eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
761 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلم به دست و عمامه بر سر، عبای غربت به بر کشیدی به سجده رفتی و گریه کردی و انتظار سحر کشیدی سحر نیامد، سحر نیامد، کسی از آن‌سوی در نیامد دلت به درد آمد و چنین شد که ناگهان تیغ برکشیدی غم هزار و چهارصد سال خستگی را و تشنگی را شراب کردی و با رفیقان خویش لاجرعه سرکشیدی قرار این شد مسیر فرداییان نه غرب و نه شرق باشد طلوع را رنگ خون نوشتی، غروب را شعله‌ور کشیدی چه مرد و مردانه عهد بستی، چه مرد و مردانه صبر کردی چه مرد و مردانه ایستادی و مرد و مردانه پرکشیدی فدا شدن آخرین مناجات عاشقان است و پاک‌بازان فدا شدی تا کسی نگوید که زحمت بی‌ثمر کشیدی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی مهدی جهاندار در مراسم دیدار شعرا با رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
بتی فرخ رخی فرخنده رائی به شهرستان خوبی پادشاهی میان نازنینان نازنینی ز شیرینیش شیرین خوشه چینی رخش گلبرگ خوبی ساز کرده قدش بر سرو رعنا ناز کرده گرفته سنبلش بر گل وطن گاه سهیل آویخته از گوشهٔ ماه بهار لطف را نازنده سروی به باغ دلبری رعنا تذروی ز عنبر راه را پیرایه کرده گلش را چتر سنبل سایه کرده نهان در عقد لؤلؤ درج یاقوت حدیث شکرینش روح را قوت دو چشمش چون دو جادوی فسونکار دو زلفش کاروان مشگ تاتار دهانش در حقیقت کمتر از هیچ سر زلفین جعدش پیچ در پیچ 📜 @sheraneh_eitaa
به بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب اما شبی با او بسر بردم ز وصلش بی‌نصیب اما مرا بی او شکیبایی چه می‌فرمائی ای همدم شکیب آمد علاج هجر دانم کو شکیب اما ز هر عاشق رموز عشق مشنو سر عشق گل ز مرغان چمن نتوان شنید از عندلیب اما خورد هر تشنه لب آب از لب مردم فریب او از آن سرچشمه من هم می‌خورم گاهی فریب اما به حال مرگ افتاده است هاتف ای پرستاران طبیبش کاش می‌آمد به بالین عنقریب اما 📜 @sheraneh_eitaa
یک دست در جیب چپ دست دیگر در جیب راست! این اندوه برای شما نیز آشناست بخواهید هم نمی‌توانم شرحش دهم؛ خوب و بد زندگی‌اش می‌کنم.. 📜 @sheraneh_eitaa
ای خواجه به خواب درنبینی ما را تا سال دگر دگر نبینی ما را ای شب هردم که جانب ما نگری بی‌روشنی سحر نبینی ما را 📜 @sheraneh_eitaa
‌امشب اندوه تو بیش از همه شب شد یارم... وای از این حال پریشان که من امشب دارم..! |شبتون بخیر دوستان🌙🌟 📜 @sheraneh_eitaa
روزم شروع می شود ،آقا به نامتان روزیِ من همه جا ،ذکر نامتان صبح علي الطلوع ،سلام بر شما من دلخوشم به ،جواب ســلامتان السلام علیك یا اباعبدالله الحسین |صبحتون بخیر و منور به ضریح آقا امام حسین(علیه السلام) ✨🌼 📜 @sheraneh_eitaa
پس از سی سال رنج و آزمایش که دادم امتیاز مغز از پوست مرا بی شک یقین گردید حاصل که صد دشمن، نمی ارزد به یک دوست 📜 @sheraneh_eitaa
این شنیدستم که عیسی، مرده‌ای را زنده کرد مرده‌ای را زنده کرد و نامِ خود پاینده کرد نیم گیتی شد مُسَخَّر از طریقِ دینِ او شد جهان آیینه‌دار چهرهٔ آیین او هر دو فرسخ یک کلیسایی به پا بر نام او گشت تاریخ همه تاریخ‌ها ایام او وقف شد یکشنبه‌ها از بهر نام نیک او روز و شب ناقوس‌ها، گویندهٔ تبریک او الغرض در مردم از سیبری تا آمریک دائما تعظیم و تکریم است بر آن نام نیک گر حکیمی مرده‌ای را زنده سازد اینچنین بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین بهر فردوسی چه باید کرد؟ کو از کار خویش یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش: مرده فرزندانِ چندین قرنِ ایران زنده کرد از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد 📜 @sheraneh_eitaa
از حقیقت باز بگشایم دری با تو می گویم حدیث دیگری گفت با الماس در معدن ، زغال ای امین جلوه های لازوال همدمیم و هست و بود ما یکیست در جهان اصل وجود ما یکیست من بکان میرم ز درد ناکسی تو سر تاج شهنشاهان رسی قدر من از بد گلی کمتر ز خاک از جمال تو دل آئینه چاک روشن از تاریکی من مجمر است پس کمال جوهرم خاکستر است پشت پا هر کس مرا بر سر زند بر متاع هستیم اخگر زند بر سروسامان من باید گریست برگ و ساز هستیم دانی که چیست؟ موجه ی دودی بهم پیوسته ئی مایه دار یک شرار جسته ئی مثل انجم روی تو هم خوی تو جلوه ها خیزد ز هر پهلوی تو گاه نور دیده ی قیصر شوی گاه زیب دسته ی خنجر شوی گفت الماس ای رفیق نکته بین تیره خاک از پختگی گردد نگین تا به پیرامون خود در جنگ شد پخته از پیکار مثل سنگ شد پیکرم از پختگی ذوالنور شد سینه ام از جلوه ها معمور شد خوار گشتی از وجود خام خویش سوختی از نرمی اندام خویش فارغ از خوف و غم و وسواس باش پخته مثل سنگ شو الماس باش می شود از وی دو عالم مستنیر هر که باشد سخت کوش و سختگیر مشت خاکی اصل سنگ اسود است کو سر از جیب حرم بیرون زد است رتبه اش از طور بالا تر شد است بوسه گاه اسود و احمر شد است در صلابت آبروی زندگی است ناتوانی ، ناکسی ناپختگی است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملا فاضل السکرانی شاعر و ادیب عرب خوزستانی اهل ایران است. فاضل فرزند یعقوب سکرانی است. وی در بین مردم به ملا فاضل السکرانی با کنیهٔ «ابومهدی» مشهور بود. وی همچنین به «عمید ابوذیه» و «امیر شعرای خوزستان» شهرت داشت. او معروف‌ترین و نامدارترین شاعر عرب خوزستان بود که در ماه محرم سال ۱۳۴۰ هجری قمری مصادف با سال ۱۳۰۲ هجری شمسی در شهر شادگان به دنیا آمد. سال پیش از مرگش در اهواز موفق به کسب جایزهٔ دو سالانهٔ «عیلام» توسط مؤسسهٔ فرهنگی هنری «المعلم» شد. سرانجام ملا فاضل سکرانی شنبه ۲۸ دی ماه ۱۳۹۲ درگذشت . 📜 @sheraneh_eitaa
لاتصحب انذال مذمومه الفعل بیهلک صاحب نفل ومشي بالگبلگ مشو بیهلک سیر ابسواني عگل ومشي بثگل بیهلک عِز والچذب عیب وصدگ للگلت له نعم ونعم عله المانعم ونعم عله الّي نعم وحذر غدر کل صدیج البس لسانه نعم مثل الیلدها نعم وبفاها سم بیهلک با یک عمل مذموم که آن را از بین می برد همراهی نکنید صاحب نماز اختیاری که با ریسمان راه می رود هلاک نمی شود آبسوانی روی پاشنه راه می رفت و با سنگینی راه می رفت غرور و دروغ مایه شرمساری است و صدق شما به کلمه آری و بله، بله به چیزی که بله است، و بله، بله برای من و از خیانت هر راستگویی که زبانش را می بندد بر حذر باشید، آری مثل تولدش بله و دهانش سمی است که نابود می کند 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است... شعرخوانی آقای محمد سهرابی در مدح امام حسن مجتبی علیه السلام. 📜 @sheraneh_eitaa
شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت صد شکر که‌ این‌ آمد و صد حیف که آن رفت تیری به کمان آمد بر قصد دل خصم هم گر به خطا ناگه تیری ز کمان رفت سلطان جوان آمد شاد و خوش و پیروز وان انده دیرین ز دل پیر و جوان رفت آمد ملکی راد که از آمدن او از عیش‌، نوید آمد و از رنج‌، نشان رفت در آمدن این شه و در رفتن آن شاه بیتی به زبان آمد کاوّل به زبان رفت 📜 @sheraneh_eitaa
السلام علیک یا اباعبدالله(ع) یکباﺭﻩ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﻮﻳﺲ ﻛﻼﻣﻲ، ﺩﺭ ﻭﺻﻒ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻣﻘﺎﻣﻲ، ﺩﺳﺘﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺳﻴﻨﻪ ﻧﻬﺎﺩﻡ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻢ، از من به حسین بن علی عرض سلامی 📜 @sheraneh_eitaa
به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو انقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم 📜 @sheraneh_eitaa
يك كربلا بده همه ي هستي ام بگير يك كربلا بده به من اصلا بگو بمير يك كربلا بده طلبت بيشتر بكن... يك كربلا به راه خدا بر من فقير.. . آقا براي كرب وبلا زار مي زنم از فرط هجر كرب وبلا جار مي زنم اين آخرين اميد دل خسته ي من است دست طلب به نام علمدار مي زنم 📜 @sheraneh_eitaa
در این شب آرزو دارم فراوان نظر بر من نما ای حی سبحان میان این همه ذکر و ثنایم اجابت کن تو تنها یک دعایم دعایم دیدن روی نگار است تماشای قد رعنای یار است دعایم این بود مهدی بیاید نظر بر حال زار ما نماید بیاید ظلم را نابود سازد دل مظلوم را خشنود سازد همین جمعه بیاید آن نگارم فدایش می کنم دار و ندارم دلم از هجر رویش غصه دارد دو چشمم از فراقش خون ببارد خداوندا به حق شاه مردان به فریادم رسان آن خوب خوبان 📜 @sheraneh_eitaa
بدجــــور دلم کرده هوایت، برخیـــز آغـــوش گشوده ام برایت، برخیــــز خورشیــدم و تا پنجــره ات آمده ام ای جان به فدای خنده هایت، برخیز |صبحتون بخیر و پر برکت ❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
صاحب الامر سلامم بر تو باد ای ماه مانا نگاهت سوی این چشمان شیدا بیا ای جان ما ای پور نرگس که باشد هر دلی غمگین و تنها امام من !که هستی صاحب الامر اگر آیی شود دل شاد و رعنا عزیزی ! مهدی صاحب زمانم(عج) تویی سرور تویی تاج سر آقا به شوق دیدنت چشمان ما شاد شده عطر دل انگیر تو پیدا دعا گوی تو ام هر صبح جمعه که شوری می دمی درصبح زیبا خوشا دردی که در راه تو بینم ببین(تارای) پرشور و شکیبا (تارا) 📜 @sheraneh_eitaa
ای آن که چو بگذری تو بر یاد دلم جز گریه نگیرد زغمت داد دلم تا از تو جدا فتادم ای وای بمن یادت نرسد اگر به فریاد دلم 📜 @sheraneh_eitaa
هم‌چنان ما همه از رسم تو خط می‌گیریم رفته‌ای باز مدد از تو فقط می‌گیریم نه فقط دست زمین از تو، تو را می‌خواهد سالیانی‌ست که معراج خدا می‌خواهد - زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند لحظه‌ای جای یتیمان عرب بنشیند بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی یازده مرتبه در آینه تکرار شدی بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار پا در این دایره بگذار؛ عدم را بردار باز هم تیغ دودم را به کمر می‌بندی باز هم پارچۀ زرد به سر می‌بندی تا که شمشیر تو در معرکه‌ها هو بکشد نعرۀ حیدری «أین تَفرّوا» بکشد باز از خانه می‌آیی به خداوند قسم رستخیزانه می‌آیی به خداوند قسم تا زمین باز هم آباد شود باز بیا ای بزنگاه ازل تا به ابد باز بیا تازه این اول قصه‌ست حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست رفته ساقی که قدح پر کند و برگردد عرش را غرق تحیّر کند و برگردد دیر یا زود ولی می‌رسد از راه آخر یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می‌گردد... 📜 @sheraneh_eitaa
سیدمهدی موسوی سال ۱۳۵۷ در قم متولد شد. وی تا دوران نوجوانی در قم بود و مقطع متوسطه را در دبیرستان علوم و معارف اسلامی همدان پشت سر گذاشت. او از همان دوران با شرکت در انجمن ادبی میلاد همدان سرودن را آغاز کرد. سال ۷۴ در مدرسۀ عالی شهید مطهری پذیرفته شد و مدرک کارشناسی‌ارشد را در رشتۀ فلسفۀ اسلامی اخذ کرد. پس از آن برای ادامۀ تحصیلات حوزوی رهسپار قم شد. موسوی هم‌اکنون مسئول بخش شعر واحد فرهنگی و هنری دفتر تبلیغات اسلامی است. تلاش وی برای وارد کردن شعر نیمایی به عرصۀ هیأت تحسین‌برانگیز است. «منهای جمع»، «ناپرهیزی»،‌ «سفرنامه با صاد» و کتاب آموزش شعر «تار و پود» از آثار او است. 📜 @sheraneh_eitaa
تا برویم ریشه‌ای چون تاک می‌خواهم که هست نور می‌خواهم که هستی؛ خاک می‌خواهم که هست قصد قربت کرده‌ام چون در طریق دوستی اجتناب از نیت ناپاک می‌خواهم که هست یک بیابان تشنگی می‌خواهم و شوق و جنون قدر لب تر کردنی ادراک می‌خواهم که هست سینه‌ای مشروح می‌خواهم: «ألم نشرح لکَ...» سوره‌ای مانند «اعطیناک» می‌خواهم که هست خاطری آشفته یا آسوده! -فرقی می‌کند؟- ناله‌ای محزون، دلی صدچاک می‌خواهم که هست جانماز و مُهر و قرآن و دلِ سیری قنوت سجده بر سجاده‌ای نمناک می‌خواهم که هست خلوتی دارم که در آن با کمی راز و نیاز ربنا در ربنا پژواک می‌خواهم که هست پس چرا این‌قدر دور افتاده‌ام از اصل خویش؟ فرصت پرواز تا افلاک می‌خواهم که هست 📜 @sheraneh_eitaa