نوحه امام صادق علیه السلام
با قلب خون با چشم تر
شهر مدینه نوحه گر
یا فاطمه کشته شده فرزند تو
دلخون بقیع از ماتم دلبند تو
واویلتا......
از خانه ی شعله ورش
شد تازه داغ مادرش
بار دگر مدینه و آتش و دود
فرزند ابراهیم و کینه ی نمرود
واویلتا......
میبرد با حال جانکاه
قاتل او را در قتلگاه
پا برهنه در کوچه این سو به آن سو
شرمی نکردند از موی سپید او
واویلتا
✍️میثم مؤمنی نژاد
برای مادر
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
مثل ستاره در شب یلدا که بیدریغ
تا صبح میدرخشد و زیباست مادرم
یک سینه درد دارد و آهی نمیکشد
از بس که مثل کوه شکیباست مادرم
هر روز مهربانتر و هر روز تازهتر
مثل نگاهِ ساکت باباست مادرم
چشمش به غنچههای جوانش که میخورد
لبریزِ خندههای شکوفاست مادرم
شبهای بیکسی چه کسی مینوازدم؟
هرجاست اشکهای من، آنجاست مادرم
هر شب پس از نماز، دعا میکند مرا
در فکر روزهای مباداست مادرم
پهلوش مینشینم و لبخند میزند
تنهاییاش در آینه پیداست مادرم
سیراب میشوم به صدایش که میرسم
مانند آبهای گواراست مادرم
بازی کودکانه زمینم اگر زند
باکیم نیست، گرم تماشاست مادرم
از ماجرای هاجر و سارا سؤال کن
در قصههای مریم و حواست مادرم...
رازی است نانوشته الف لام میم عشق
حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم
«آهسته باز از بغل پلّهها گذشت»
اما کسی ندید چه تنهاست مادرم
✍️مهدی جهاندار
نوحه امام صادق (علیه السلام)
آسمان و زمین گشته گریان در عزایت
یا امامِ صادق سَیّدی جانم فدایت
عاقبت قاتلت زهر جفا شد
مادرت فاطمه صاحب عزا شد
آه و واویلتا آه و واویلا...
ای تجلیّ تو آیه های کوثر و نور
سر برهنه تو را برده اند به بزم منصور
شد روانه زِ تو اشک از دو دیده
زنده شد روضهٔ سر بریده
آه و واویلتا آه و واویلا...
یا امام صادق جان فدای غربت تو
شکر لِلَّه که اینجا نبوده عترت تو
نانجیبی به بغضِ بی کران زد
پیش چشم رُباب با خیزران زد
آه و واویلتا آه و واویلا...
✍🏻امیرعباسی
نوحۀ شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام)
گل گلزار باغ نبی امام صادق
گشته پرپر ز بیداد منصور دوانق
شد جان شیعه زین غصه بر لب
بهر عزای رئیس مذهب
مسموم اماما مظلوم اماما...
شد بخاک بقیع میهمان با قلب خسته
نزد آن فاطمه مادر پهلو شکسته
شد جان شیعه زین غصه بر لب
بهر عزای رئیس مذهب
مسموم اماما مظلوم اماما...
در مدینه چنان شورش و محشر بپا شد
کز غمش فاطمه در جنان صاحب عزا شد
شد جان شیعه زین غصه بر لب
بهر عزای رئیس مذهب
مسموم اماما مظلوم اماما...
جگر یوسف فاطمه از غم کباب است
چون مزار گلهای بقیع در آفتاب است
شد جان شیعه زین غصه بر لب
بهر عزای رئیس مذهب
مسموم اماما مظلوم اماما...
حجة بن الحسن هر زمان سوزد ز داغش
من به قربان آن قبر بیشمع و چراغش
شد جان شیعه زین غصه بر لب
بهر عزای رئیس مذهب
مسموم اماما مظلوم اماما...
✍️مرحوم مهدی خرازی(مرتضی حاج عبدالرحیم)
از کتاب سرودههای خرازی ، ص538
❌دقت شود، دو نوحۀ آخر👆 دارای تشابه و تفاوتهایی در آهنگ هستند.❌
به مناسبت اول اردیبهشت و روز بزرگداشت سعدی، این اشعار که در مداحی کاربرد داشته و دارد پیشنهاد میشود👇👇👇
از این غزل، بیشتر دو بیت اول خوانده میشود:
👈 در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
👈بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
👈به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
👈به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
✍️سعدی
این قصیده در ختم و مجالس ترحیم خوانده میشود. البته بعضی ابیاتش👇👇👇
👈خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
👈پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
درخت قد صنوبر خرام انسان را
مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست
👈گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی
👈ولیک امید ثباتش چنان که دانی نیست
دوام پرورش اندر کنار مادر دهر
طمع مکن که در او بوی مهربانی نیست
مباش غره و غافل چو میش سر در پیش
که در طبیعت این گرگ گلهبانی نیست
چه حاجت است عیان را به استماع بیان؟
که بیوفایی دور فلک نهانی نیست
کدام باد بهاری وزید در آفاق
که باز در عقبش نکبتی خزانی نیست؟
👈اگر ممالک روی زمین به دست آری
👈بهای مهلت یک روزه زندگانی نیست
👈دل ای رفیق در این کاروانسرای مبند
👈که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
اگر جهان همه کام است و دشمن اندر پی
به دوستی که جهان جای کامرانی نیست
👈چو بتپرست به صورت چنان شدی مشغول
👈که دیگرت خبر از لذت معانی نیست
طریق حق رو و در هر کجا که خواهی باش
که کنج خلوت صاحبدلان مکانی نیست
جهان ز دست بدادند دوستان خدای
که پایبند عنا، جز جهان ستانی نیست
👈نگاه دار زبان تا به دوزخت نبرد
👈که از زبان بتر اندر جهان زیانی نیست
👈عمل بیار و علم بر مکن که مردان را
👈رهی سلیمتر از کوی بینشانی نیست
👈کف نیاز به درگاه بینیاز برآر
👈که کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست
مخور چو بیادبان گاو و تخم کایشان را
امید خرمن و اقبال آن جهانی نیست
مکن که حیف بود دوست بر خود آزردن
علیالخصوص مر آن دوست را که ثانی نیست
چه سود ریزش باران وعظ بر سر خلق
چو مرد را به ارادت صدف دهانی نیست
زمین به تیغ بلاغت گرفتهای سعدی
سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست
بدین صفت که در آفاق صیت شعر تو رفت
نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست
نه هر که دعوی زورآوری کند با ما
به سر برد، که سعادت به پهلوانی نیست
ولی به خواجهٔ عطار گو، ستایش مشک
مکن که بوی خوش از مشتری نهانی نیست
✍️سعدی
در این کتاب، گلچینی از حکایت های 《گلستان سعدی》 برای تمرین فصاحت و بلاغت مداحان آورده ایم، علاقمندان می توانند از این طریق، کتاب را تهیه نمایند:
@Taamaah