امشب ای کعبه زیارت کن زیارت کن خدا را
همچو جـان برگیر در بر جان ختمالانبیا را
چشم شـو سـر تا قدم، بنگر جمال کبریا را
بوسه زن خاک قـدمهای علـی مرتضی را
رکـن ارکـان الهـی نــور حسـن ابتـدا را
پر کن از نور ولایت وسعت ارض و سما را
****
کعبـه! امشب آبـرو از مقـدم حیـدر گرفتی
خانۀ حقـی و صاحـبخانه را در بـرگرفتی
دل به حیدر دادی امـا دل ز پیغمبر گرفتی
جاودان مانی که امشب زندگی از سر گرفتی
بلکـه آب زندگـی از ساقـی کوثـر گرفتی
ناز کن؛ از خضر هم دیگر مگیر آب بقا را
****
ایـن محمّـد را روان و روح قرآن است کعبه!
این امیرالمؤمنین ایـن کل ایمان است کعبه
این همان حبلالمتین این رکن ارکان است کعبه
این بـه جسم پاک کل انبیا جان است کعبه
میهمـانت میزبان مـلک امکـان است کعبه
میدهد از امر حق روزی تمام ماسوا را
****
فاطمه! بنت اسـد! وصـل خداوندت مبارک
بحر عصمت! گوهر بیمثل و مانندت مبارک
نقش لبخند علی بـر قلب خورسندت مبارک
عیـد میـلاد یگانـه طفـل دلبندت مبارک
مـادر شیـر خـدا! میـلاد فرزنـدت مبارک
داده ذات حـق بـه تـو آیینـۀ ایزدنما را
****
فاطمـه! بنت اسـد! تهلیل گـو تکبیر زادی
نیمهشب در جوف کعبه مهر عالمگیر زادی
قـل هـوالله احـد را بهترین تفسیـر زادی
دختـر شیـری و از بهـر محمّـد شیر زادی
بلکه بر ختم رسل هم شیر هم شمشیر زادی
شیر ده از شیرۀ جان در حرم شیر خدا را
****
مادر مولا! نثـار خـاکت از گـردون ستاره
ای سـلامالله بـر فرزنـد دلبنـدت همـاره
از حرم بیرون بیا با قرص خورشیدت دوباره
دیده بگشا بین محمّد گشته سر تا پا نظاره
ذکر یا مولاست جاری بر زبانش بیشماره
تا بگیـرد در بغـل خورشیـد انوار الهدی را
****
ای مقام و قدر و اجلال تو از مریم فراتر
ای حریم خاص حق را با قدومت داده زیور
دخـت شیـر و مادر والا مقـام شیر داور!
جان شیرین محمّد را تویی فرخنده مادر
بیقراری میکند بر طفل دلبنـدت پیمبر
هدیه کن بر مصطفی امروز جان مصطفی را
******
یـامحمّـد البشـاره! البشـاره! جـانت آمد
پیشتـر از روز بعثـت در بغل قرآنت آمد
همـدم دیـرآشنایـم بـاز در دامـانت آمد
آن که صدها بار جان خود کند قربانت آمد
ای فدایت جان خوبان جهان! جانانت آمد
در بغـل بگرفتـهای روح تمـام انبیا را
***
یامحمّد از تمـام عالم خلقت سـر است این
یامحمّد تو همانا شهر علمی و در است این
کفو تو، کفو کتابالله، کفـو کوثر است این
فاتح احزاب و بدر و خندق است و خیبر است این
حیدر است این حیدر است این حیدر است این حیدر است این
باز کرده در حضورت پنجۀ مشکلگشا را
****
ای به احمـد داده جان، آوای قرآنت علیجان!
ای جنان یک شاخه گل از باغ و بستانت علیجان!
ای تو جان مصطفی و مصطفی جانت علیجان!
ای همه اسلام در ایمان سلمانت علیجان!
گرچه قابل نیستم جانم به قربانت علیجان!
بیبهایم، چون شود بخشی بها این بیبها را؟
****
تو یداللهی و من افتادهای بیدست و پایم
تو تمـام هستیِ هستآفرینی من گدایم
تو امیرالمؤمنینی، من کیام؟ عبد هوایم
هرکه هستم با همین پروندۀ جرم و خطایم
آشنــایم آشنـــایم آشنـــایم آشنــایم
داشتم پیش از ولادت در دلم مهر شما را
****
من دهم از دست، دامان تو را؟ هرگز علی جان!
رو کنم یک لحظه بر غیر شما؟ هرگز علی جان!
بیتـو رو آرم به درگاه خدا؟ هرگز علی جان!
دامن مهـر تـو را سازم رها؟ هرگز علی جان!
تو کنی آنی مرا از خود جدا؟ هرگز علی جان!
کس نگیرد جز تو دست «میثم» بیدست و پا را
✍🏻حاج غلامرضا سازگار
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌کانون فرهنگی ولایت📌مرکز آموزش مداحی اهل البیت(علیهم السلام)📌آموزش مداحی عمومی-📌آموزش مداحی خصوصی-📌برادران،خواهران،نوجوانان
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهء کعبه برون آمده بود
روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز
کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز
عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد
قبله مایل به علی بن ابیطالب شد
از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت
کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت
قفس کعبه شکسته است دم پرواز است
برو از کعبه که آغوش محمد باز است
آینه هستی و با آینه باید باشی
خانه زادِ پسر آمنه باید باشی
همهء غائله ها گشت فراموشِ نبی
کودکی های علی پر شد از آغوش نبی
مستی اهل سماوات دوچندان شده است
عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی
تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت
رفته دردانه کعبه به سردوش نبی
که نبی بوده فقط این همه سرمست علی
که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی
چشم در چشم علی، آینه در آیینه
حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی
دور از من مشو ای محو تماشای تو من
نگران می شوم از دور شدن ها ی تو من
من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن
وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن
می نشینم به تماشای تو تنها، آری
هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری
بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد
همهء دهر اگر شعب ابی طالب شد
دین اسلام در آن روز که بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود
باعث گرمی بازار شدش حیدر بود
وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو
تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو
در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم
از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم
می رود قصه ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
✍️سید حمیدرضا برقعی
📌با حذف این بیت:
خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی
بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی
#اصول_دعاخوانی
#ستایشگری
🎙#حاج_مرتضی_طاهری
🔰 ماندگار شدن یک مداح....
📌دعاخوانی یک رکن مهم مداحی است. اگر مداحی بخواهد جامع و کامل باشد، باید دعاخوانی بلد باشد. مداحانی داریم که دعا میخوانند، اما همه دعاها را یکنواخت میخوانند.
🔸قاریان مصری در یک تلاوت از چند نغمه استفاده میکنند و متناسب با معانی آیات، هر کدام را یک طور میخوانند. مثلا آیه عذاب، آیه رحمت یا آیه بشارت و انذار را هر کدام به طرز متفاوتی میخوانند.
📌دعا هم همین است...
🔹مثلاً دعای سحر را نمیتوان با ضجه و ناله خواند. چون این دعا خدا را به جلال، جبروت، اسماء و عظمتش میخواند، این دیگر زار زدن ندارد باید با بهجت خوانده شود. یا برخی فرازهای دعای کمیل را عادی و برخی را با بهجت و بعضیها را با ناله و مویه باید خواند. این نغمات متفاوت است.
🔻اگر یک مداح بخواهد ماندگار شود باید به دعاخوانی اهمیت بدهد و آن را یاد بگیرد.
📌شورخوانی مثل برنج زعفرانی است که برای تزئین غذا استفاده میشود، اما این برنج زعفرانی به تنهایی، نمیتواند سیرکننده باشد.
🔹دعا، زبان بینالملل اسلامی است. یادم هست در منا دعای عرفه میخواندم، عربهای سنی اطراف ما گریه میکردند. به من میگفتند خوب خواندید. من میگفتم این کلام معصوم است. سنیها این معارف را ندارند. زبان عربی، زبان بینالملل اسلامی است. اینها به این زبان مسلط هستند وقتی میخوانی روحشان پرواز میکند. اگر بخواهیم مداحی را ارتقا بدهیم باید به دعاخوانی اهمیت بیشتری بدهیم.
شهادت امام کاظم(علیه السلام)
تو موسایی، اگر حتی نیندازی عصا را هم
به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم
تو در بندی ولیکن، اختیار دهر را داری
به دست بستهات داده خدا، ارض و سما را هم
تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری
توقع می رود آقا بگیری دست ما را هم
دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته
و این یعنی که می گیری شما دست دعا را هم
شفا را غالباً از سفرهات بردند مادرها
که تحت الامر نان سفرهات کردی شفا را هم
زن بدکاره را سبوح و قدوس تو، عابد کرد
مسلمان میکنی با دست بسته، بی حیا را هم
قریب چارده سال است که کت بسته میخوانی
نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب، و عشا را هم
چه بیرحمانه زندان بان، شکسته در دل زندان
به مانند غرورت، استخوان ساق پا را هم
تو را با تازیانه میزند، با اینکه میداند
شفاعت میکنی فردای محشر، انبیا را هم
چنان با ساق پای تو، غل و زنجیر ممزوج است
که با سختی جدا کردند از زخمت، عبا را هم
عبا گفتیم و یاد جد عریان تو افتادیم
غم عریانیاش سوزاند حتی بوریا را هم
🎤حاج محمدرضاطاهری
زمزمه شهادت حضرت امام کاظم(علیه السلام)
حلقه های سلسله( یار و غمخوارم شده)۲
روزه دارم من ولی (سیلی افطارم شده)۲
برملاقاتم بیا (ای رضاجانم رضا)۲
عاقبت دست اجل عقده ام وا می کند
هر که بیند روی من یاد زهرا می کند
برملاقاتم بیا (ای رضاجانم رضا)۲
در رثای امام موسی بن جعفر ( علیهالسلام )
--------------
زندان نبریدش که نهان می شود آن گُل
هم می شکند هم که خزان می شود آن گُل
زنجیر مینداز به بال و پر این مرغ
در کنج قفس سیر ز جان می شود آن گل
از بس که جفا دیده ز گلچین ستمگر
با هر نفسی اشک فشان می شود آن گل
چون شاخه به گلزار ، به هنگام شکستن
در شیون و در آه و فغان می شود آن گل
کم کم ز غُل و سلسله در گوشه ی زندان
چون سرو خزان گشته ، کمان می شود آن گل
با زهر جفایی که عدو ریخت به کامش
ای وای که بی تاب و توان می شود آن گل
آزاد شد از کنج قفس در بگشایید
بر تخته ی تابوت روان می شود آن گل
«یاسر» ز همین گوشه ی زندان و سیه چال
پُر نور ترین مهر جهان می شود آن گل
**
محمود تاری «یاسر»
زمینه شهادت حضرت موسی بن جعفر ( ع )
حرمت آقا آرزوی ما شهر کاظمین.
باب حاجتی، دفع بدعتی بهر عالمین ۲
ای خدا قسمت ما نما کاظمین.
بعد آن توفیق طوف قبر حسین.
یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر.............
زنده دار شب، اشکبار شب، معدن کرم.
سجده ات کثیر، عبد بی نظیر، عابد حرم ۲
شفیع محشر و امید نجاتی.
حقا که رهبر و بر عالم حیاتی.
یاباب الحوائج.یاموسی بن جعفر........
زهر دشمن و زجر آن تن و آتش ستم.
لحظه ای نشد ابرویت از این همه غصه خم ۲
از ظلم و جور آن تیرگی سیاهی.
بر لبت ذکر خلصنی یا الهی.
یاباب الحوائج.یاموسی بن جعفر.........
حلقه ها چه بادست و پا وپیکرتان نمود.
صورتت کبود، شانه ات کبود،زانویت کبود ۲
ای خدا کی صبا خبری می آرد.
معصومه می گرید، رضا خون می بارد.
یاباب الحوائج.یاموسی بن جعفر ..........
#مجیدطاهری.
نوحه شهادت موسی بن جعفر (علیه السلام)
طائر قدسم و بسته در زنجیر بیداد
سوره ی نورم و گوشه ی زندان بغداد
اشک چشمم ستاره ی شب من
ذکر خلصنی یارب بر لب من
سیدی سیدی موسی ابن جعفر
دیدنی شد نماز شبم با دست بسته
حلقه ی آهنین ساق پایم را شکسته
شاهد غربتم اشک شبانه
به ملاقاتم آمد تازیانه
سیدی.....
آه من زد شرر پیکر هفت آسمان را
من به جانم خریدم بلای شیعیان را
ای خدا رنگ لاله بدنم شد
جگرم پاره از زهر ستم شد
سیدی.......
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت_موسی_بن_جعفر_ع
شاعر:میثم مومنی نژاد
حضرت موسی ابن جعفر (علیه السلام)
واحد
سوره ی نور است در کنج زندان
بسته در زنجیر شد دست قرآن
باب الحوائج موسی ابن جعفر
سجاده ی او از خاک نمناک
در ظلمت محبوس شد ماه افلاک
باب الحوائج..........
به ملاقاتش چه ظالمانه
دشمن می آمد با تازیانه
............
نوحه خوان گشته زهرای اطهر
زینت عرش است بر تخته ی در
.............
یوسف زهرا افتاده در چاه
حضرت رضا آجرک الله
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#شهادت_موسی_بن_جعفر_ع
شاعر:میثم مومنی نژاد