رخ زیبای تو
هر صبح تماشا دارد
خنده کن تا ز گلستان لبت، گل بارد
باز کن دیده که
خورشید کند جلوهگری
ناز کن تا همه عالم به تو دل بسپارد...
| صبحتون بخیر و با طراوت 🌸🍃
#محسن_خانچی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست ز دست تو به دردم شب و روز
با هجر قرین ز وصل فردم شب و روز
این گشت رقیب وآن دهد پند مرا
با دشمن و دوست در نبردم شب و روز
#صفایی_جندقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
کالی تَیشی آینو سوْای اَفَندی چَلَبی
نیمشب بر بام مایی، تا کرا میطلبی
گه سیهپوش و عصایی، که منم کالویروس
گه عمامه و نیزه در کف که غریبم عربی
چون عرب گردی، بگویی «فاعلاتن فلاعات
اَبصِرُوالدنْیا جَمیعاً فی قمیصِی تَخْتَبی
علت اولی نمودی خویش را با فلسفی
چه زیان دارد ترا؟! تو یاربی و یاربی
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان
هر زبان خواهی بفرما، خسروا، شیرین لبی
اِرتمی اغاپِسُودی کایِکا پَرا تَرا
نور حقّی یا تو حقّی، یا فرشته یا نبی
با نه اینی و نه آنی، صورت عشقی و بس
با کدامین لشکری و در کدامین موکبی؟
چون غم دل میخورم، یا رحم بر دل میبرم
کای دل مسکین، چرا اندر چنین تاب و تبی؟!
دل همی گوید « برو من از کجا، تو از کجا!
من دلم تو قالبی رو، رو، همی کن قالبی
پوستها را رنگها و مغزها را ذوقها
پوستها با مغزها خود کی کند هم مذهبی؟! »
کالی میراسَس نَزیتَن بَوستن کالاستن
شب شما را روز گشت و نیست شبها را شبی
من خمش کردم، فسونم، بیزبان تعلیم ده
ای ز تو لرزان و ترسان مشرقی و مغربی
شمس تبریزی، برآ چون آفتاب از شرق جان
تا گشایند از میان زنّارِ کفر و معجبی
#شعر #مولانا
📜 @sheraneh_eitaa
از عشق کسی کار تو از کار شده است
مانند دل من دلت افگار شده است
هم روز تو چون زلف تو گردیده سیاه
هم جسم تو چون چشم تو بیمار شده است
#شعر #سحاب_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
سلام کانال به این خوبی فقط تبلیغات شده اه
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
✍️سلام
اول:تبلیغات که بد نیست شما خودت هم با تبلیغات عضو این کانال شدی
دوم:کانال داری هزینه دارد، اگر تبلیغات نکنیم باید کانال را تعطیل کنیم
سوم: روزانه حدود 10 پست در کانال گذاشته می شود چطور اینها را نمی بینید؟
چهارم: کلا امور تبلیغات به ما مربوط نیست به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید
@ghaasedak
ای خوش آن روز که دل به هر غمت جایی داشت
سر سودازده با مهر تو سودایی داشت
هر چه سوز دلم از درد فراقت غم نیست
کاشکی شام غمت و عده فردایی داشت
گفت از دامن مقصود مکش دست ای کاش
دل شوریده من تاب و توانایی داشت
خانه بر دوش کسی یاد ندارد چون من
باز مجنون به جهان گوشه صحرایی داشت
هر کجا رفتم اگر کعبه و گر بتکده بود
دیدم از زلف تو یک سلسله برپایی داشت
روز و شب در قفس سینه دلم ناله کند
آه اگر رخنه از بهر تماشایی داشت
کور خوانده است مرا زاهد مغرور ای کاش
سود خود دیدی اگر دیده بینایی داشت
هر قدم در ره عشقت که نهادم دیدم
خسته و مانده چه من آبله برپایی داشت
عاقبت دست تقاضای قضا برهم زد
هر کجا دید کسی عیش مهیایی داشت
(صامتا) هر که من و عیش مرا دید به خویش
گفت ای کسی که جا بر لب دریایی داشت
#شعر #صامت_بروجردی
📜 @sheraneh_eitaa
کمالالدین اسماعیل فرزند جمالالدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاق المعانی (۵۶۸-۶۳۵ ه.ق) به اعتقاد بعضی آخرین قصیدهسرای بزرگ ایران است که در جریان حمله مغول و به دست آنان کشته شد. پدرش (جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی) نیز از شعرای بزرگ ایران است.
#کمال_الدین_اسماعیل #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم در آرزوی عشق روی جانانست
بعشق می نرسم این همه بلا زانست
همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست
چو جان بعشق گروکشت کار اسانست
چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی
تو آن کمال شناسی و عین نقصانست
نخست شرط ره عشق دیدة بیناست
که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست
چو دیده ور شدی آنگه حجاب بسیارست
که شرح هر یک از آنها ببایدت دانست
چو از حجاب بروتی برون شدی یک یک
حجاب هستی تو صد هزار چندانست
چو هستی تو ز پیش تو رخت بر بندد
کلوخ آینة حسن روی جانانست
چو در سراچۀ عشق آمدی ز مدخل صدق
گناه طاعت محضست و کفر ایمانست
غمان بیهده از دل بعشق دفع شود
چو عشق صدق بود درد عین درمانست
بجان عشق توان زنده جاودان بودن
خنک دلی که حیاتش بلطف این جانست
#کمال_الدین_اسماعیل #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی حاج علی ملائکه
ای شمع محفل ها رضا
ای قبله دلها رضا
حلال مشکل ها رضا
جانم رضا، جانم رضا
📜 @sheraneh_eitaa
امروز باز گیتی در نشو و در نماست
حشرست اینکه در بنه بوستان بپاست
اجساد سر زدند باشکال مختلف
با تا الف قیامت موعود گشت راست
سر زد ز خاک سبزه بشکل زبان مار
زاب کبود رنگ که مانند اژدهاست
داود وار مرغ سلیمان بصرح کوه
اندر ترانه ئیست کزان کوه پر صداست
از بسکه ابر ریخت گهرهای قیمتی
سنگ سیه خزینه لؤلؤی پر بهاست
زر کرد خاک گونه ز گلهای رنگ رنگ
خاکی که زر کند نبود خاک کیمیاست
از سبزه ما سر زد و ناهید و آفتاب
در حیرتم که دشت زمینست یا سماست
بر طرف جوی مینگری جملگی سهیل
بر صحن باغ میگذری سر بسر سهاست
هر بر که ئی که بود بدی آهنین سلب
امروز ز انعکاس شقیق آتشین قباست
باد از شمر زره کند از سرخ گل سپر
وز برق تیغ ابر چمن عرصه وغاست
پیکان نمود غنچه ز سوفار تا سنان
سوفار او ز پیش و سنان وی از قفاست
گل گوش پهن کرده ز شاخ کج و خموش
کز نای عندلیب نیوشد مقام راست
از بار گل دوتاست قد شاخ و مرغ صبح
از عشق این دوتائی در زیر و در ستاست
بستان عقیق روی و گلستان عقیق رنگ
وادی عقیق خیز و بیابان عقیق زاست
بیگانه است مرغ زانسان و من ز مرغ
هر نغمه ئی که میشنوم بانگ آشناست
از چشم خلق باشد پنهان خدا و من
بر هر طرف که مینگرم جلوه خداست
بارنگ و بوی گل بود و نای عندلیت
در بوستان و باغچه و خلوت و سراست
در چشم من خداست باطراف بوستان
اطراف بوستان نبود مشهد لقاست
دامان و جیب کرده پر از مشگ تبتی
تبت اگر نخوانم من باغ را خطاست
مرغان بکار اصل مقامات معنوی
داود را رسیل بدون کمند و کاست
بلبل زند صفاهان صلصل زند عراق
ناروست در رهاوی سارویه در نواست
#شعر #صفای_اصفهانی #امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
📜 @sheraneh_eitaa
برداشت سپیده دم حجاب از طرفی
بگرفت نگار من نقاب از طرفی
گر نیست قیامت از چه رو گشته عیان
ماه از طرفی و آفتاب از طرفی
#شعر #شاطرعباس_صبوحی
📜 @sheraneh_eitaa
شب است
شبی آرام و باران خورده و تاریک
کنار شهر بی غم،
خفته غمگین کلبه ای مهجور
فغانهای سگی ولگرد می آید به گوش از دور
به کرداری که گویی می شود نزدیک
درون کومه ای کز سقف پیرش می تراود گاه و بیگه، قطره هایی زرد
زنی با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه
دَوَد بر چهره ی او گاه لبخندی
که گوید داستان از باغ رؤیای خوش آیندی
نشسته شوهرش بیدار ،
می گوید به خود در ساکت پر درد:
گذشت امروز ، فردا را چه باید کرد ...؟
#مهدی_اخوان_ثالث #شعر
📜 @sheraneh_eitaa