السلام علیک یا صاحب الزمان
بده به باغچه ها لذت بهار شدن را
به چشم پنجره ها غرق انتظار شدن را
به ابرهای پر از بغض سرد فرصت باران
به چشمه ها بچشان شوق آبشار شدن را
به شاخه های دلم هی جوانه پشت جوانه
به ریشه های تنم با غمت دچار شدن را
به گونه های پر از زخمگریه گوشه ی چشمی
به واژه های پر از مهر تو قطار شدن را
به کوله بار زمین یک بغل شکوفه و بردار
تو از غرور زمانه جریحه دار شدن را
بریز در رگ هر روزمان شراب طهوری
بگیر از سر هر ذره ای خمارشدن را
که کوچه کوچه ببندیم ریسه های دعارا
و لحظه لحظه بخواهیم بی قرار شدن را
خدا کند که نمیرم و باغرور ببینم
که در رکاب تو یک لحظه مهزیار شدن را
#معصومه_سادات_اسدیان
#انتظار
رو به شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
بردن نام حسین بن علی میچسبد
🌹اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
https://eitaa.com/sher_zad
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
○●♡●○
حق تعالی با بایزید گفت که
"یا بایزید چه خواهی؟"
گفت: "خواهم که نخواهم."
🔸 برگرفته از کتاب فیه مافیه مولوی
https://eitaa.com/sher_zad
#مولوی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دربارهٔ شهریار
سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسیگوی آذریزبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در بازارچهٔ میرزا نصرالله تبریزی واقع در چایکنار چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۲۸ هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشان و خشکناب منتقل نمود. دورهٔ کودکی استاد در خاستگاه پدری و در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومهٔ حیدربابا مولود آن خاطرات است. او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک تحصیل وی از رشتهٔ پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژهای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
#شهریار
۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی
روز بزرگداشت شهریار
هدایت شده از yosefpoor.ir
دل من به مهرِ ماهی شده گرم و دیده روشن
که برای دیدن او، کشد آفتاب گردن
ره مدحتش ندانم، غزلی مگر بخوانم
که نشسته خود به جانم، نه غزل؛ میِ مطمطن
«علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را»
نرسد به درک نامت قلم هزار چون من
شود از رطب لبالب، لب باغبان شباشب
اگر از علی بگوید به صنوبرِ سترون
هله تشنه حقیقت! نفسی برآر دستی
به شراب متّقینش که روایتیست متقن
«دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین»
قدمی بنه به کویی که کلیم نشنود «لَن»
«نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت»
به مقام طور ایمن منم آن کلیمِ الکن
شدم آن زمان دچارش که سرود شهریارش
«برو ای گدای مسکین، درِ خانۀ علی زن»
به ضریح او رسیدی نظری به حال ما کن
که دخیلِ آه خود را زدهام گره به آهن
به علی بگو غمت را نه به خلقِ بی مدارا
«چه خوش است شهریارا! غم دل به دوست گفتن»
#مسعود_یوسف_پور
🥇برگزیده بخش ویژه جایزه ادبی شهریار ۱۴۰۳ / تبریز
https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
شعر از همیشه مهربانتر است
هیچکس به شعر، شک نمیکند
با امیدِ شعر زندگی نکن
شعر میکُشد، کمک نمیکند
#حامد_ابراهیم_پور
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
به دردی تازه، دردی کهنه را باید مداوا کرد
که شکل دیگر دردند درمانهای امروزی
#مجتبی_خرسندی
میلاد پیامبر مهرو رحمت گرامی
🍀🍀🍀
درخت تشنه ی باران و کویر تشنه ی دریا بود
بهار واژه ی غمگینی به روی ساحت لبها بود
تب خزان زده دنیا را ،نسیم در دل طوفان حبس
بنفشه تشنه گل دادن میان دامن صحرا بود
پرید پلک زمین و بعد به روی نور بغل وا کرد
از آسمان خبری امد ،که راه روشن فردا بود
ستاره ها همه دل بستند به جلوه های نگاهی نو
سپیده غرق قنوتی با دو دست گرم تمنا بود
وزید سمت حرا عطرت ،و کوه عاشق نامت شد
نزول سوره ی لبخندت برای شهر تسلا بود
اذان سبز حضورت را به گوش ظلمت شب خواندی
میان روح زمان جاری طنین اشهد ان لا ..بود
مسیر بکر نجاتی تو ،بهاری از صلواتی تو
خدا در آینه ی چشمت شبیه معجزه پیدا بود
یتیم مکه نه! با مهرت پدر برای جهان بودی
حجاز بی گل روی تو یتیم خانه ی دنیا بود
#معصومه_سادات_اسدیان