا کنیه امکلثوم گزارش شده است که به علت همین تشابه اسمی، دربارۀ برخی گزارشها در خصوص زندگی امکلثوم اختلافنظر هست. ماجرای بحثبرانگیز در این باره، ازدواج امکلثوم با عمر بن خَطّاب خلیفه دوم است که در کتابهای تاریخی و حدیثی نقل شده و بسیاری از عالمان شیعه آن را قبول دارند و برخی مخالف آناند.
تاریخ:
در برخی منابع، امکلثوم (سلام الله علیها) از بانوان حاضر در واقعه کربلا شمرده شده است؛ اما بهگفته کسانی چون سید محسن امین شرححال نگار شیعی، امکلثوم پیش از واقعۀ کربلا درگذشته و امکلثومِ حاضر در کربلا احتمالاً یکی دیگر از دختران امام علی و همسر مسلم بن عقیل(علیه السلام) بوده است.آرامگاهی در سوریه وجود دارد که به عقیده برخی، مزار امکلثوم است؛ اما کسانی معتقدند این قبر متعلق است به امکلثوم دیگری از خاندان پیامبر و امکلثوم، دختر امام علی و فاطمه(علیهماسلام)، در قبرستان بقیع در مدینه دفن شده است.
تاریخ:
درباره زمان درگذشت امکلثوم(سلام الله علیها) و چگونگی آن، سخنان مختلفی گفتهاند. از جمله نوشتهاند او و فرزندش زید، همزمان، بر اثر بیماری درگذشتند و این زمانی بود که امکلثوم همسر عبدالله بن جعفر (درگذشت: ۸۰ق) بود. طبق برخی منابع، ایندو در زمان عبدالملک بن مروان (حکومت: ۶۵-۸۶ق) و به دستور او، با سم کشته شدند و عبدالله بن عمر بر جنازه آنها نماز خواند؛اما سید محسن امین زمان وفات او را قبل از واقعه کربلا و پیش از سال ۵۴ق ذکر کرده است.
خطبه ام کلثوم(سلام الله علیها) در کوفه:
روزی که اسرای کربلا را به کوفه آوردند، ام کلثوم دختر امام علی (علیهالسّلام) از پشت پرده خطبه خواند. او در حالیکه با صدایی بلند میگریست، چنین گفت:
««یا اهلَ الکوفَةِ، سوءاً لَکُم، ما لَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وقَتَلتُموهُ، وَانتَهَبتُم اموالَهُ ووَرِثتُموهُ، وسَبَیتُم نِساءَهُ ونَکَبتُموهُ؟! فَتَبّاً لَکُم وسُحقاً. وَیلَکُم، اتَدرونَ ایُّ دَواهٍ دَهَتکُم؟ وایَّ وِزرٍ عَلی ظُهورِکُم حَمَلتُم؟ وایَّ دِماءٍ سَفَکتُموها؟ وایَّ کَریمَةٍ اهتَضَمتُموها؟ وایَّ صِبیَةٍ سَلَبتُموها؟ وایَّ اموالٍ نَهبَتُموها؟ قَتَلتُم خَیرَ رِجالاتٍ بَعدَ النَّبِیِّ صلی اللَّه علیه وآله، ونُزِعَتِ الرَّحمَةُ مِن قُلوبِکُم، الا انَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ، وحِزبَ الشَّیطانِ هُمُ الخاسِرونَ.»»
👈 ترجمه خطبه
ای اهل کوفه، بدا به حالتان! شما را چه شد که حسین (علیهالسّلام) را تنها گذاشتید و او را کشته، اموالش را به یغما بردید و خاندانش را به اسارت گرفتید؟ بدا بر شما! مرگتان باد! وای بر شما میدانید گرفتار چه مصیبتی شدهاید و چه بار سنگینی بر دوش خود کشیدهاید و چه خونهایی ریختهاید و چه بزرگوارانی را در هم شکسته و چه کسانی را غارت کرده و چه اموالی را بردهاید؟ بهترین مردان پس از رسول خدا را به شهادت رساندید. رحم [و عاطفه] از دلهایتان رخت بربسته است. «(اَلَا اِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)؛ آگاه باشید! حزب خدا پیروز است.» «(اَلَا اِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ)؛ و حزب شیطان زیانکار.»
مرثیۀ ام کلثوم(سلام الله علیها):
ام کلثوم بعد از خطبه ، اشعاری را خواند.
ثُمَّ قالَت:
قَتَلتُم اخی صَبراً فَوَیلٌ لِاُمِّکُمُ ••• سَتُجزَونَ ناراً حَرُّها یَتَوَقَّدُ
سَفَکتُم دِماءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفکَها ••• وحَرَّمَهَا القُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ
الا فَابشِروا بِالنّارِ انَّکُم غَداً ••• لَفی قَعرِ نارٍ حَرُّها یَتَصَعَّدُ
واِنّی لَاَبکی فی حَیاتی عَلی اخی ••• عَلی خَیرِ مَن بَعدَ النَّبِیِّ سَیولَدُ
بِدَمعٍ غَزیرٍ مُستَهِلٍّ مُکَفکَفٍ ••• عَلَی الخَدِّ مِنّی دائِبٌ لَیسَ یُحمَدُ
👈ترجمه شعر:
برادرم را با زجر و شکنجه کشتید. وای بر مادرتان! به زودی در آتشی سوزان/ سزای این کارتان را میبینید. خونهایی را ریختید که خدا و قرآن و محمد آنها را محترم شمرده بودند.
هان، بشارتتان باد به دوزخ! شما فردا در قعر دوزخی هستید که آتش آن زبانه میکشد.
تا زندهام با اشکهایی فراوان و بر گونه روان که هیچگاه خشک نخواهد شد، بر برادرم، همو که پس از پیامبر بهترین مولود بود، خواهم گریست.
عکسالعمل مردم بعد از مرثیۀ ام کلثوم(سلام الله علیها) :
راوی گوید: مردم شیون و ناله کردند و گریستند. زنان، گیسو پریشان کردند و خاک بر سر خویش ریختند و چهره خراشیدند و بر صورتهایشان زدند و فغان سر دادند. مردان نیز گریستند و موی صورت خویش کندند. هیچ روزی چون آن روز، مردم نگریسته بودند.