مرثیۀ ام کلثوم(سلام الله علیها):
ام کلثوم بعد از خطبه ، اشعاری را خواند.
ثُمَّ قالَت:
قَتَلتُم اخی صَبراً فَوَیلٌ لِاُمِّکُمُ ••• سَتُجزَونَ ناراً حَرُّها یَتَوَقَّدُ
سَفَکتُم دِماءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفکَها ••• وحَرَّمَهَا القُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ
الا فَابشِروا بِالنّارِ انَّکُم غَداً ••• لَفی قَعرِ نارٍ حَرُّها یَتَصَعَّدُ
واِنّی لَاَبکی فی حَیاتی عَلی اخی ••• عَلی خَیرِ مَن بَعدَ النَّبِیِّ سَیولَدُ
بِدَمعٍ غَزیرٍ مُستَهِلٍّ مُکَفکَفٍ ••• عَلَی الخَدِّ مِنّی دائِبٌ لَیسَ یُحمَدُ
👈ترجمه شعر:
برادرم را با زجر و شکنجه کشتید. وای بر مادرتان! به زودی در آتشی سوزان/ سزای این کارتان را میبینید. خونهایی را ریختید که خدا و قرآن و محمد آنها را محترم شمرده بودند.
هان، بشارتتان باد به دوزخ! شما فردا در قعر دوزخی هستید که آتش آن زبانه میکشد.
تا زندهام با اشکهایی فراوان و بر گونه روان که هیچگاه خشک نخواهد شد، بر برادرم، همو که پس از پیامبر بهترین مولود بود، خواهم گریست.
عکسالعمل مردم بعد از مرثیۀ ام کلثوم(سلام الله علیها) :
راوی گوید: مردم شیون و ناله کردند و گریستند. زنان، گیسو پریشان کردند و خاک بر سر خویش ریختند و چهره خراشیدند و بر صورتهایشان زدند و فغان سر دادند. مردان نیز گریستند و موی صورت خویش کندند. هیچ روزی چون آن روز، مردم نگریسته بودند.
تاریخ:
برخی مورخین، درگذشت ام کلثوم(سلام الله علیها) را چهار ماه و ده روز پس از بازگشت از شام و در مدینه در 29 جمادی الثانی گفته اند و درگذشت خواهرش حضرت زینب(سلام الله علیها) را حدود 15 ماه بعد در 15 رجب در دمشق یا مصر گفتهاند.
👈👈نکته:نام هر دو دختر حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، زینب بوده، یکی زینب کبری و دیگری زینب صغری ، اما کنیۀ زینب صغری را ام کلثوم نقل نمودهاند.
ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)
امروز که عرشیان برانگیخته اند
بر عرش بلور نور آویخته اند
در مقدم باقر العلوم از فردوس
یک باغ گل محمدی ریخته اند
سیدهاشم_وفایی
#حاج_قاسم
سرفراز سردار
سرفرازسرداری ، می رود ولی بی سر
کربلات امضا شد، ای رسیده بر دلبر
خنده می زند از دل، آنکه حاجتش را یافت
تا خدا چه پر وا کرد، سوی عالمی دیگر
عاشقانه در ندبه، هر فراز را خواندی
صبح جمعهای رفتی، پاره پاره، ای پرپر
ندبه خوان ! بخوان اینک، دل بده به این ندبه
کن نگه سلیمانی زنده است در محضر
چون که قاسم است این مرد بر همه نظر دارد
او شهید جان افروز جان سپار در باور
سنگرش بسیجیساز، تا همیشه رزمنده
با عروج خونینش شد بپا دوصد لشکر
در شعار، یارانیم، مثل چوب خشکیده
لیک حاج قاسم شد چون درخت پهناور
برزمین نمیماند این عَلَم دلاورجان
تا به قدس خواهد رفت تا رها کند پیکر
پرچم از تو عزتمند برفراز و پاینده
خون تو کند خرم خاک قهرمان پرور
با نگاه جان بخشت خواندهای رشادت را
بر مسیر حق ماندی در هجوم هر چه شرّ
سبز، یادتان باشد، روی برگها نامت
تا نثار شد جانت نور حق شدی یکسر
(طاهر) از تو می گیرد روح استقامت را
شعرهای این دفتر مثل اشک و شبنم تر
✍️مجیدطاهری
وصیت نامه شهید سپهبد قاسم سلیمانی.pdf
حجم:
12.99M
وصیت نامۀ شهید حاج قاسم سلیمانی
شکر لِله که بود مجلس ما پر برکات
بهر هر یک بنویسند ملائک حسنات
بهر شادی دل تازه عروس و داماد
هدیه کن بر خم ابروی محمد صلوات
آفرین باد به داماد و به بزم شعفش
که شب جشن زفافش شده ایمان هدفش
حق نهاده ز کرم دسته گلی را به کفش
شکر لله که نباشد می و مطرب به صفش
دوستان شور محبت همه بر سر فکنید
بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید
**
ماه داماد که بیش از همه کس دلشاد است
زن گرفته است که از محنت و غم آزاد است
محفلش از قدم تازه عروس آباد است
شاد باشید که خرم دو لب داماد است
دوستان شور محبت همه بر سر فکنید
بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید
*****
بارلها تو به داماد بده بیست پسر
پسرانی همه فرمانبر حی داور
پسرانی همه خوش خو همه چون قرص قمر
پسرانی همه دلدادۀ عشق حیدر
دوستان شور محبت همه بر سر فکنید
بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید
*****
حق ندارد کسی اینجا بکند چهره عبوس
همه تبریک بگوئید به داماد و عروس
ساقدوشی که نشستی بر داماد خصوص!
عوض ما همگی چهرۀ ماهش تو ببوس
دوستان شور محبت همه بر سر فکنید
بهر خوشنودی داماد و عروس کف بزنید