بنده ى خوب خدا مادر زن
ذکر خیرش همه جا مادر زن
خنده رو، مثل مربا شیرین
بهتر از باقلوا مادر زن
از دخالت متنفر، دلسوز
منطقی، راه بیا مادر زن
زندگى با زن و فرزند که نه
بلکه شیرین شده با مادر زن
از ششم هفتم هر برج به بعد
بهترین حامى ما مادر زن
صاحب صندوق قرض الحسنه
گره از کار گشا مادر زن
خانه اش خانه که نه رستوران
صبح تا شب سرِ پا مادر زن
گسل زلزله با او آرام
باعث دفع بلا مادر زن
طفلکى حضرت آدم که نداشت
مثل من، مثل شما مادر زن
بس که خوب است دلم مى خواهد
نه یکى، بلکه سه تا مادر زن
#شعر #شعر_طنز
📜 @sheraneh_eitaa
طلایی را که با سختی خریدم
ولی از آن چه راحت دل بریدم
چه می شد کودک لبنان و غزه
برایت امنیت را می خریدم؟
از آن روزی که دیدم گریه کردی
عزیزم روز خوش را من ندیدم
شود پیروزی ات را من ببینم
خدایا می رسم آیا به عیدم؟
نشد من در دل پیکار باشم
طلای زرد کردی روسفیدم
میان این نبرد حق و باطل
عجب حس قشنگی من مفیدم
به امر رهبرم اینجا رسیدم
نه با پایم که با دل پرکشیدم
طلای من کنون آب حیات است
طلای من شدی تنها امیدم
#فاطمه_عباسی #ایران_همدل #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سیده کبری حسینی بلخی شاعر ادبیات آیینی مهاجر افغانستانی است. خانواده سیده کبری بلخی در ۱۳۶۵ به ایران مهاجرت کرده اند. او تا سال ۱۳۹۷ در شهر قم زندگی میکرد و سپس به مشهد نقل مکان کرد و تا کنون در آنجا سکونت دارد .
کبری بلخی درباره ی روی آوردنش به ادبیات آیینی در مصاحبه هایش گفته : “برادر مرحوم سید شهاب الدین حسینی بلخی شاعر بود. پس از فوت ایشان به ادبیات و شعر علاقهمند شدم، از ۱۶ سال به اینسو در فضای ادبیات فعالیت می کنم در طول این مدت گاهی اوقات مسایل و خم و پیچ روزگار حرکت و سرعتم را کند کرده است اما روی همرفته آهسته و پیوسته به مسیرم ادامه داده ام.
سال ۹۵ اولین مجموعهی شعرم را به اسم (مشتی پر وبال) منتشر کردم و بعد از آن نوشتن را کمی جدیتر گرفتم و الان هم یکسالی میشود که به شعر آیینی رویآوردهاَم .”
و در ادامه گفته :” البته من از ابتدا هم فاصلهای با ادبیات آیینی نداشتم و گهگاه شعر آیینی مینوشتم. در سال ۸۸ هم چند شعر آیینی نوشتم منتها اینقدر جدی نبود. آشنایی با بعضی از اساتید مرا دغدغهمند کرد که با اهتمام بیشتری به سمت ادبیات آیینی حرکت کنم.
فعلا دوست دارم اگر زندگی مجال دهد و عمری باقی باشد مجموعه های مستقل شعر آیینی منتشر کنم
#کبری_حسینی_بلخی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
قلم مى رقصد از تكرار یک انشاى تنهایی
شبيه بچه_آهويى كه در صحراى تنهایی
شبيه دختر تنها و زيباى سمرقندى
خريدارى ندارد جز خودش سوداى تنهايى
من از اين شهر دلگیر دریغ و درد ، بيزارم
به فريادم برس اكنون، كجايى؟ هاى! تنهايى!
اگر آغوش تنهايى تعارف مىكند لبخند
چرا مىترسى از امروز و از فرداى تنهايى
"دمى صحبت غنيمت دان كه بعد از روزگار ما"
قلم بر دفتر شعر است رد پاى تنهايى
#کبری_حسینی_بلخی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | لیک ایران وطن دوم این آواره است
گرم در خویش گرفته است، چنان پیرهنم
شعرخوانی خانم سیده کبری حسینی بلخی
📜 @sheraneh_eitaa
پُشت غم پنهان شدم ، شاید مرا پیدا کنی
کاش مثل قبل در را تو به رویم وا کنی
چاهها آرامش من را تمنّا می کنند
نخلها تنهایی من را تماشا می کنند
هیچکس با حیدرت حرفی نمی زد در مسیر
شهر تحویلم نمی گیرد ، تو تحویلم بگیر
کَلِّمینی! دارم از این درد ، هق هق می کنم
از تو هم دیگر جوابی نشنوم ، دق میکنم
آسمان خانه ی من ، ماه را گم کرده است
چشم کمسویت دوباره راه را گم کرده است
پُشت چادر چهرهی خورشید را مخفی مکن
ردِّ دستِ زیر پلکت را بیا مخفی مکن
ای وضوح روشن شادیِ من! مُبهم شدی
چند وقتی می شود که آب رفتی ، کم شدی
قامت مانند سروت این اواخر دال شد
این سه ماه آخرت ولله ، سیصد سال شد
پر نداری که..، سبکبالی نمی آید به تو !
سن نداری که..، کهنسالی نمی آید به تو !
مثل سابق چند گامی با همان شوکت ، بیا
لااقل پیش حسن راحت برو راحت بیا
ول کن این دستاس را ، آئینهگردان علی!
از تنور گرم دوری کنی ، تو را جانِ علی
درس سختی را علی از رنج تو آموخته
طاقت گرما ندارد صورتی که سوخته
دیده ام خود را درون آینه ، این مرد کیست؟!
فاطمه ! این مرتضی آن مرتضای قبل نیست
صحنه ای که پشت در دیدم..،علی را پیر کرد
چادر تو زیر پای چل حرامی گیر کرد
شیشهی عمر علی بین در و دیوار رفت
فضه می داند فقط که تا کجا مسمار رفت
از بلورم دوده ی آتش ، تَبَلور را گرفت
دومی وقتی لگد زد..،از صدف ، دُر را گرفت
بعدِ کوچه هیچکس مانند من کمرو نشد
دست قنفذ بشکند! بازوی تو بازو نشد
گیر افتادی میان همهمه! من را ببخش
کاری از من برنیامد فاطمه! من را ببخش
باغ خود را نذر بهبودیِ یاست می کنم
می شود قدری بمانی ، التماست می کنم
زود از پیش علیجانت نرو ، جان حسین
رحم کن بر خشکی لبهای عطشان حسین
تشنهای که بی صفتها منع آبش می کنند
آن لبی که با نوک چکمه خرابش می کنند
دور این بیکس به غیر از لشکر ابلیس نیست
پیکر پاشیده ی او قابل تشخیص نیست
راهِ مــادر گفتنش را نیزه ای سد می کند
سمِّ مرکب روی جسمش رفت و آمد می کند
#بردیا_محمدی #شعر #فاطمیه
📜 @sheraneh_eitaa
ای بهشت از نور رویت، دلپذیر
خوبیات در هر دو عالم بینظیر..
از دعایت ابر غفران، اشکریز
از دعایت، بحر رحمت، موجخیز
کن دعا، تا مردمان، یکرو شوند
تا ملائک، جمله آمینگو شوند
کن دعا، ای عرش اعلیٰ پایهات
پیش از اهل خویش، بر همسایهات..
گر نمیگفت از تو همسر یا پدر
کس نبود از حَسب حالت، با خبر..
چون پیمبر را به رو، در، وا کنی
شرم از مهمان نابینا کنی
تاول دستان کاری، پند تو
خطِّ بند مشک، گردنبند تو
روح ایمان دیدۀ بیدار توست
با یتیمان مهربانی کار توست...
در جهان، تسبیحت ای نیکوسرشت
خلق را یک در، ز درهای بهشت
از غمت ای پیش حق، با آبرو
ابر بغضی تلخ، دارم در گلو
بغضم آیا از حدیث کربلاست
یا ز یادِ دردِ پهلوی شماست؟
در دلم این بغض غوغا میکند
آخرِ این شعر، سر، وا میکند
#محمدجواد_محبت #شعر #فاطمیه
📜 @sheraneh_eitaa
چه کسی دیده که خورشید به دستان خودش
بسپارد به زمین نو مَه تابان خودش
چه کسی دیده که بلبل وسط شام سیه
یک تنه خاک کند نوگل بُستان خودش
میرسد شب، پدر خاک به سر خاک کند
می رود فاطمه از فرش به رضوان خودش
کودکان را ز فغان منع نموده است ولی
چه کند با غضب و دیدهی گریان خودش
بارها خورد زمین تا به در خانه رسید
به چه سان دل کند از گوهر پنهان خودش
"چاه! بشنو غم دل، نیست مرا مَحرم جان"
چاه را کرده علی کلبهی احزان خودش
تا که چشمش به در و میخ بیافتد به دمی
یادش آید ز سکوت از سر ایمان خودش
گفته بودش به وصی حضرت احمد که "علی!
کرده رب نام تو را معنی قرآن خودش
بعد من فتنه شود صبر تو فرمان خداست"
استخوان شد به گلو از سر فرمان خودش
باز هم گریه و از غصه زبان بگرفته
و دعای فرج حضرت پایان خودش
#سجاد_رستمعلی #فاطمیه #ایام_فاطمیه #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
باید برود کربُبلا دل شبِ جمعه
با آمدنِ فاطمه«س» طوفان شده انگار
شبتون در پناه حق
#شعر #امام_حسین #حضرت_فاطمه
📜 @sheraneh_eitaa
بیتو شب بود و جهان بیگُل رویت برهوت
آمدی، صبح شد از چشم جهان خواب پرید
| صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
#میترا_ملک_محمدى #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر کسی باشد صدای حق، صدای فاطمهست
آیه «ثُمَّ اسْتَقامُوا» ماجرای فاطمهست
هر طرف ماندهست مظلومی میان شعلهها
ای مسلمان! - هان به پا خیز! - این ندای فاطمهست
تا همیشه «مثل زهرا پای حق میایستیم»
هر کسی شد یار حق، یارش خدای فاطمهست
وقت پیکار است با خصم خدا و خصم خلق
کشتن مرحب به شوق مرحبای فاطمهست
گوش کن از غزه و لبنان و صنعا بشنوی
این طنین انقلاب بچههای فاطمهست
راه قدس از خاک پاک کربلا خواهد گذشت
کربلا آیینۀ عزم و وفای فاطمهست
«مادرم مظلومه بود و یاور مظلومها»
اولین مظلوم عالم مرتضای فاطمهست
دست مولا بسته شد با ریسمان فتنهها
ناجی اُمَّت ید مشکلگشای فاطمهست
شد طواف فاطمه در کوچهها دور علی
بیت زهرا مروه و مسجد صفای فاطمهست
شد علمدار علی، زهرای هجده سالهاش
محسن ششماهه پشت در فدای فاطمهست
فاطمه عزم سفر دارد از این خاک غریب
آرزوی مرتضی اما شِفای فاطمهست
کاشف الکرب علی لبخند زهرا بود و بس
بعد از این بیت علی، ماتمسرای فاطمهست
#یوسف_رحیمی #شعر #فاطمیه #حضرت_فاطمه
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نماوا
🔉 #واحد_تند | هستیمو از تو دارم
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🔰 ایّام شهادت حضرت فاطمه (س)
📆 جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲
🕌 آستان مقدس حضرت فاطمه اُخریٰ (س)
🏴 هیأت ثاراللّٰه (ع) رشت
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مخلتف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🏴 به مناسبت ایّام شهادت #حضرت_فاطمه_س
🇮🇷 کانالرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir