لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شه من بدرد عشقت بنواز جان ما را
که دلم ز درد یابد همه راحت و دوا را
چو جمال خود نمائی نظرم بخویش نبود
چو مه تمام بینم چه نظر کنم سها را
بکمال عشقبازان نرسند خودپرستان
بحریم پادشاهی چه محل بود گدا را
ز خودی برآی آنگه ار نی بگوی ای دل
که تو تا توئی نبینی سبحات کبریا را
اگر ای کلیم داری خبری ز ذوق نازش
ز کلام لن ترانی تو نظاره کن لقا را
ظلمات هستی خود تو بصدق در سفر کن
چو خضر اگر بجوئی سر چشمه بقا را
چو بدوست انس یابی دل خود ز انس برکن
مشناس هیچکس را چو شناختی خدا را
بحسین خسته هر دم چو مسیح جان ببخشد
سحری ز کوی جانان چو گذر بود صبا را
#شعر #حسین_خوارزمی
📜 @sheraneh_eitaa
چون تو جان منی ای جان چه کنم جان و جهان را
چو منم زنده به عشقت چه کشم منت جان را
چو رسد از تو جراحت بود آن منت و راحت
بدو صد لابه از آن رو طلبم زخم سنان را
چو حدیث تو نگویم صفت عشق نجویم
چو ره عشق بپویم چه کنم پای دوان را
چو ز عشق تو خرابم به جناب تو شتابم
چو نشان تو نیابم بهلم نام و نشان را
چو شدم سوی تو بینا کنم از خویش تبرا
چو شدم غرقه دریا چه کنم قعر و کران را
هله ای عاشق صادق بگسل بند علایق
چو نهی روی به خالق منگر خلق جهان را
دل ز اندیشه جدا جو گذر از خویش و خدا جو
تو در اقلیم فنا جو همگی امن و امان را
دلت از فیض نهانی نشود لوح معانی
چو حسین ار نگذاری روش نطق زبان را
#حسین_خوارزمی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
hoseyn.gif
7.3K
حسین بن حسن خوارزمی از عارفان، نویسندگان و شاعران سدههای هشتم و نهم هجری است. وی اصالتاً از ماوراءالنهر بوده و به دلیل اقامت طولانی در خوارزم به خوارزمی شهرت یافت. وی از شاگردان ابوالوفا خوارزمی معروف به پیرفرشته بود و به راهنمایی او با مثنوی مولوی آشنا شد و به معانی آن پی برد. بدین واسطه در اطراف و اکناف پرآوازه شد. در حوادث زندگانی خوارزمی آوردهاند که در زمان شاهرخ میرزا بعضی از فقهای حنفیه به سبب بیتی از اشعارش وی را تکفیر کردند و او را به هرات خواندند. وی توانست اعتراض مدعیان را پاسخ دهد و از آن بلیه رهایی یابد اما ازبکان او را رها نکردند تا سرانجام در سال ۸۴۰ هجری قمری در خوارزم وی را به زخم تیغ از پای درآوردند.
از آنجا که تخلص حسین خوارزمی در اشعارش «حسین» بوده است اشعار وی به اشتباه به نام دیوان حسین بن منصور حلاج منتشر و معروف شده است. حال آن که حلاج دیوان شعر فارسی ندارد و اساساً پیش از یا همزمان با آغاز عصر ادبیات نوین فارسی بعد از اسلام میزیسته است. ضمناً مفاد اشعار حسین خوارزمی و زبان آنها تناسبی با دورهٔ زندگی حلاج ندارد.
#حسین_خوارزمی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است
جانم آن لحظه که غمگین تو باشد شاد است
الم و درد تو سرمایه روح و راحت
ستم عشق تو پیرایه عدل و داد است
عشق تو شاه سراپرده ملک ازل است
کانچه فرمود بجان کیش و بجان منقاد است
ز آتش عشق بسوز ای دل و خاک ره شو
زانکه جز شیوه عشق آنچه شنیدی باد است
عمر باقی طلب از عشق که این چند نفس
که بر آنست حیات همه بی بنیاد است
قدر خود را بشناس ای دل و ارزان مفروش
که وجودت شرف کارگه ایجاد است
خسروان خاک رهش تاج سر خود سازند
هر که شیرین مرا شیفته چون فرهاد است
رسم جانبازی عشاق بیاموز حسین
که در این شیوه ترا حسن رخش استاد است
#شعر #حسین_خوارزمی
📜 @sheraneh_eitaa
ز درد جور آن دلبر مکن ای دل شکایتها
که دردش عین درمانست و جور او عنایتها
کلیم درگه اویی گلیم فقر در برکش
ز فرعونی چه میجویی سریر ملک و رایتها
خلیل عشق جانانی درآ در آتش سوزان
نه نمرودی که تا باشی شهنشاه ولایتها
چه راحتهاست پنهانی جراحتهای جانان را
دریغا تو نمیدانی جفاها را ز راحتها
اگرچه ناز معشوقی کشد تیغ و کشد عاشق
به هر دم میکند لطفی به پنهانی حمایتها
بیا وز عشق مویی را ز من بشنو به گوش جان
حدیث لیلی و مجنون نشانست و حکایتها
منم مجنون آن لیلی که صد لیلی است مجنونش
بیا در چشم من بنگر ز عشق اوست آیتها
سرشکم لعل و رویم زر شد از تأثیر عشق او
بلی بر عشق آسانست از اینگونه کفایتها
بسوز دل چه میسازی عجب نبود حسین الحق
اگر در جان اهل دل کند آهت سرایتها
#شعر #حسین_خوارزمی
📜 @sheraneh_eitaa