جنایتکارها از ره رسیدند
کنار قتلگه خنجرکشیدند
خداداند که پیش چشم زهرا
سرفرزند زهرا را بریدند
کنار سفرۀ مهمانی خود
سرمهمان به نوک نیزه دیدند
شهیدان سینه از غم چاک کردند
ملائک جامۀ ماتم دریدند
فتاده باغبان در دامن خاک
به زیر خار گلها آرمیدند
بیابان در بیابان در بیابان
دویدند و دویدند و دویدند
ز گوش آل عصمت گوشواره
کشیدند و کشیدند و کشیدند
تمام نخلها از این مصیبت
خمیدند و خمیدند و خمیدند
یتیمان دم به دم زخم زبانها
شنیدند و شنیدند و شنیدند
تمام سروها از پا نشستند
تمام یاسها درخون تپیدند
بنال از بهر آن دردانه (میثم)
که با سیلی صدایش را بریدند
✍️غلامرضاسازگار
(سازگار، 1397، 336)
سازگار، غلامرضا، ( 1397). نخل میثم6، تهران:حسین فتحی.
آمده ذی الحجه و افتاده ام یاد منا
من شدم عمری اسیر خاطرات کربلا
در لوای علم، کارم روضه خوانی بوده است
چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است
باقرم، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی
موقع دشنام، سیرم کرده اند از کودکی
گرچه بر سجاده کار من دعا بوده فقط
منبر من روضه های کربلا بوده فقط
سوختم چون پیکرم تشییع شد با یا حسین
سوختم چونکه نرفتم زیر دست و پا حسین!
زهر، کاری شد ولی با جان من کاری نداشت
دور و اطرافم کسی تب یا که بیماری نداشت
دومین مردی که در زنجیر می آمد منم
هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم
زیر پایم آبله با خار می بینم هنوز
آنقدر شلاق خوردم تار می بینم هنوز
دور من در خیمه آتش بود، اما آب نه
چشم من می رفت دنبال نی اما خواب نه
سوختم اما نه با این زهر! بلکه در حرم
سوختم تا گفت عمه در حرم، کو معجرم؟
در اسارت، هیچ چیزی بدتر از این غم نبود
دورمان بودند این و آن ولی مَحرم نبود
دورمان بودند بسکه دزدهای گردنه
عمه از هرکس که آمد خورد سیلی یک تنه
غربت آن عصر عاشوراست میسوزانَدَم
غارت خلخال از پاهاست میسوزانَدَم
پای آن عهدش مرا هم می کِشد آخر حسین
نوحه ام امشب شده؛ ای کشتۀ بی سر حسین
✍️رضا دین پرور
در اصول کافی است که یونس بن یعقوب از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که آن حضرت فرمود: پدرم به من فرمود: ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان در ایام حج در منی به مدت ده سال برایم نوحه سرائی کنند.
منبع:کلینی رازی، محمد بن یعقوب (متوفای۳۲۸ ه)، الاصول من الکافی، ج۵، ص۱۱۷، ح۱، باب کسب النائحة، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.
نوحۀ ساده
امام باقر به شهادت رسید
ارث شهادتش به امت رسید
سلام ما به قبرش
به جلوههای صبرش
امام باقر امام باقر
نور دل فاطمه بیتاب شد
پیکرش از زهر جفا آب شد
آتش گرفته جانش
از ظلم دشمنانش
امام باقر امام باقر
پنجم ولیّ کبریا شد شهید
آن یادگار کربلا شد شهید
دلش ز غصه خون بود
داغ دلش فزون بود
امام باقر امام باقر
ظلمی که بر امام باقر رسید
دیدۀ تاریخ به عالم ندید
با زین زهر آلود
راه حسین پیمود
امام باقر امام باقر
سلام ما به حال التهابش
سلام ما به مرقد خرابش
بر دل نشسته داغش
از قبر بیچراغش
امام باقر امام باقر
کعبۀ دلها تربت بقیعست
دل غرقه خون از محنت بقیعست
یارب به اشک زهرا
رسان مهدی ما را
امام باقر امام باقر
✍️سیدرضامؤید
(مؤید، 1371، 266)
مؤید، سیدرضا، (1371). نغمههای ولایت، مشهد:علیزاده.