در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
از گل شنیدم بوی او
مستانه رفتم سوی او
تا چون غبار کوی او
در کوی جان منزل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
غرق تمنای توام
موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم
تا خانه در ساحل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
دانم که آن سرو سهی
از دل ندارد آگهی
چند ار غم دل چون رهی
فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل
با یار صاحبدل کنم
#شعر #رهی_معیری
📜 @sheraneh_eitaa
مهران پوپل (متولد ۱۳۷۴) شاعر اهل افغانستان است.اشعار او دارای درونمایهٔ شاعرانه و نیز موضوعات اجتماعی و سیاسی است. او در مرداد ۱۴۰۰ توسط طالبان بازداشت شد. پوپل از بسیج عمومی برای مقابله با گروه طالبان در هرات حمایت کرده بود.
وی دانشآموختۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه هرات است و تا پیش از تحولات اخیر افغانستان، از اعضای انجمن ادبی هرات و از چهرههای شاخص شعر جوان افغانستان بود. او اینک به اجبار زمانه در مشهد ساکن است و در جلسات شعر این شهر نیز نام و نشانی دارد.
زمانه بر او سخت گرفته است. دشواریهای اقامتی و معیشتی او را همچون بسیاری از دیگر مهاجران ناگزیر، میآزارد ولی او همچنان به سرایش ادامه میدهد. شعرهایش عمدتاً دغدغهمند، انتقادی و آزادیخواهانه است و البته همین، یکی از اسباب آوارگی ناگزیر او از کشور بوده است.
#مهران_پوپل #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
یک نفر هی چوب دارش را ببیند سخت نیست؟
پیش چشمانش مزارش را ببیند سخت نیست؟
عاشقی در بین صدها کشتۀ بیدستوپای
پیکر بیجان یارش را ببیند سخت نیست؟
سار اگر با چشم خود خشکیدن یک باغ را
باغ اگر هی مرگ سارش را ببیند سخت نیست؟
با تبرهایی که از بطن خودش برخاستند
ضربه بر قلب چنارش را ببیند سخت نیست؟
غور اگر در ماتم غزنی شبی را سر کند
پکتیا مرگ تخارش را ببیند سخت نیست؟
خون زابل تا به پهنای بدخشان گر رسد
میمنه درد مزارش را ببیند سخت نیست؟
گر جلالآباد ناآباد ما با چشم خویش
خشکی فصل بهارش را ببیند سخت نیست؟
گر که مسعود شهید از آن جهان یک بار باز
درۀ بیاقتدارش را ببیند سخت نیست؟
یا که احمدشاه بابا با چنین حال فجیع
یک زمانی کندهارش را ببیند سخت نیست؟
وقتی از خون جوانان خودش هی کندهار
سرخی رنگ انارش را ببیند سخت نیست
یک نفر مانند من هر روز با چشمان خود
این چنین وضع دیارش را ببیند سخت نیست؟
#شعر #مهران_پوپل
📜 @sheraneh_eitaa
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای مهران پوپل
اگر کافر از آیین خدا نان در نمی آورد
اگر رهزن سر از دربار سلطان در نمی آورد
.
.
.
📜 @sheraneh_eitaa
قبله عالم و آدم همه جا کوی من است
روی دلها چو، به حق درنگری سوی من است
چشم خونین بگشا تا، به تو گردد روشن
که شعاع مه و مهر از رخ نیکوی من است
آهو، ار نیست به ذات تو بدانی کز عزم
قدرت شیر فلک از، رم آهوی من است
کنج عزلت بنشستم ز سخن لب بستم
لیک دانم همه جا بانگ هیاهوی من است
شد مشام همه پر رایحه مشک و عبیر
که به همراه صبا نکهتی از بوی من است
شعله آتش نمرود و بهشت شداد
نکته بسته سر از خلق من و خوی من است
سرو کشمر که بدی معجزه زردشتی
با سر افتاده به پیش قد دلجوی من است
رو، تو در آب نگر مدعیا صورت خود
که دل مرد خدا آئینه روی من است
آبرو نیست و را باب فضاحت حاشا
زآنکه این آب روان روز و شب از جوی من است
هرچه معجز ز نبی هر چه کرامت ز ولیست
همه سحریست که در خامه جادوی من است
گردن شیر فلک گر نپذیرد زنجیر
روزگاریست که در حلقه یک موی من است
معنی عروة وثقی صفت حبل متین
موی افتاده ای از حلقه گیسوی من است
طاق محراب و رواق حرم و دیر و کنشت
«حاجبا» راکع و ساجد به دو ابروی من است
#شعر #حاجب_شیرازی
📜 @sheraneh_eitaa
دانی که را سزد صفت پاکی:
آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید
دزدند خود پرستی و خودکامی
با این دو فرقه راه نپیماید
تا خلق ازو رسند به آسایش
هرگز به عمر خویش نیاساید
آنروز کآسمانش برافرازد
از تُوسَن غرور بزیر آید
تا دیگران گرسنه و مسکینند
بر مال و جاه خویش نیفزاید
در محضری که مُفتی و حاکم شد
زر بیند و خلاف نفرماید
تا بر برهنه جامه نپوشاند
از بهر خویش بام نیفراید
تا کودکی یتیم همی بیند
اندام طفل خویش نیاراید
مردم بدین صفات اگر یابی
گر نام او فرشته نِهی، شاید
#شعر #پروین_اعتصامی
📜 @sheraneh_eitaa
ای خوبترین راه اباعبدالله
تابنده ترین ماه اباعبدالله
از داغِ تو آفتاب میریزد اشک
ای نوحه ی جانکاه اباعبدالله
#صفیه_قومنجانی #شعر #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
شب است ساقی! ساغرت کو؟
فروغ ماه و نور اخترت کو؟
ز دور آید صدای مرغ شبگیر
نوا و نغمهٔ جان پرورت کو؟
#شعر #خلیل_الله_خلیلی
شبتون بخیر و در پناه حق
📜 @sheraneh_eitaa
به سرم شوق تو
و
به دلم، میل تو باشد همه صبح
|صبحتون پر عشق و برکت🌸🍃
#لیلا_مقربی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
غُصّه ها داری و هم درد ِ دل ِ پُر شرری
گریه ها کردی و نمناک تر ، از ابر ِ تری
یوسف اَت نام نهادند و ز ما دور شدی
پسر فاطمه (ع)از چیست چنین در سفری
آنکه می گفت به یک گل نشود فصل بهار
او ندانست و نفهمید که تو ، پور ِعسکری
تو گشاده رخ و چون وسعت باران هستی
آهوی ِ دشت ِ خُتن ، ما پسر و تو پدری
من ز دیدار تو در خانه ی ِحشمت شادم
تو بهاری ، گل ِ مهری ، تو شکوه ِ نظری
با تو شوق ِ نظر و عِشق ِ پریدن دارم
هم نفس با دل ِمن هَمره ِ مُرغ سحری
دل من بی تو از این پرتو ِغمگین بگرفت
تو چو پاییز ، به رنگ ِ دل ِخونین جگری
آن چه در عالم ِ معنا ، زخدا خواسته ام
تو برای ِ دل من ، خوب تر از هر گُهری
سر به تمکین ِ ادب در بَر ِ تو خم دارم
دست برسینه زنم من که توام راهبری
آرزوی من همین است که باشم با تو
تو چو خورشید ِدرخشنده و نور ِ بصری
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر
#سیدمحمود_سیدموسوی #شعر #ارسالی_مخاطب #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa
باز هم جمعه شد و چشم به در
تا که آید به برم نیک پدر
نذر راهش بکنم جادارد
جان و سر را که بیاید ز سفر
اللهم عجل لولیک الفرج
#معصومه_مومن_کیخا_ژاله #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
در دلم ، یادِ حضورِ انورِ او میکنم
خانه ی دل را برایش ، پاک و جارو میکنم
کمکم از سوی افق آوای یار آید بگوش
تا ندایی میرسد ، رو سوی آن سو میکنم
در فراقش ناله ها سر میدهم با خون دل
از غم دوران هجرانش ، هیاهو میکنم
سینه از داغ غمش صدها نشان دارد به دل
آه و افسوس و فغان ، با خاطر او میکنم
جمعه ها در انتظارش می شمارم لحظه ها
یا برای دیدنش ، آیینه را رو میکنم
گونه هایم خیس و چشمم غرقِ در خون دل است
از ورای دیده ام تا خم به ابرو میکنم
عشق مولی' در دلم پر میزند تا کوی دوست
جان فدای مقدم جانانه ی او میکنم
#محمدصادق_ربانی #شعر #امام_زمان
📜 @sheraneh_eitaa