eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
618 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
(علیه السلام) گل زهرا به زهرکین جگرخون گشت و پرپرشد غمش یادآور داغ جگر سوز پیمبر شد واوویلا آه و واویلا(2) مدینه شهر پیغمبر سکوت غربتش پیداست بقیع و دسته گلهایش در این شبها چرا تنهاست واوویلا آه و واویلا(2) در این شبها مگر مهدی رود تنها سراغ او گهی بر مادرش زهرا گهی گرید به داغ او واوویلا آه و واویلا(2)
شهادت امام باقر (علیه السلام) سبک آقای من زمینه شور ای وای من مظلوم آقای من رو به قبله شد با دلی سوزان آتش گرفت مسمومی نیمه جان جان میدهد با لبهای عطشان ای وای من ای مدینه با او مدارا کن آه ای بقیع آغوش خود وا کن در روضه اش یاد کربلا کن ای وای من دل زارش چون خیمه ها سوزان گریه میکرد بر ناموس قرآن نامحرم گشت همراه کاروان ای وای من در آتش دید آل عبا می سوخت بر اشک او دل صحرا می سوخت دست بسته مثل بابا می سوخت ای وای من قرآن ها را بر نیزه ها دیده در شام غم طشت طلا دیده جان دادن دردانه ها دیده ای وای من روضه میخواند بر حنجر پاره از قحط آب از مرگ شیرخواره از آتش و غارت گوشواره ای وای من میثم مومنی نژاد
علیه السلام کسی که عشق بُوَد محوِ بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطفِ جاری او بزرگ آینه ی قدرتِ خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشنِ فضل و طلایه‌داری او جهانِ علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزه ی سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او رهِ شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرارِ دولتِ خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او... شرار زهر ستم همچو شمع، آبش کرد که یافت رنگِ خزان، چهره ی بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان، که بگیرند سوگواری او.... خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غمِ "موید" و اخلاص و جان‌نثاری او ✍️سیدرضاموید
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: جابر بن عبدالله انصارى آخرین فردى بود كه از اصحاب رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) زنده بود و او مردى بود كه تنها، دل به ما خانواده داشت، و در مسجد رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) مى‏‌نشست و عمامه سياهى روى سر مى‏‌انداخت و فرياد مى‏‌زد يا باقر العلم، يا باقر العلم! مردم مدينه مى‏‌گفتند: جابر هذيان مى‏‌گويد، مى‌‏گفت: نه به خدا من هذيان نمى‏‌گويم ولى از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) شنيدم، به من مى‏‌فرمود: «إِنَّكَ سَتُدْرِكُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمِي وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِي يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً؛ تو مردى از خاندان مرا درک مى‏‌كنى، كه نامش نام من است، و شمائل او شمائل من است، مى‏‌شكافد دانش را شكافتنى»، اين است كه مرا وادار مى‏‌كند بدان چه مى‏‌گويم. فرمود: در اين ميانه يک روز جابر در يكى از راه‌هاى مدينه مى‏‌رفت و از گذرگاهى گذشت كه در آن، مكتب‌خانه‏‌اى بود و در آن محمد بن على (علیه‌السلام) حاضر بود، چون او را ديد، گفت: اى پسر، پيش آى و رو به من كن، به او رو كرد و سپس گفت: ...سوگند بدان كه جانم به دست او است، اين شمائل، شمائل رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) است. اى پسر، چه نام دارى؟ گفت: نامم محمد بن على بن الحسين است، جابر به او رو كرد و سرش را مى‏‌بوسيد و مى‏‌گفت: «بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَبُوكَ رَسُولُ اللَّهِ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ؛ پدر و مادرم به قربانت، رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) به تو سلام مى‌‏رساند...». 📗 اصول الكافی (ترجمه كمره‌‏اى)، ج‏۳، ص۳۵۷.
نوحه پای دَرسَت شیعه جان گرفت جان‌ها عطری جاودان گرفت ای که نامت آسمانی اَست رفتی، قلبِ آسمان گرفت ای ماهِ آسمان دل‌ها جا داری در میان دل‌ها یاباقرالعلوم یابن الزهرا... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داغت بر دل داغی آشناست هرجا هردم بیرقت به‌پاست ما با یادت گریه می‌کنیم ای که یادت یادِ کربلاست خورشید نیزه‌ها را دیدی آری تو کربلا را دیدی یاباقرالعلوم یابن الزهرا... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدم عمری تربت تو را دارم دردِ غربت تو را باز ای مولا از چه رو شکست جهلِ دشمن حرمت تو را؟ دلتنگ مرقد تو ماییم روزی تا صحن تو می‌آییم یاباقرالعلوم یابن الزهرا... ✍️علی مؤیدی
نوحه میون شبای تیره، تو ماه تمومی ای آقا تو فخر شیعه، (باقرالعلومی)2 از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده این مکتب به برکت تو (پاینده شده)2 آب حیاته، چراغ راهه حرف تو واسه ما جوشش علمت، جذبۀ چشمت غوغا کرد، تا ابد تو دلا یابن الزهرا... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته عمه زینبو می‌دیدی با دستای بسته اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست علت بارون نگاهت آه اسراست خیمه و غارت، داغ اسارت روضۀ هر شبه یه عمره آقا، دلیل اشکات غصۀ غربت زینبه یابن الزهرا... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ستاره صبحی آقا توی شام غم‌ها تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا شمشیر کلام تو هردم غوغا می‌کنه وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا می‌کنه عزت زهرا هیبت مولا تو نگات جاریه تیغ کلامت بر سر دشمن تا قیامت آقا کاریه یابن الزهرا... ✍️سیدعلیرضا شفیعی
📚جلسات آموزش، رفع اشکال و ارتقاء مداحی ⬅️مدرس: دکتر حاج مجید طاهری 📌از سال۱۳۹۴ (۱۰سال) بحمدالله هرهفته این جلسه برقرار است. ✅هرهفته یکشنبه از ساعت18تا 21.30 🌷مناسبت این هفته: شهادت امام باقرالعلوم (علیه السلام) 🌷 ♦️عمومی_خصوصی ♦️حضوری_مجازی ✴️تهران، میدان امام حسین(علیه السلام) ، کنارگذر اتوبان امام علی(علیه السلام) ، خیابان ثارالله غربی ، پلاک۱۱۱ 👈تلفن:۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰_۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ 《Www.vmadahi.ir_www.taamaah.ir》 📚کانون فرهنگی ولایت📚 ⬅️آدرس کانال در ایتا: https://eitaa.com/sher_sabk_maddahi شعر و سبک و نکات مداحی
قصیده آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او آن پنجمين امام كه معصوم هفتم است دارد حريم كعبۀ دين احترام از او دريا شكاف علم و يقين «باقرَالعلوم» ماهي كه شرمگين شده بدر تمام از او او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست آن گلشني كه يافته فيض مدام از او گل هاي باغ معرفت و بوستان علم دارند رنگ و جلوه گري هر كدام از او روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين بينش رسيده است به حُسن ختام از او بطحا شده‌ست باغ بهشت از ولادتش يثرب شده‌ست روضۀ دارالسلام از او در گردش مدار، فروغ اميد را منظومه هاي عشق گرفتند وام از او تا رهنماي خلق شود در ره نجات بالله گرفته بود خدا التزام از او قولش هماره قول رسول كريم بود شد جلوۀ حديث نبي مستدام از او اين آفتاب عشق كه سوي دمشق رفت گفتي گرفت روشنیِ روز شام از او بزم هُشام بود به شام و گمان نبود ***دعوت كند به «سَبق و رِمايه» هُشام از او هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست تا حكم انصراف بگيرد امام از او اما هُشام بر سخن خود فشرد پاي تير و كمان گرفت امام همام از او تير و كمان گرفت و هدف را نشانه رفت تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او فضل و بزرگواري آن مظهر گذشت راضي نشد كه خصم شود تلخ كام از او تير نخست چون به هدف كارگر فُتاد پروانه يافتند يكايك سهام از او مي دوخت تير را به دل تير در هدف بود از خداي نصرت و سعي تمام از او آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان تجليل بي مبالغۀ خاص و عام از او اين است رهبري كه به هر لحظه قدسيان در عرش مي برند به تقديس نام از او همراه اوست عطر شهيدان كربلا خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او «جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند با گوش جان شنيد جواب سلام از او از سعي او گرفته صفا، مروه و صفا بر جاي مانده حرمت بيت الحرام از او از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است خال سياه كعبه و يك استلام از او اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند باشد كه بشنوند حديث و پيام از او گوهرفشان به خدمت او طبع «حميري» است شعر «كُمِيت» يافته قدر و مقام از او در ساحل غدير ولايت نشسته اند آنان كه چون «فُضيل» گرفتند جام از او رو تشنگي بجوي «شفق» گر اميد توست! جامي ز حوض كوثر و شُرب مدام از او ✍️محمدجوادغفورزاده 📌نکته:سَبْق مصدر «سَبَقَ» یا «سابَقَ» در لغت به معنی مسابقه و رمایه مشتق از «رمی» به معنای مطلق تیراندازی است.