خواهرم! مریم و زهرا چو شود اُسوه ی تو
نفروشی گُهرِ خویش به هر چشمِ پلید
به خدا پاک ترینی و نیرزد که دَمی
ببَرَد دیوِ سیه از دلِ تو، نورِ سپید
عفّت و پاکیِ زن کهنه نگردد به زمان
تا ابد چادرِ زینب، خوش و تازه ست و جدید
آنکه گوید به تو بگشای ز سر، بندِ حجاب بیگمان دوخته بر عفّتِ تو چشمِ امید
تارِ مویی ز تو چون دیده ی دزدان بیند
ابر، گریان شود از حزن و غمِ عرشِ مجید
تو توانی که شبی نیک بخوابی تا صبح
وانگه از عمد، نبندی درِ منزل به کلید؟
خواهرم! خانه ی تن، منزلتش افزون است
آنکه تن داد به شیطان، به خدا خیر ندید
این همه جُرم و جنایت، همه از شهوتِ ماست
همه از معصیتِ ماست که حق نیست پدید
ای خوشا آنکه سرِ نفسِ ستمکاره ی خویش
به اطاعت ز خدا، با شَعَف و عشق بُرید
ای خوشا آنکه میانِ هوسِ خویش و خدا
از سرِ خویش گذشت و نَفَسِ یار گُزید
ای خوشا آنکه به ایّامِ جوانی و خوشی
عقلِ پیریش چو خورشیدِ فلک گشت پدید
ای خوش آن پیر که برگشت به راهِ معبود
چون که بیحاصلیِ جلوه گری را فهمید
حسرتا آنکه دمادم، رهِ ابلیس سپرد
حسرتا آنکه دَمی حرفِ خدا را نشنید
حسرتا آنکه دَمِ مرگ، نگاهش جویان
تا چه کَس بر سر و مویش کفنِ سرد کشید
خواهرم! حال که زیبایی و قدرت داری
راهِ حق رو! نه در آن دَم که دَمِ مرگ رسید
مطمئن باش که او، حقِّ تو ناحق نکند
اجرِ تقوای زنان نیست کم از اجرِ شهید
#حمیدرضا_شیرعلی_مهرآیین #شعر #حجاب
۲۱تیر روز حجاب و عفاف
📜 @sheraneh_eitaa