چشم که باز کردی
ماهیها به پرواز در آمدند!
به راه که افتادی
آهوها به ماه رسیدند
و با لبخندت
باران بارید...
حالا بیا
و با دوچرخهات به آسمان برو
تا همه ببینند،
زیبایی صبح، از روی ماه توست!
#اصغر_رضایی_گماری #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
«آیههای عدل»
وطن نخلیست
با کبوتری سرخ بر شاخههای آن
با رطبهایی
که از شاخههایش آویزان است.
یا ستارهایست
که بر پیشانی کویر میچرخد
میخواهند ماه را برگردانند
و شب را روشن کنند
تا هم آواز با طوطیها و قناریها
بر پشت بامهای کاهگِلی
پیلههای عشق پروانه شوند.
وطن رودیست غریب
که به دریا میزند
تا آیههای عدل را تلاوت کند
و به اقیانوسها بگوید
مهربان باشند
با ماهیها
تا تمام کشتیها با صلح لنگر بیندازند
گرمم شده است
وهم پای ماهیها به رود میگویم
قبل از اینکه به دریا بزنی
به من بگو
وطنم را با چه رنگی نقاشی کنم؟
واژههای من میخواهند
سربازان شعر وطنم باشند.
#اصغر_رضایی_گماری #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
تا چند کوچه
دورتر از کوچه ما
درخت ها میوه داده اند و سبز شده اند
نه اینکه بهار آمده باشد
نه...!
تنها به خاطر توست
که با رفتنت
کوچه را شهید کرده ای!
#اصغر_رضایی_گماری #شعر #ارسالی_مخاطب
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هر وقت آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم از گذرگاه کدام شهید با آرامش به خانه رسیده ایم .
📜 @sheraneh_eitaa