eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
757 ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حزین از آخرین شاعران سبک هندی و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی است. او در سال ۱۱۰۳ هجری قمری در اصفهان زاده شد. زندگی او مقارن سقوط دولت صفوی و آشفتگی اوضاع ایران بود که او را درگیر سفرها و ماجراهای فراوان نمود تا جایی که چندین بار جامهٔ رزم پوشید و به نبرد دشمنان رفت. نهایتاً درگیری یا اتهام‌زنی از سوی گماشتگان محلی نادرشاه افشار در جنوب، حزین را در سال ۱۱۴۶ هجری قمری به هندوستان رمانید که البته هیچگاه از آن و در آن دیار دلخوش نبود. او در سال ۱۱۸۱ هجری قمری در شهر بنارس درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. حزین را صاحب تألیفات متعدد در علوم گوناگون دانسته‌اند که نام بیش از پنجاه عدد از آنها در تذکره‌ها آمده است. زندگینامهٔ خودنوشت او به نام تاریخ احوال از آن جمله و از مستندات ارزشمند تاریخی راجع به احوال مردمان ایران در دوران سقوط سلسلهٔ صفوی است. 📜 @sheraneh_eitaa
ای نام تو زینت زبان‌ها حمد تو طراز داستان‌ها تا دام گشاد، چین زلفت افتاد خراب، آشیان‌ها در رقص بود به گرد شمعت فانوس خیال آسمان‌ها بگشای نقاب تا برآیند از قالب جسم تیره، جان‌ها مقصد تویی از سلوک عالم شوق تو دلیل کاروان‌ها در وصف کمال کبریایت ابکم شده کلک نکته‌دان‌ها خاموش حزین که برنتابد افسانهٔ عشق را زبان‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
عشقت آمیخت به دل درد فراوانی را ریخت در پیرهنم، خار بیابانی را نام پروانه مکن یاد که نسبت نبود با من سوخته دل، سوخته دامانی را هرچه خواهی بکن، از دوری دیدار مگو وحشت آباد مکن خاطر ویرانی را عشق در دل چه خیال است که پنهان گردد؟ پرده پوشی نتوان، آتش سوزانی را هرکه آسودهٔ خاک است برآید چو سپند آه اگر شرح دهم گرمی جولانی را نازم آشفتگی عشق که خوش می سازد بخت شوریده سرم، طرّه پریشانی را دستم از دامن دلدار جدا ماند حزین چه کنم گر نکنم پاره، گریبانی را؟ 📜 @sheraneh_eitaa
عهدیست که آشنا و بیگانه یکیست نرخ خزف وگوهر یکدانه یکیست در گوش گران خفتگان شب جهل آیات کتاب حق و افسانه یکیست 📜 @sheraneh_eitaa
گر در رَهِ عشق تو به کار است دل ما دریاب که بس زار و نزار است دل ما نگشود مرا غنچه، سرانگشت نسیمی گویا که فراموش بهار است دل ما در خاک تپان، غرقه به خون، چاک به دامن از غمزهٔ آن شیر شکار است، دل ما دل بردن ما باعث مغروری او شد آیینهٔ خودبینی یار است دل ما دیرینه بود، الفت دیوانه به زنجیر با سلسله زلف تو، یار است دل ما گر صبر بود، درد به درمان رسد آخر فریاد که بی صبر و قرار است دل ما ای گل تو اگر عهد و وفا سست گرفتی هم بر سر آن عهد و قرار است دل ما ای شاخ گل، از آرزوی طوف حریمت سرگشته تر از باد بهار است دل ما زین جرم،که شد پرده دَرِ راز محبت منصور صفت، بر سر دار است دل ما آن مرد نبردیم که در معرکه عشق بر مرکب توفیق سوار است دل ما داریم حزین این غزل از فیض فغانی هر جا که رود، همره یار است دل ما 📜 @sheraneh_eitaa