eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
762 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر گفتم آری، خود نمی‌دانی که زیبایی چقدر! در میان دوستداران تا غریبم دید گفت: دوره‌گرد آشنا! دور و بر مایی چقدر! ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت دل نمی‌بندی ولی محبوب دلهایی چقدر آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال بیش از این طاقت ندارم، دیر می‌آیی چقدر... ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه‌خبر خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟! خاطرم هست رقیبان پر از کینه من همنشینان تو بودند، از آن‌ها چه خبر؟! همه لب‌تشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ از کنار آمدگان با لب دریا چه‌خبر؟! زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند عاشقی گفت که از عالم بالا چه‌خبر؟! باز دیروز به من وعده فردا دادی آه پیمان‌شکن از وعده فردا چه خبر؟! 📜 @sheraneh_eitaa
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن ! گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن ! گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟ گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن ! عشق اگر افسانه می سازد که در زندان دل چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن ! در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت: "با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن ! گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن ! 📜 @sheraneh_eitaa
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی چه کرده‌ام که مرا از خودت نمی‌دانی؟ مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی هزار باغِ گل از دامن تو می‌روید به هر کجا بروی باز در گلستانی قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی 📜 @sheraneh_eitaa
آقای سجاد سامانی متولد ۱۴ دی ۱۳۷۱ در تهران است. او سرودن را از دورۀ‌ راهنمایی آغاز کرد و برای این‌که به‌صورت جدی وارد دنیای ادبیات شود، در مقطع پیش‌دانشگاهی از ریاضی به علوم انسانی تغییر رشته داد. با تلاشی که داشت توانست در ۱۸ سالگی رتبۀ برتر جشنوارۀ شعر دانش آموزی را کسب کند و در همان سال توفیق پیدا کرد تا شعرش را در محضر رهبر معظم انقلاب قرائت کند. از سامانی دو کتاب «ایما» و «سالیان» به چاپ رسیده است. 📜 @sheraneh_eitaa
چنان طنین صدای تو برده از هوشم که از صدای خود آزرده می شود گوشم من از هراس شبیخون روزگار خبیث لباس جنگ به هنگام خواب می پوشم چون آفتاب به هر ذره ای نظر دارم به روی هیچ کسی بسته نیست آغوشم تو در دل منی و دیگران نمی دانند تو آتشی و من آتشفشان خاموشم غبار آینه ی چشم های مست توام تو چشم بسته ای و کرده ای فراموشم 📜 @sheraneh_eitaa
نسبت شاعری به من دادی کاش دشنام می‌فرستادی! ‌ «عاشقم»، عاشقی که در غم عشق لذتی یافت بهتر از شادی ‌ منِ تنها اسیر تنگم و تو ماهی آب‌های آزادی ... ‌ ‌ از پریزادگان و سنگدلان دل ربودی و آدمیزادی ‌ گرچه یادی نمی‌کنی از من رفتی و تا همیشه در یادی ‌ سایه‌ات را خدا نگه دارد ای غم ای نعمت خدادادی! ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
به رغمِ سیلیِ امواج، صخره‌وار بایست  در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلافِ گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانه‌ی میدانِ کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای، کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای، کنار بایست! در این زمانه‌ی بدنام ناجوانمردی به نام نامیِ مردان روزگار بایست! بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار نشستی، به انتظار  بایست! ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
به وعده‌های تو آنکس که اعتماد کند عجیب نیست اگر تکیه هم به باد کند به ابروان هلالت مجال جلوه بده که کار و کاسبی ماه را کساد کند ... رقیب گفت که دور تو ماهرو کم نیست به طعنه گفتمش آری، خدا زیاد کند ! بخند بیشتر و بیشتر که خنده تو دل مرا که اسیر غم است شاد کند چقدر برگ گل آویختم به خود که بهار از این درخت که خشکیده است یاد کند ... . 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی من چگونه رفت؟ مگر دوستم نداشت؟ آخر چه خواستم که دگر دوستم نداشت؟ ‌ آن اشک‌های شوق در آغازِ هر سلام آن خنده‌ها چه بود؟ اگر دوستم نداشت ‌ آه ای دل صبورِ کماکان در انتظار! آه ای نگاه مانده به در! دوستم نداشت ‌ کار رقیب بود که نامهربان من از روز دیدنش به نظر دوستم نداشت ‌ من تا سحر به گریه و او تا سحر به خواب دردا که قدر خواب سحر دوستم نداشت... . ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
نازپرورده ‌ای و درد نمی‌ دانی چیست گریه ی ممتد یک مرد نمی‌ دانی چیست روی پوشاندی و پوشاندن این ماه تمام آنچه با اهل زمین کرد نمی‌دانی چیست در کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز ظاهرا معنی “برگرد” نمی ‌دانی چیست شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس آنچه غم بر سرم آورد نمی‌ دانی چیست گفتم از عشق تو دلخون شده ‌ام، خندیدی نازپرورده ‌ای و درد نمی‌ دانی چیست 📜 @sheraneh_eitaa
چه رفته است بر این بینوا؟ نمی پرسی؟ کجاست شور و شر من؟ کجا؟ نمی پرسی ... مگو که از غم این سالخورده باخبری تو سالهاست که حال مرا نمی پرسی ... چنان که حد وفای تو را شناخته ام غریب نیست که از آشنا نمی پرسی حکایت ستمی را که رفته بر دل من از آن دو چشم ستمگر چرا نمی پرسی ؟ نوشتمت که هنوز اشک های من جاریست ولی دریغ که از ماجرا نمی پرسی ... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است بمان! که مهر تو از سینه راندنش سخت است چگونه دل نسپاری به دیگران؟ که دلت کبوتری‌ ست که یک جا نشاندنش سخت است چه حال و روز غریبی که قلب عاشق من اسیر کردنش آسان، رهاندنش سخت است زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد کتبیه‌های ترک‌خورده خواندنش سخت است . هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام حديث شوق به پایان رساندنش سخت است ... ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر ‌ چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن! که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر ... ‌ چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ‌ هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست مرا ببر به تماشای عالمی دیگر... ‌ زمان مردنم ای بی‌وفا به بالینم فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌ ‌ 📜 @sheraneh_eitaa