eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
762 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‏عيناكِ بحُسنِها يقفُ الكلامُ... ‏بسمتكِ تُحيي ورداً قد ذبل من الزمانّ. سخن، نزد زیبائی چشمانت بازمی‌ایستد... لبخندت، به گل‌هایی جان می‌بخشد که از روزگار پژمردند. 📜 @sheraneh_eitaa
از عاشقی نشانه بیاور برای من من عاشقم، بهانه بیاور برای من من قانعم، کبوتر پرواز نیستم یک دام، آب و دانه بیاور برای من یک زنجره شبانه برایت می‌آورم یک حنجره ترانه بیاور برای من یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات خورشید را به خانه بیاور برای من از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت یک قهر کودکانه بیاور برای من 📜 @sheraneh_eitaa
ز چنگ نیستی وز دام هستی مرا دریاب ای دریای مستی شکسته بالم و آشفته حالم پیِ نقشِ تو می گردد خیالم منِ سرگشته، دنبال تو گشتم گذشتم از منِ بی تو گذشتم تو در من، من پی ات بیتاب و بی خواب چنان ماهیِ تشنه دور از آب من و امواج و توفان و تلاطم تو در وهمِ منیت های من گم بر این دل مرده ای دلبر نظر کن مرا در مکتبت زیر و زبر کن شدم شیدا و بی تاب و قرارم بتاب ای مهر بر شبهای تارم مرا احیا کن و خاکسترم کن از این هم بیشتر عاشق ترم کن 📜 @sheraneh_eitaa
محمد شکری فرد متولد 1373 در شهرستان هشترود(آذربایجان شرقی)، و فارغ التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریزاست. شکری فرد آغاز به کار خود را در دنیای شعر اینگونه شرح میدهد: «از سال 86 شعر را با راهنمایی های پدرم شروع کردم. از سال 90 با راهنمایی استاد حسین اسرافیلی و محمدحسین انصاری نژاد جدی تر در عرصه شاعری فعالیت می کنم.» وی در جشنواره هایی همچون بسیج، جوان خوارزمی، موسم گل، شعر و داستان جوان سوره، جشنواره بین المللی امام رضا، پرسش مهر، عبرات، و... برگزیده شده است و دبیری و داوری چندین جشنواره استانی را بر عهده داشته است. شکری فرد از سال 91 الی 93 رئیس انجمن ادبی شهرستان هشترود بوده است .او از سال 92 عضو بنیاد ملی نخبگان و هم اکنون مجری و دبیر جلسات هفتگی شعر حوزه هنری استان آذربایجان شرقی است. نخستین کتاب شکری فرد با نام « گشایش» توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. 📜 @sheraneh_eitaa
به چشم هاش، همان ها که ترک قفقازند کسی نظر نکند خانمان براندازند چه فتنه ها که نشسته ست کنج لب هایش نه اینکه فکر کنی نقطه ی سرآغازند زده است شعله به جان ها، همان که انفاسش به سان گرمی خرماپزان اهوازند به گریه گفتمش: ای یار عاشقت هستم به عشوه گفت: همه شاعران زبان بازند! زمانه ای ست که گل را ذلیل می شمرند پرندگان غزلخوان بلند پروازند 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
‌ 💜 کدوم دوره رایگان ما رو می خوای⁉️ 🔵نظم و هدفگذاری 🟡خودسازی 🟢ارتباط موثر 🔴انضباط شخصی 😍اینجا پُره از دوره های ✅ تا پاک نشده زود وارد جمع بزرگ 600 هزار نفره ما شو👇 https://eitaa.com/joinchat/1634271298C2b479acc30
ای دل به چه زَهره خواستی یاری را؟ کو کرد هلاک چون تو بسیاری را دل گفت که تا شوم همه یکتائی این خواستم از بهر همین کاری را 📜 @sheraneh_eitaa
عشق هرجا رو کند آنجا خوش است گر به دریا افکند آنجا خوش است گر بسوزاند در آتش دلکش است ای خوشا آن دل که در این آتش است تا ببینی عشق را آیینه‌وار آتشی از جان خاموشت بر آر هرچه می‌خواهی به این دنیا نگر دشمنی از خود نداری سخت‌تر عشق پیروزت کند بر خویشتن عشق آتش می‌زند در ما و من عشق را دریاب و خود را واگذار تا بیابی جان نو خورشیدوار عشق هستی‌زا و روح‌افزا بُوَد هرچه فرمان می‌دهد زیبا بُوَد 📜 @sheraneh_eitaa
قبل از آنکه جامه ات گردد کفن خود برون شو از قفس های بدن 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ماه خجل ز روی تو،تا که بدید موی تو هر چه که آیدم نظر نیست شبیه روی تو شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبـح امید و پرتو دیدار و بزم مهـر ای دل بیا که اینهمه اجر وفای توست |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
مرا از خاک مجنون آفریدند به جان خسته ام غم را کشیدند خدایا با که گویم این غم و درد که شاخ زندگی آسان بریدند چنان دلگیرم از دنیای بی رحم که پرواز قناری را ندیدند میان باغ دل آن نوگلم را به تیغ کینه ای از ریشه چیدند چو مار خوش‌ خط و خالی دریغا دل رنجیده را محکم گزیدند به روی بام دل گندم فشاندم کبوتر گشتن و آسان پریدند شدم آن یوسف تنهای بی کس که گرگان روح و جسمش را دریدند فراوان زخم خوردم از همه کس به شبها شمع گریان را ندیدند سراغ شادمانی را گرفتم به روی آئینه غم را دمیدند چو مرغان قفس خاموش و دلتنگ شبی تنها از این دنیا رهیدند شدم حیران از این نامردمی ها وفا کردم ولی از ما رمیدند نوای پر حزین و خسته ام را (رها) این ناکسان آیا شنیدند ؟ 📜 @sheraneh_eitaa
چقدر بوی تو خوب است، بوی آغوشت همیشه زحمتِ من بوده است بر دوشت چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت ولی به خاطر من بال را کنار زدی که با دو دست بگیری مرا در آغوشت که با دو دست برایم دو بال بگذاری به جای روشنی بال های خاموشت که آسمان خودت آسمان من باشد که از بهشت بخوانم دوباره در گوشت آهای روسری ات آفتاب تابستان شکوفه تاج سر تو، بنفشه تن پوشت بهشت جای قشنگی ست جای دوری نیست بهشت باغ بزرگی ست: باغ آغوشت بهشت اول و آخر، گمان نکن حتی بهشت هم بروم می کنم فراموشت! 📜 @sheraneh_eitaa
سالها نوکری یِ اهل حرم راکردم این مدالیست که ارزش به تماشا دارد شکرِیزدان که به من داده چنین منزلتی آرزوی است یقیناکه مسیحادارد بی درنگ ازسرِهرکاردگر می‌گذرم نکته ای هست که آن حکم معما دارد فرصت ازدست مده بردراین خانه شتاب نوکری بردرِاین خانه تجلّی دارد خانه رامیکده،درجام شرابی ناب است خم شده ساقی وازجام تمنا دارد جام گردیده خجل،طالب او عباس است طالبش خودلقب و کنیه یِ سقادارد صاحب خانه رضا صاحب مشک و علم است شده بی دست ولی دست خدا را دارد 📜 @sheraneh_eitaa
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت عشق را نتوان شمردن سرسری بین که غارت کرده دل‎ها را به ناز خسته شد چشمانت از غارتگری هم نگاهت رشک آهوی خُتَن هم خرامت غیرت کبکِ دری هم به سیرت از ملک پاکیزه‌تر هم به صورت از پری زیباتری… 📜 @sheraneh_eitaa
مرحوم ثقه‌الاسلام جناب آقای حاج شیخ علی امام نوری معروف به امام جمعه کاشمری متخلص به مشکات است. وی فرزند مرحوم حاج شیخ محمدباقر امام جمعه و جدّ ایشان مرحوم آخوند ملا محمد مهدی امام جمعه از علماء کاشمر و دارای کمالات نفسانی بودند. نامبرده را داریا ذوق عالی در سرودن اشعار و آگاه به تاریخ اسلام و ایران می‌باشد. همین ویژگی شعر ایشان را از سایرین متمایز و ممتاز ساخته است. غنای شعری ایشان برگرفته از اطلاعات و اشراف به تاریخ و روایات است. وی از شعرای اواخر دورۀ قاجار به شمار می‌رود، ایشان در سال ۱۲۵۰ ه.ش متولد و در سال ۱۳۳۰ ه.ش در کاشمر بدروند حیات گفته و در امام‌زاده حمزه‌بن‌موسی‌بن جعفر مدفون گردید. 📜 @sheraneh_eitaa
ای خـاک کـربـلا چـه لطیـف و مـعطـری خـاکـی هـزار بـار بـه از مشـک و عنـبری خاکی عجیـن بـه خون شهیدان کـوی عشق پـرپـر بـه روی تـو شده گل‌هـای حیـدری میـزاب و زمـزم و حَجَـر و مـروه فی المثـل همچـون کـواکبـنـد و تو خورشید انـوری بـا ایـن هـمـه شـرافت و ایـن رتـبه‌ای عجب غـمـگیـن و غـم‌فــزا و مـلـول و مکـدری سـقـای تـشـنـه کـام مگـر دیـده‌ای حـزیــن صد چـاک دیده‌ای تو مگر جسم اکبـری 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | مادر بزرگم فراموشی گرفته بود از کهولت سن به او گفتم اسم ائمه را بیاد داری؟ گفت... تا آخر گوش کن خیلی زیباست 📜 @sheraneh_eitaa
بخشش و انفاق کن ای یار نیکو در جهان آزمندی را فرو بگذار یکدم الامان چون که رفتی از جهان روشن نماید راه را خانه ی قبرت شود روشن ز الطاف خدا بس که ثروتمند و دولتمند و آقا زاده ها یک کفن برده به گوری ،شد مساوی با گدا حسرتی با خود ز دنیا برد و یک دستی تهی با هزاران رنج و سختی عمرشان شد منتهی روز و شب در اضطراب و جست و خیز و وسوسه تا خریداری کند ماشین و ظرف و البسه روز و شب در فکر و ذکر است و تکاپو و تلاش تا ببخشد رنگ و رویی نو به اسباب و معاش... فرش و قالی چند سالی می شود در خانه است از مد افتاده کنون رنگ کرم جانانه است! چون که یخچال و فریزر کوچکند زیبا نی اند. ساید بای سایدی خریداری شود جانانی اند بوفه از بس این ظروف شیشه‌ای را دیده است زخم بر رخسار وی افتاده و رنجیده است شصت اینچ تلویزیون کوچک است بر این اتاق سینمای خانگی باید بر این صحن و رواق!،😂 مبل و میز و کوسن و گلدان دائم پیش روست گشته تکراری چو یاران دیده اند و قوم و دوست بارها و بارها دیدند این ظرف و متاع نو شود باید همه هرچی قدیمی الوداع 😅 کهنه بازاری است اینجا باعث شرمندگی دور باید ،چون تجدد باعث سرزندگی! عاقبت خود را به چاه انداخت با این زرق و برق قسط و وامی که شب و روزش ندارد هیچ فرق روز و شب در فکر زرق و برق و مال و زندگی لحظه ای از خواب غفلت شو برون کن بندگی عمر این دنیا اگر صد سال باشد دلپسند شاد باشی ،در رفاه و خالی از رنج و گزند لیک در فکرت نباشد توشه ای بر آخرت ثروتت زنجیر و بندد سخت این بال و پرت تا توانی مهربان می باش با همنوع خود قلب را جز این چه ارزش باشد اندر کالبد ؟ مرغ عنقایی تو ای نیکو سرشت پاکباز جایگاهت قله ی قاف است پروازی بساز مال دنیا را ببخشا زاد عقبی را بخر رستگاری بهتر از اموال و معدنهای زر «مومنا» هشدار دادی مردمانی نیک را گر نمایان شد عمل پندت شنیدن شد روا 📜 @sheraneh_eitaa
❇️زاهد دلباخته مرغ آمین، نفسش را به تو اهدا کرده لفظ آمین تو ،من دیده ام احیا کرده تو نه عیسایی و موسی که کنی اعجازی مانده ام خالقم،این عشق،چه با ما کرده *** باید از حال خراباتی خود دور شوم من اگر کفر سرودم،نکند کور شوم میکنم توبه ولی، باز شکستم چه کنم؟ عشق خود کشته،مبادا،ز درت دور شوم 📜 @sheraneh_eitaa
محبوبم! از من رو برمگردان تاریک می شوم؛ ...و تاریکی نقطه پایان سطر زندگیست. 📜 @sheraneh_eitaa
‍ امیدوارم از شب هجران که عاقبت شادم کند به دولت صبح وصال دوست شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
أنتِ صباحٌ يشرقُ من قصيدة منتصف الليل. تو آن صبحی که نیمه‌شب از دل شعری طلوع می‌کند. |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌱 📜 @sheraneh_eitaa
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت گر تشنگی، ز پا نفکندش غریب نیست آب آن قدر، که دست بشوید ز جان، نداشت در کربلا کشید بلایی که پیش وَهم عرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت ز آمد شد غم اسرا، در سرای دل جایی برای حسرت آن کشتگان نداشت در دشت فتنه‌خیز که زان سروران، تنی جز زیر تیغ و سایۀ خنجر امان نداشت - این صید هم که ماند، نه از بابِ رحم بود صیاد دهر، تیر جفا در کمان نداشت... 📜 @sheraneh_eitaa