پیراهنی از ماه بر تن داشت
در چهره اش خورشید پیدا بود
روی لبش حی علی العشق و
قلبی که لبریز از تمنا بود
مشتاق رفتن بود و میدانست
این آخرین دیدار یاران است
دور سرش اسپند میگرداند
زینب که در حال تماشا بود
ناد علی را خواند و بعد از آن
یکباره میدان از علی پر شد
با تیغ ابروهاش میجنگید
در دشت صدهنگامه بر پا بود
یکباره رنگ آسمان نیلی
یکباره رنگ آسمان خون شد
وقتی که شاهی از نفس افتاد
وقتی سری بر نیزه بالا بود
در پیش چشمان پدر ایکاش
این نیزه ها دست از تو بردارند
بعد از تو دنیا جای ماندن نیست
روی لبان خشک بابا بود
با آیه های پیکرش حالا
دارد اذانی تازه میگوید
این دست این پا این سر و سینه
تفسیر محض اربًا اربا بود
#معصومه_سادات_اسدیان
#شاهزاده_علی_اکبر
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
#شب_هشتم
#حضرت_علی_اکبر
به میدان می رود تا پیکرش را جا گذارد عشق
تنش را تکه تکه در دل صحرا گذارد عشق
به میدان می رود بدر و احد زیر سپر دارد
به قعر خندقش صد لشگر از اعدا گذارد عشق
به صوت وصورت وسیرت به پیغمبر شبیه اش نیست
که نامش را کنار حضرت طاها گذارد عشق
چه شیرین کرده بی تابی او کام شهادت را
چه خوش وقتی ست وقتی که به میدان پا گذارد عشق
به قد قامت چو گلدسته علی خیر العمل دارد
به هر نیت به جز الله اکبر.. لا گذارد عشق
میان چک چک شمشیر وقتی تشنه تر میشد
لبش را در دهان تشنه ی دریا گذارد عشق
به معنی لن تنالو البر حتی تنفقوا یعنی
که از مما تحبون بهترین را واگذارد عشق
صدای خشک شمشیر از گلوی تشنه می بارد
سر بی تاب را بر نیزه آن بالا گذارد عشق
شکست آیینه و چندین برابر گشت زیبایی
بنای کل نور واحد از این جا گذارد عشق
«لیال عشر» «والفجر» شب تاریک تاریخ است
که نام کربلا را «عروة الوثقي » گذارد عشق
#الهه_بیات_مختاری
@aboajor
دست برداشت قلم را و تو را ماه کشید
قامتت را به دل آینه دلخواه کشید
هیچ کس پشت سرت وقت سفر آب نریخت
پیش چشم تو حسین ناله جانکاه کشید
آب در حسرت لبهای تو میسوخت ولی
رود راهی به تو با شیوه اکراه کشید
نیزه ها بی رمق افتاده به پایت بودند
تیرها را همه شرمنده و گمراه کشید
زخم ها بر تنت انگار نمک گیر شدند
تیغ را با گلوی سرخ تو همراه کشید
تا که جاوید بماند غزلت در دلها
شعله سرخ تنت را به تن آه کشید
آه ،خورشید تورا غرق به خون وقتی دید
دست از دامن امید تو ناگاه کشید .
#معصومه_سادات_اسدیان
#علمدار
https://eitaa.com/sher_zad
وقتی زمین از تشنگی بی تاب می میرد
وقتی امید کودکی در خواب می میرد
وقتی که خون می بارد از هر سو به روی دشت
تصو یر اندوهی میان قاب می میرد
در یک طرف دستی بدون مشک افتاده
در یک طرف مشکی بدون آب می میرد
آتش گرفته سینه ها و خیمه ها وقتی
پروانه ای در حسرت مهتاب می میرد
شمشیر می رقصد کمان میخندد و آرام
خورشید از داغ غم ارباب می میرد
اصلا چرا یک آسمان از روی زین افتاد
اصلا چرا برصورت افلاک چین افتاد
اصلا نمیدانم چرا بال کبوتر سوخت
اصلا چگونه ریشه های نخل باور سوخت
دریا لبش خشکیده بود و آرزوهایش
در آتش شرمندگی از روی خواهر سوخت
زینب دلش خوش بود با یک بوسه اماحیف
از داغ چوب خیزران بر روی حنجر سوخت
بر ناقه ها هم نیزه باریدند شیطانها
محمل شکست و کودکی افتاد و معجر سوخت
وقتی که خون غنچه ای در آسمان گل کرد
حتی طنین نغمه الله اکبر سوخت
باید بسوزد سینه هامان دم به دم وقتی
در پیش چشم بیقرار دختری سر سوخت
از داغ هایی که زمین بر سینه اش دارد
شعرم پریشان شد قلم خشکید و دفتر سوخت .
#معصومه_سادات_اسدیان
بوی خون در غروب پیچیده
تشنگی در گلوی رود افتاد
آب تصویر مبهمی دارد
در دلش برزخی کبود افتاد
آتش افتاده در دل این باغ
زخم هی روی زخم می روید
قامت آفتاب خم شده است
ماه در حالت سجود افتاد
داس ها یک به یک درو کردند
غنچه هایی که تازه گل دادند
داغ از هر طرف زبانه کشید
شعله در دامن وجود افتاد
موج اندوه در هوا جاریست
باز باران زخم ها کاریست
دست های امید گم شده است
بر سر سروها عمود افتاد
فصل غمگین دیگری از راه
میرسد عشق را نشان بدهد
یک قبیله ذبیح آورده
شعر در خلسه شهود افتاد
واژه در واژه گریه خواهم کرد
بیت بیت شهید بی سر را
ای رسولان غم به پاخیزید
عرش از آسمان فرود افتاد
#معصومه_سادات_اسدیان
#سلام_بر_حسین
این رود به دریای حسین می ریزد
مراسم عزاداری روز عاشورا
محرم ۱۴۰۳
روستای #خیرآباد_مه_ولات
#زادگاه_جان
لا تَدعُوا نُورَ الحُسَين يُخمَد فِي وجودكم . . .
نگذارید نور "حسین علیهالسلام" در وجودتان خاموش شود :)))
شب خوش🌱
برداشتی از خطبه امام سجاد ع در مسجد شام
صدا گرم و رسا پیچید در گوش ستمگرها
بخوان تا بشنوند این روضه هارا کورها ،کرها
به منبر میروی تا واکنی بغض غریبت را
بخوانی آیه ی والعصر در داغ صنوبرها
به ذلت میکشاند خطبه ات نمرود شامی را
بخوان تا واشود زنجیر از تزویر منبرها
زلال زمزم نام علی را در سبو داری
که از نام علی مستی بگیرد باز ساغر ها
چه پیکاریست اینجا، ساحت خورشید با ظلمت!
به میدان آمده تیغ زبان با تیغ خنجرها
انا ابن الفاطمه بنت رسول الله تان هستم
بگریید ای مسلمان زاده ها در مرگ باورها
طواف کعبه ی این ناکسان بی حیا تا کی؟
فقط دور مدار عشق میگردند قنبرها
سخن از یال خون افشان و سم اسب ها، آری
سخن از بوسه ی تیر است روی نبض حنجرها
میان جنگل سرنیزه ها و تیغ ها دیدم
هزاران زخم کاری روی لبخند کبوترها
دلم میسوزد از تکرار تصویر پریشانی
دمی که شعله میرقصید روی حزن معجرها
صدای لالای یک زن غمدیده می آید
پر است از آتش تب گرمی آغوش مادرها
زیارت میکنم با اشک این سرهای بی تن را
به یاد آیه های روشن و خونین پیکرها
شما در خواب غفلت بوده اید و ماه را کشتند
بخوابید ای شقاوت پیشه ها در گرم بسترها
چگونه آفتاب نام مولا را نمی بینید
شمارا شرم باد از غربت رسم پیمبرها
منم فرزند مکه،من صدای مطلق وحی ام
پرم از معجزات روشن الله اکبر ها
برایم بعد از این هر روز روز سخت عاشوراست
انا ابن الفاطمه میراث دار روضه ی سرها.
#معصومه_سادات_اسدیان
کمی با من بنشین..
تا در آن نقشه جغرافیایی عشق،
تجدید نظر کنیم.
بنشین تا ببینیم
تا کجاها مرز چشمان توست،
تا کجاها مرز غمهای من...
کمی با من بنشین
تا بر سر شیوه ای از عشق، به توافق برسیم ...!
#نزار_قبانی
╭┈────────────「🖌📖」
📚
╰─┈➤https://eitaa.com/sher_zad
هدایت شده از قاصدکی برای امروز...
رسد به خوشهٔ پروین و ماه اگر دستم
همه بچینم و آویزمش به گردن تو
#حسین_منزوی
طائفه ای از حکمای هندوستان در فضایل بزرگمهرسخن میگفتند به آخر جز این عیبش ندانستند که در سخن گفتن درنگ بسیار میکندو مستمع را بسی منتظر باید بودن تا تقریر سخنی کند.
بزرگمهربشنید و گفت:
اندیشه کردن که چه گویم
به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم.🤔
#حضرت_سعدی
گر رود نام من اندر دهنت باکی نیست
پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند .
#حضرت_سعدی
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
🖤 صباحاً و مساءً 🖤
مصیبت اسارت، مصیبتی است که مولای ما صباحاً و مساءً بر آن خون گریه میکند.
👈 با شنیدن مجموعه «صباحاً و مساءً» ما نیز دلهایمان را با کاروان اسرا همراه میکنیم و منزل به منزل، با شنیدن مصائب جانسوز کاروان، همنوا با امام عصر علیه السلام اشک میریزیم و برای روزگار ظهور دست به دعا برمیداریم.
▪️کانال صباحا و مساء👇
@sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@elteja
سلام دوستان
عزاداریهاتون قبول
صوتهای «صباحاً و مساءً» بیان مصیبت های عاشورا تا اربعین است .در قالب چهل فایل صوتی کوتاه (حدود ۲۰دقیقه) که توسط محقق ارجمند استاد #مهدی_امین_فروغی به شیوهای ادبی و بسیار زیبا بیان میشه. میتونید توی کانال زیر عضو بشید و تمام فایلها رو داشته باشید؛
@sabahan_masaa
التماس دعا.
https://eitaa.com/sher_zad
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کنون که گردش ایام را ثباتی نیست
همان خوش است که در عشق بگذرد ایام
#ملک_الشعرا_بهار
@robaiiyat_takbait
پیشرفت همیشه
جلو رفتن نیست
گاهی برگشتن
از یک مسیر غلطه!!
بعله🙂😎
╭┈────────────「🖌📖」
📚
╰─┈➤https://eitaa.com/sher_zad
چقدر خنده به لبهایمان بدهکاریم
چقدر حسرت آغوش در بغل داریم
چقدر واژه ی یخ بسته در گلوهامان
چقدر تا خود چشمان صبح بیداریم
بیا پرنده ی غمگین غار تنهاییم
به این صدای بریده بریده عادت کن
بیا سکوت فراموشی مرا بشکن
کمی به شانه ی پیراهنم حسادت کن
بسوز در تب هذیان حرفهای دلم
به آستین پر از گریه های من خو کن
از عطر وحشی باغ تنم که می پیچد
هزار چشمه ی جاری برای من رو کن
به روح دربه درم سر بزن هز از گاهی
گره بزن به دلم گوشه ی نگاهت را
به چشم گریه ی من بی هوا تعارف کن
نسیم خنده ی خوشبوی گاه گاهت را
دوباره بدرقه کن با گل ، آب و ایینه
منی که با چمدان تو عازم سفرم
بلند جار بزن نغمه ی رهایی را
اگر چه در قفس عشق تو پرنده ترم
هنوز منتظرم تا مرا نفس بکشی
هنوز آینه گرم نگاه کردن توست
هنوز بعد تو تبعید میشوم به خودم
هنوز ساعت دیوانه گیج رفتن توست.
#معصومه_سادات_اسدیان
https://eitaa.com/sher_zad
الهی؛ ای دور نظر و ای نیکو حِضر
و ای نیکوکارِ نیک منظر...
ای دلیل هر برگشته،
و ای راهنمای هر سرگشته...
ای چاره سازِ هر بیچاره
و ای آرندهی هر آواره،
ای جامعِ هر پراکنده و ای رافعِ هر افتاده...
دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده...
آمین 🙏🌺
#خواجه_عبدالله_انصاری
#مناجات
https://eitaa.com/sher_zad
📜 #حکایت
به بهلول گفتند که فلانی هنگام تلاوت
قرآن چنان از خود بیخود میشود
که نقش بر زمین شده و غش میکند!
بهلول گفت: او را بر سر دیوار بگذارید
تا تلاوت کند،
اگر غش کرد در عمل خود صالح است.
🤔🤔😀
خواب دیدم ما را بریدند
و به کارخانه چوب بری بردند
آن که عاشق بود پنجره شد
آن که بی رحم بود چوبه دار
از من اما دری ساختند برای گذشتن ..
#مهدی _باجلان
کسی که شعر مینویسد، تنهاست!
و او که گوشههای جوانیاش را جویده است
و هر گلولهای که خورده را هضم کرده،
میداند
خشمی که در خیابانها آفتاب میخورد
بر شاخهها مشت خواهد داد
#گروس_عبدالملکیان
╭┈────────────「🖌📖」
📚
╰─┈➤https://eitaa.com/sher_zad
𓄵 جایی در زندگیم می ایستم و میگویم
این تماماً من بود
که دوام آورد ؛ که ادامه داد
و رسید 🤍✨